آيت الله ميرزا مهدي الهي قمشهاي، آينه دار اخلاق
«حكيم ميرزا مهدي الهي قمشهاي» از تبار چنين فرزانگاني است كه از قلهي توحيد و كوهستان يكتاپرستي، جويبارهاي باصفا و چشمههاي پرطراوتي را به سوي دشت
آيت الله ميرزا مهدي الهي قمشهاي، آينه دار اخلاق
«حكيم ميرزا مهدي الهي قمشهاي» از تبار چنين فرزانگاني است كه از قلهي توحيد و كوهستان يكتاپرستي، جويبارهاي باصفا و چشمههاي پرطراوتي را به سوي دشت انسانيت جاري ساخت تا درستي و راستي و فضيلت در سرزمين تشنه ي معرفت به شكوفايي و باروري رسد. اين عارف رباني و مفسر و مترجم قرآن كه آيت حق و اسوهي وارستگي و اخلاص شناخته ميشود، در آثار منظوم و منثورش، الهام از معارف قرآني و احاديث خاندان عصمت عليهم السلام مشاهده ميشود و نگاشتههاي نيكويش با پندها و مواعظ و حكم اخلاقي آميخته است و تشنگان انديشههاي ناب را به سوي مناقب اهل بيت عليهم السلام و سيرهي سرشار از معنويت ايشان توجه مي دهد و فرهنگ پر فروغ آن ستارگان آسماني را با جانها و روانها به صورتي جذاب درميآميزد و خردها و فطرتها را با حكمتهاي عالي تشيع آشنايي ميدهد.
نياكان، خاندان و خانواده
اجداد حكيم ميرزا مهدي الهي قمشه اي از سادات بحرين و از بزرگان علم و معرفت و حافظان قرآن به شمار مي رفتهاند. گفته ميشود (1) در دوران حكومت نادرشاه كه سادات را تحت شكنجه و فشارهاي شديد قرار ميدادند، نياكان حكيم مخفيانه از بهرين به شهرستان قمشه از توابع استان اصفهان مهاجرت ميكنند وسيادت خود را به دليل اختناق حاكم مخفي مينمايند. عموزادگان آن حكيم به سيادت صحيح معروفند، اما ايشان احتياط ميكردند (2)
علامه حسن زاده آملي مينويسد: «آن بزرگوار از سادات بحرين و از بيت علم و عرفان و زهد و تقوا بود. بارها به اين بنده ميفرمود: اصلا از سادات بحرينم، ولي چون در كسوت متعارف فعلي شناخته شدهام از تبديل عمامه سفيد به سياه خودداري مي كنم». (3)
پدر بزرگ حكيم الهي از افراد خوشنام شهرستان قمشه به شمار ميرفت كه در انجام امور خير شهرتي بسزا داشت. آب انبار و پل حاج عبدالحميد و مدرسه علميه حاج عبدالحميد از باقيات صالحات ايشان در شهر قمشه است. سر انجام انتظارها به سر رسيد و در سال 1319 قمري و بنا به نقلي به سال 1320 ستاره پر فروغ اين خانواده هويدا گرديد (4) و دوستداران وارستگي را در موجي از شعف و سرور فرو برد. نامش را مهدي نهادند و بعدها كه در خرد و حكمت و تدريس معارف ديني و فرهنگ تشيع سرآمد اقران گشت و فروغ ايمانش تابيدن گرفت، به محي الدين (زنده كنندهي معارف ديني) ملقب گرديد.
درمحضر استادان قمشه، اصفهان، مشهد وتهران ميرزا محمد مهدي در پنج سالگي به مكتبخانه رفت و تا هفت سالگي مقدمات ادبيات فارسي و عربي را آموخت و سپس نزد پدر و ادباي شهر قمشه به پيگيري تحصيلات و فراگيري علوم ديني پرداخت و با وجود خردسالي به دليل هوش سرشار و برخورداري از حافظه اي قوي، كتب مهم و دشواريهاي زبان و ادب پارسي و عربي را ياد گرفت و چون ده بهار را پشت سر نهاد، «شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگي در ادبيات عرب به درجه اي از توانايي رسيد كه شرح نظام نيشابوري، مغني اللبيب ابن هشام و مطول تفتازاني را تدريس مينمود.
