تمام اقوام جهان در انتظار يك رهبر بزرگ جهاني به سر ميبرند كه هر كدام او را به نامي مينامند، لكن همگي در اوصاف كلي و اصول برنامههاي حكومتي او، اتفاق دارند. بنابراين بر خلاف آنچه شايد بعضي ميپندارند، مسأله ايمان به ظهور يك نجات بخش بزرگ، براي مرهم نهادن بر زخمهاي جانكاه بشريت؛ تنها در ميان مسلمانان و حتي منحصر به مذاهب شرقي نيست، بلكه «اسناد و مدارك» موجود نشان ميدهد كه اين يك اعتقاد عمومي و قديمي، در ميان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب است، اگر چه در پارهاي از مذاهب همچون اسلام تأكيد بيشتري روي آن شده است.[1]آنچه در اديان و مذاهب آمده است اعتقاد به يك منجي و موعود است و اعتقاد به امام زمان و مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در دين اسلام مطرح است كه يكي از نامهاي امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ، «موعود» است. و چنانكه گفته شد موعود در اديان آسماني ديگر وجود داشته است. بدين معني كه برخي از پيامبران، پيامبر و معلم و مصلحي را كه از آن پس ميآمده است، معرفي ميكرده و ذهن جامعه را براي پذيرش پيامبر و مصلح بعدي آماده ميساختهاند. موعود موسي (يعني كسي كه حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ آمدن او را خبر داده بوده است) حضرت عيسي است. موعود حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ (احمد) است چنانكه در قرآن مجيد تصريح شده است[2] و نيز اتفاق ميافتاده است كه پيامبران گذشته، به آمدن موعود آخر الزمان ـ يعني مهدي موعود ـ اشاره ميكردهاند.[3]در اصل موعود آخر الزمان تمام اديان و مذاهب مشترك هستند، ولي در مصداق با هم اختلاف دارند. هر دين و مذهبي به موعودي كه خودشان توصيف ميكنند، معتقدند، ما اگر بخواهيم متن نويدهاي مهدي موعود را از كتب مقدس يهوديان، مسيحيان، زرتشتيان و ساير كتابهائي كه به عنوان كتاب آسماني شناخته شده، نقل كنيم سخن به درازا ميكشد، تنها ذكر نمونههائي از اين نويدها كافي است تا اصالت مهدويت و جهاني بودن اعتقاد به ظهور منجي اعظم روشن گردد.
در زبور داود ـ عليه السّلام ـ كه تحت عنوان (مزامير) در لا به لاي (عهد عتيق) آمده، نويدهائي دربارة ظهور حضرت مهدي داده شده است، جالب اينكه مطالبي كه قرآن كريم در پيرامون ظهور حضرت مهدي از زبور نقل كرده، از تحريف مصون مانده و در زبور فعلي عيناً موجود است. قرآن مجيد چنين ميفرمايد:
« وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم:
بندگان شايستهام وارث (حكومت) زمين خواهند شد.»[4]طبق روايات زيادي اين آيه مربوط به ظهور حضرت مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ميباشد. عين همين عبارت كه در زبور موجود است، چنين است:
«زيرا كه شرّيران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد، : … و اما حليمان وارث زمين خواهند شد … زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد …[5]»
در دين زرتشت، موعودهايي معرفي شدهاند كه مهمترين آنان، آخرين ايشان است. و او «سوشيانتِ پيروزگر» خوانده شده است. در دايرة المعارف فارسي، در تفسير اين موعود آمده است: «سوشيانت فردَيسنان؛ بر منزلة كَريشْناي برهمنان، بوداي پنجم بودائيان، مسيح يهوديان، فار قليط عيسويان، و مهدي مسلمانان است.[6]»
در كتاب «وشن جوق» از كتب هندوها چنين آمده است: «سر انجام دنيا به كسي برگردد كه خدا را دوست دارد، و از بندگان خاص او باشد و نام او «فرخنده و خجسته» باشد.»[7]در آيين مسيحيت، و كتابهاي مقدس اين آيين نيز، بشارتهاي بيشتر و روشنتري، دربارة موعود آخر الزّمان، رسيده است، به عنوان نمونه در انجيل «لوقا» فصل دوازدهم آمده است: كمرهاي خود را بسته و چراغهاي خود را افروخته داريد، و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود ميكشند، تا هر وقت بيايد و در را بكوبد بي درنگ براي او باز كنيد.[8]اينها نمونههايي از آفاق پهناور و ابعاد وسيع مسئلة مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در فضاهاي بيرون از اعتقادات مسلمانان است، حال با ذكر نمونههايي، وارد فضاي اعتقادي مسلمانان ميشويم:
موضوع امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ و قيام و انقلاب جهاني او نه تنها در كتابهاي شيعه، بلكه در فرهنگ اعتقادي ساير فرقههاي اسلامي نيز بيان گرديده و دربارة آن به طور گسترده گفتگو شده است. آنان نيز به وجود و ظهور مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ كه از دودمان پاك پيامبر و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است، معتقدند. اين اتفاق نظر به حدي است كه حتي تندروترين گروههاي اسلامي ـ يعني وهابيان ـ نيز اين موضوع را نه تنها پذيرفتهاند، بلكه به طور جدي از آن دفاع ميكنند و از عقايد قطعي و مسلم اسلامي ميدانند[9] اكثر محدثان اهل سنّت احاديث مربوط به امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را در كتاب هاي خود آوردهاند كه در ميان آنها معتبرترين كتابهاي اهل سنّت مانند «صحاح ستّه» و مسند احمد حنبل پيشواي مذهب حنبلي، وجود دارد.
