(«وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلهََا وَ تُنذِرَ يَوْمَ الجَْمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فىِ الجَْنَّةِ وَ فَرِيقٌ فىِ السَّعِير.»)[1]
و بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردمِ] مكّه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى، و از روزِ گردآمدن [خلق]- كه ترديدى در آن نيست- بيم دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش.
ابتدا لازم است يك نكته كلي مورد توجه قرار گيرد و آن معناي «ام القري» است. ام به معناي اصل و اساس چيزي است. قري نيز جمع قريه به معناي هر گونه آبادي است. حال اينكه چرا مكه ام القري ناميده شده .روايات تصريح مي كنند همه زمين نخست زير آب غرق بود و خشكيها تدريجا سر از آب بيرون آوردند (علم امروز نيز اين معنى را پذيرفته است). اين روايات مى گويد: نخستين نقطه اى كه از زير آب سر برآورد ” كعبه بود، و سپس خشكي هاى زمين از كنار آن گسترش يافت كه از آن به عنوان دحو الارض (گسترش زمين) ياد شده است. با توجه به اين تاريخچه روشن مى شود كه ” مكه” اصل و اساس و آغاز همه آباديهاى روى زمين است، بنا بر اين هر گاه گفته شود” ام القرى و من حولها” پيداست كه تمام مردم روى زمين را شامل مى شود.[2]
طبق اين معنا اين سوال به طور كل بي معنا مي شود، چرا كه آيه تمامي سرزمين ها را شامل مي شود و جهاني بودن قرآن و اسلام نيز به تبع آن اثبات مي گردد.
اما بدون توجه به اين معنا اين آيه به چند دليل ديگر نيز نمي تواند تاييدي بر منطقه اي بودن قرآن باشد:
1. اين آيه در مقام بيان حصر مسئوليت حضرت محمد(ص) نيست. اگر پيامبر منذر مردم مكه و اطراف آنست؛ اين به معناي نفي منذر بودن براي ساير مناطق نيست. بنابر قاعده اثبات شيء نفي ماعدا نمي كند. بلكه تنها از آن جهت كه قرآن به زبان عربي است، در مرحله نخست منذر همان منطقه است.
2. عبارت «و من حولها» كه منظور اطراف مكه است محدوده معيني ندارد كه تنها شامل قريه ها و باديه هاي نزديك مكه شود.
3. اين سوره در مكه نازل شده و اگر بر فرض به محدوده معيني ناظر باشد به خاطر شرايط آغازين مسلمانان بوده، كه در آن زمان ضرورتي نداشته كه مسئوليت انذار براي مناطق ديگر را ياد آور شود.
4. قرآن در آيات ديگر رسالت جهاني پيامبر را يادآوري مي كند و اين آيات هم در مكه نازل شده اند. به عنوان نمونه آيه 107 سوره انبيا « وَ مَا أَرْسَلْنَكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِين» يا آيه 28 سوره سبا «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا» و آيه 158 سوره اعراف« قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنىِّ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا[3]» بر مسئوليت جهاني پيامبر دلالت دارند و قبل از سوره شوري نازل شده اند. هم چنين در آيه اول سوره فرقان« تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَلَمِينَ نَذِيرًا[4]» به وضوح پيامبر را بيم دهنده اي براي جهانيان معرفي شده است.[5]
اما برخي ديگر از مفسران معتقد اند مراد از” مَنْ حَوْلَها” ساير نقاط همان جزيرة العرب است، يعنى آنهايى كه در خارج مكه اما در جزيره العرب زندگى مى كنند. مؤيد اين معنا كلمه “عربيا” است، چون مى فرمايد: بدين جهت قرآن را عربى نازل كرديم كه عربى زبانها را انذار كنى. اما در جواب اين سوال كه دعوت جهاني اسلام چه مي شود مي گويند: دعوت پيامبر اسلام در جهانى شدنش تدريجى و مرحله به مرحله بوده، در مرحله اول به حكم آيه شريفه” وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[6]” مامور بود تنها فاميل خود را دعوت كند، و در مرحله دوم به حكم آيه شريفه” قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[7]” مامور شده آن را به عموم عرب ابلاغ كند، و در مرحله سوم به حكم آيه”وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ[8]” مامور شده آن را به عموم مردم برساند.[9]
بنابراين دو پاسخ براي اين سوال وجود دارد كه هر دو نيز صحيح است: اول اينكه طبق دلايل بيان شده مانند عدم انحصار آيه و يا معناي ام القري كه به معناي اصل تمامي شهرهاست، منظور آيه از انذار مكه و اطراف آن انذار تمام بشريت است. پاسخ دوم نيز با توجه به تدريجي بودن دعوت اسلام از انذار نزديكان تا انذار تمام انسان ها مشكل را حل مي كند و از آنجا كه آيه مربوط به اوايل دعوت اسلام است در آن زمان هنوز لازم نبوده غير از جزيره العرب نيز به اسلام دعوت شوند.
پي نوشت:
[1] . شوري،7
[2] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران،1374ش، ج20، ص: 357
[3] . بگو: «اى مردم، من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم.
[4] . بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود، فرقان [كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.
[5] .بررسي و نقد اشكالات ادعايي عربيت زبان قرآن كريم،محمد علي ايازي، فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه قم، سال هشتم، ش دوم، ص146-148
[6] . و (نخست) خويشان نزديكت را (از خدا) بترسان. شعراء، 214
[7] . قرآنى به زبان فصيح عربى براى دانشمندان روشن گرديده است. فصلت،3
[8] . وحى شده به من آيات اين قرآن تا به آن شما و هر كس را كه خبر اين قرآن به او رسد بترسانم. انعام، 19
[9] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1374، ج18، ص: 21