خداوند در سوره نبأ مي فرمايد: «وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً» و شما را جفت جفت آفريديم.
به طور خلاصه بايد گفت منظور اين آيه اين است كه انسانها به صورت دو جنس زن ومرد ، يا سياه و سفيد يا در اصناف مختلف آفريده شده اند و منظور اين نيست كه براي هركس همسري آفريده شده يا مشخص شدهاست؛ بلكه تنها اشاره اي است به وجود دو جنس در عالم تا از اين راه، نسل بشر تكثير شده و باقي بماند.
ازواج جمع زوج است و به هر جفتي كه با هم هستند مثل كفش، نعلين، يا جنس مذكر و مونث ، يا اصناف، يا چيزهاي شبيه هم بكار مي رود. هم چنين ممكن است به منظور اشاره به وجود جوهر و عرض، يا ماده و صورت در موجودات باشد. يعني همين قدر كه موجودات از تركيب جوهر و عرض تشكيل شده اند، يعني زوج هستند.[1]
مفسران براي واژه ازواجا در اين آيه معاني گوناگوني ذكر كرده اند: يكي از معاني همان است كه در بالا اشاره شد و آن اشاره به تركيب انسان از جوهر و عرض يا ماده و صورت است. برخي با استناد به معناي اصناف براي ازواج، اين آيه را اشاره به اصناف مختلف انسانها مى دانند، و تفاوتهايى كه از نظر رنگ و نژاد و روحيات و استعدادهاى مختلف در ميان انسانها است كه آن نيز از نشانه هاى عظمت حق و مايه تكامل جامعه انسانى است.[2]
بعضى گفته اند: مراد از ازواج، اشكال است، يعنى ما شما را شكل هم خلق كرديم.
برخي نيز مراد آيه را اشاره به اصناف و گروه هاى گوناگونى مي دانند كه داراى استعدادهاى جسمى و نفسى مختلفند و معتقدند با اينگونه اختلافات غريزى است كه اصناف و طبقات مانند عناصر مختلف به اختلاط و امتزاج روى مي آورند. از جهت همين اختلاط به آنها ازواج گفته مي شود.[3]
برخي منظور آنرا اشاره به جنس مذكر و مونث انسانها دانسته اند.[4] چنان كه در آيه 21 سوره روم مى خوانيم:
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» از نشانه هاى (عظمت) خداوند اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش بيابيد، و در ميان شما محبت و رحمت قرار داد.
نظر به اينكه زن ومرد در كنار هم كامل مي شوند، لذا خداوند كشش وجاذبه غريزي وفطري ميان آنها قرار داده تا پيوند صورت گيرد و از مجموع آن دو، توالد و تناسل انجام گيرد؛ پس هر يك از آن دو به تنهايي ناقص و محتاج به طرف ديگر است، و چون بدان رسيد آرام مي شود.[5] اما حتي همين آيه نيز تنها به آفريدن دو نوع مذكر و مونث در ميان انسان ها و آرامش گرفتن آنها در كنار هم اشاره مي كند و هرگز بيان نمي كند كه الزاما قبل از تولد هر فرد همسر او مشخص شده است. چرا كه انسان ها داراي اختيار هستند و خود مي توانند با شيوه اي كه براي زندگي خود انتخاب مي كنند هر همسري انتخاب نمايند و يا هرگز ازدواج نكنند. به علاوه ازدواج يك سنت الهي است، مانند بسياري ديگر از سنت ها كه به دليل سبك زندگي انسان ها گاه كنار گذاشته مي شود و گاهي به آن بيش از حد توجه مي شود. خداوند تنها به بيان سنت ها پرداخته و راه صحيح زندگي كردن را به انسان آموخته است و در اين راه هيچ اجباري را متوجه انسان نمي كند، بلكه او را در انتخاب مسير خود آزاد گذاشته است.
در نهايت بايد گفت آيه مورد نظر كه به زوج بودن مخلوقات اشاره مي كند، تنها در صدد بيان اصناف و انواع موجودات است، اينكه مذكر و مونث اند، يا سفيد و سياه اند ويا موارد ديگر، و اشاره اي به آفريدن زن و شوهر براي يكديگر و اينكه براي هر فردي الزاما از همان آغاز همسري در نظر گرفته شده كه مخصوص او خلق شده است، نكرده است. چنانچه در آيه 21 سوره روم نيز اين موضوع بيان نشده است.
پي نوشت:
[1] . المفردات في غريب القرآن، دارالعلم الدار الشامية،دمشق،1412ق، ص: 384-385
[2] . مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو،1372،ج 10، ص 421؛ تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران،1374، ج26، ص18
[3] . پرتوى از قرآن، طالقانى، سيد محمود ، شركت سهامى انتشار ،تهران،1362، ج3، ص: 13
[4] . مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 10، ص 421
[5] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم ،1374ش ، ج16، ص:250