بعضي از دانشمندان اهل سنت در گذشته و حال، كتابهايي مستقل در موضوع امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ نوشتهاند. مثل ابو نعيم اصفهاني در مجموعه الاربعين (چهل حديث) و سيوطي در كتاب «العرف الوردي في اخبار المهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ»
بعضي از علماي اهل سنت در مقام دفاع از عقيدة مهدويت و ردّ منكران اين عقيده، كتاب و مقاله نوشتهاند مانند «محمد صديق مغربي» كه در رد گفتار «ابن خلدون»، كتابي نگاشته و به سختي از او انتقاد كرده است.
اينها نمونههايي از موضع اهل سنت در برابر مسئله مهدويت است. اين مسئله هيچ اختصامي به شيعه اماميه ندارد، بلكه يك اعتقاد همگاني و عمومي است كه شامل اديان ديگر هم ميشود. اما در كيفيت ظهور و تولد مصداق، اهل سنت به چند گروه تقسيم مي شوند:
عدّه اي از اهل سنت، مدعي هستند كه مهدي، همان عيسي بن مريم است و در اين مورد، به خبر واحد كه از انس بن مالك نقل شده است، استناد مي كنند.[10]تعداد اندكي نيز مدعي هستند كه مهدي، از اولاد عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدي استناد مي كنند كه در كنزالعمال ذكر شده است.[11]عدّه اي نيز معتقدند، مهدي از اولاد امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است، نه امام حسين ـ عليه السّلام ـ گروهي مي گويند، پدر امام مهدي، هم نام پدر پيامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ عبدالله بود پس مهدي بن حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نمي تواند مهدي موعود باشد مستند اين احتمال هم خبري است كه در كنزالعمال ذكر شده است.[12]جمعي از آنان، همانند اماميه، معتقدند كه امام مهدي (عج) از اولاد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و فاطمه (س) است و حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ نيز به هنگام ظهور امام مهدي (عج) به ياري او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد كرد، چنان كه در روايت هاي متعدد از ام سلمه نقل شده است كه رسول خدا فرمود:المهدي من ولد فاطمه: مهدي از عترت من و از فرزندان فاطمه است.[13]شواهد تاريخي و گزارش هاي بسياري وجود دارد كه ولادت آن حضرت و ايام كودكي او را نقل كرده اند. مؤلف كتاب امامت و مهدويت بيش از هفتاد و هفت نفر از علماي اهل سنت را نام مي برد كه هر يك به نحوي، ولادت آن حضرت را بيان كرده اند.[14]بنابراين، اگر برخي از اهل سنت مي گويند: حضرت مهدي (عج) به دنيا نيامده است، ادعايي بي اساس است كه حتي با گفته ها و نوشته هاي بزرگان خودشان نيز سازگار نيست.
آنچه حاصل شد اينكه موعود گرايي مورد اتفاق تمام اديان و مذاهب است و حضرت مهدي موعود از فرزندان حضرت فاطمه يكي از معتقدات شيعه و اكثريت اهل سنت مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امامت و مهدويت آيت الله صافي گلپايگاني.
2. خورشيد مغرب محمد رضا حكيمي.
3. آخرين اميد، داود الهامي.
4. دادگستر جهان، آيت الله اميني.
5. امام مهدي (عج)، رسول رضوي.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، انقلاب جهاني مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ، انتشارات هدف، چاپ ششم، ص52.
[2] . صف/6.
[3] . بشارات عهدين، به نقل از حكيمي، محمد رضا، بعثت، غدير، عاشورا، مهدي ـ دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چ پنجم، 1367، ص145.
[4] . انبياء/105.
[5] . كتاب مزامير، مزمور، 37، بندهاي 9، 12، 17 و 18 به نقل از الهامي، داود، آخرين اميد، نشر مكتب اسلام، ص192.
[6] . دايرة المعارف فارسي، ج 1، 1373، به نقل از حكيمي، محمد رضا، خورشيد مغرب، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي. چاپ اول، 1360، ص69.
[7] . انقلاب جهاني مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ، ص 55.
[8] . همان ، ص 57.
[9] . شخصي به نام ابومحمد از كنيا سؤالي دربارة ظهور مهدي منتظر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ از رابطة العالم الاسلامي كه زير نظر وهابيان عربستان اداره ميشود پرسيد. آنها ضمن پذيرفتن احاديث حضرت مهدي توسط پنج تن از علماي معروف حجاز، رسالهاي تهيّه و براي او فرستادهاند پس از ذكر نام حضرت مهدي و محل ظهور او يعني مكه را نوشتهاند و توضيحات مفصل دادهاند اقتباس از: الهامي، داود، آخرين امّيد، انتشارات مجلة مكتب اسلام، چ اول،72، ص227.
[10] . سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، ح 4029 اقتباس از: رضوي، رسول، امام مهدي، ناشر، انتشارات مركز مديريت حوزة علميه، چاپ اول،84، ص28.
[11] . كنزالعمال، ج14، ص264، ح38663.
[12] . كنزالعمال، ج14، ص268، 268.
[13] . السنن الوارده، ج 5، ص 1057، همان ص29.
[14] . صافي گلپايگاني، لطف الله، امامت و مهدويت، انتشارات حضرت معصومه، چاپ سوم، ج 2، ص56و241.