علوم و معارف بشری هیچ گاه به طور کامل دگرگون نمی شود. چراكه اعتبار و ارزش معرفت انسان در پرتو ثبات و پايدارى يك سلسله قضاياى بديهى و زيرين مانند «ارتفاع نقيضين»، «وابستگى معلول به علت»، و قضاياى اوّلى در هندسه و رياضيات و … است. با فرض دگرگونى اين نوع قضاياى بنيادى، اعتبار علمى خود اين فرضيه نيز از بين مى رود. بنابراین مفهوم تحول معارف بشر، لزوما به معناى ويرانگرى يافته هاى پيشين و جايگزينى معارفى نو و بى ارتباط نمى باشد. فرهنگ و علوم انسانى همانند حلقه های زنجير است كه ارتباطى وثيق ميان آنها برقرار است. همواره معرفتهاى پيشين انسانها زمينه ساز دانش نوين و موجب فربهى و بالندگى فرهنگ جمعى انسان است.
در تفسير قرآن كريم كه آخرين صحيفه آسمانى است، همواره مسلمانان درست انديش اين پيش فرض را در طليعه رهيافت هاى قرآنى خويش داشته اند كه اين متن پايدار رهنمود همه نسلها و عصرها و پاسخگوى نيازهاى متغير انديشه و رفتار آنهاست: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء»[1]. از اين روى مى بايست با چنين نگاهى مقاصد خويش را از آن بجويند. ششمين امام معصوم از فرزندان پاك پيامبر در شرح همين ويژگى، يعنى جامعيت و جهان شمولى معارف قرآن فرمودند: «لأن اللّه تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان، و لا لناس دون ناس، فهو فى كلّ زمان جديد و عند كلّ قوم غضّ الى يوم القيامة» خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانى خاص قرار نداده است، همچنين كه قرآن اختصاص به مردم خاصى ندارد، بلكه قرآن براى همه اعصار و همه مردم گويا است و لذا قرآن تا روز قيامت، در هر عصر و نزد هر مردمى شاداب خواهد بود.[2]
در اینجا توجه به دو نکته ضروری است:
1. هرگز نباید قرآن را بر اساس فرضیات علوم تجربی تفسیر کرد، زیرا فرضیات علمی دائما در حال تغییر و تحولند و بسیار می شود که پس از مدتی فرضیه ای جدید، فرضیه سابق را باطل می سازد. اگر ما قرآن را با این فرضیات موقت هماهنگ سازیم، معنایش ایجاد دگرگونی و فرسایش در معارف قرآن است و آن زمان است که دیگر نمی توان فهم پایداری از آیات قرآن داشت. متاسفانه می بینیم که برخی مفسران بر اساس همین فرضیات علم روز خود به تفسیر قرآن پرداخته و سعی می کنند قرآن را با علوم روز خود تطبیق دهند. گرچه شاید با نیت پاک به این عمل دست می زنند و آن اثبات اعجاز علمی قرآن است، اما به این نکته توجه ندارند که فرضیات علوم تجربی با تغییر و تحول خود، ثبات و صحت قرآنی را زیر سوال می برند که از هر بطلانی مصون است « لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَينِْ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ»[3].[4]
2. قرآن چهره هايى دارد كه گذشت زمان، و پرورش نبوغ ها و استعدادها از آن پرده بر مى گيرد، كه در سخن معروف «ابن عباس» آن شاگرد هوشمند مكتب على عليه السّلام به آن اشاره رفته است: «القرآن يفسره الزمان»[5]. مقصود از زمان همان اندیشه ها و دانش های نوی است که در زمینه های گوناگون در جامعه انسانی پیدا می شود و به مفسر بینش جدیدی می دهد و در نتیجه مطالبی از قران استخراج می شود که هرگز در اندیشه مفسران پیشین نمی گنجید.[6] اما کشف معارف جدید از قرآن به معنای خدشه دار شدن معارف اصیل پیشین نیست؛ بلکه به معنای پیشرفت در فهم و تفسیر آیات قرآن است، یعنی به کمک استعداد و فهم رو به تکامل بشری، معارف قرآن ارتقا یافته، عمیق تر می گردد.
پی نوشت:
[1] . ما قرآن را كه بيان كننده هر چيزى است بر تو نازل کرده ایم. نحل،89
[2] . علوم قرآن، محمد باقر سعيدى روشن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، قم،1379، ص: 238-237
[3] . هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آيد.فصلت،42
[4] . قرآن در قرآن، آیه الله جوادی آملی، نشر اسراء،1378، ص449-450
[5] . تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، دار الكتب الإسلامية،تهران،1374، ج 1، ص 20.
[6] . روش صحیح تفسیر قران، جعفر سبحانی، قبسات، ش 29، پاییز 1382، ص26
خانه » همه » مذهبی » آيا مي توان با اين همه تغييرات در علوم بشري باز هم به معارف ثابت قرآن پايبند بود؟