به موجب ذكاوتي كه در وجودش نهفته بود، كمتر نياز ميديد به مرور درسها بپردازد و اوقات فراغت خويش را براي كمك به معاش خانواده سپري ميكرد. مقدمات فقه و اصول و حكمت را در شهرضا از ملا محمد هادي فرزانه قمشهاي (1385 هـ .ق) و ديگران بياموخت. نامبرده در علوم عقلي و نقلي و بياعتنايي به دنيا معروف بود. وي در حكمت، كلام و فلسفه، آثار مفيدي دارد. حسين امين جعفري (1295-1369 هـ .ق) از فضلايي است كه حكيم قمشهاي مجلس درس وي را غنيمت ميشمرد. او تحصيلات مقدماتي و بخشي از علوم اسلامي و آثار فقهي را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربيات علم و دانشهاي پدري و فاضل و مومن بهره برد؛ اما در فصل شكفتن و به سن چهارده سالگي، توفان حوادث و امواج بلا به سوي وي يورش آورد و پدر دانشمند و مادر پاكسرشت خود را از دست داد و در غم فقدان والدين سوگوار گرديد.
با وجود ممانعت برادر بزرگش، به شوق تحصيل در اصفهان راهي اين شهر شد و در حجرهي طلبههاي قمشهاي ساكن اصفهان در مدرسه صدر مسكن گزيد. در آنجا از محضر شيخ محمد حكيم خراساني (متوفاي 1355 ه .ق) به مدت يك سال استفاده نمود. حكيم نامبرده، از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق ميرزا جهانگير خان قشقايي (استاد شهيد مدرس) به شمار ميرفت. آيتالله سيد حسن مدرس صبحها در مدرسه جده کوچک، درس فقه واصول وعصرها درمدرسه جده بزرگ، درس منطق و شرح منظومه مي گفت. مجلس درس آن شهيد در اصفهان بزم محبت و كلاس تدريس رشادت و استواري و شجاعت بود (5). حكيم الهي قمشهاي كه از اين محفل پرفيض برخوردار بوده است، ميگويد: وقتي صبحگاه در محضرش حاضر شده، به بيانش گوش ميداديم، هر لحظه در وجود ما نيرويي تازه دميده ميشد؛ به طوري كه در پايان درس، خود را پهلواني شجاع حس مينموديم. به طور كلي بيان درس در روحيات شاگردان اثر ويژه اي داشت كه از وصف آن عاجزم. حكيم الهي كه سخت جوياي حقيقت و مشتاق معارف قرآني و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بود، بيش از يك سال در اصفهان نماند و اين ديار را به قصد مشهد مقدس ترك نمود تا به مدد استادان اين جايگاه مبارك و سرشار از معنويت، به كمالات فكري و عرفاني نايل آيد. وي در مشهد به مدرسه نواب راه يافت و در اين مكان حجره اي اختيار نمود و به تحصيل مشغول شد. برادر بزرگش حسينعلي، بخشي از مخارج زندگي و تحصيلات او را تامين ميكرد؛ با اين حال، ايام اقامت در مشهد از لحاظ اوضاع مادي براي او با مشقت و مرارت همراه بود و در اين مدت به قناعت ميگذراند و ماهها غذاي پختني نميخورد گاهگاه به دشتهاي اطراف ميرفت و در طول هفته از توت درختان ارتزاق مينمود.
وي در ميان استادانش از مرحوم آقا بزرگ حكيم (ميرزا عسكري شهيد) بسيار سخن ميگفت. آن بزرگوار در علوم نقلي عقلي مهارت داشت و در خراسان مرجعيت و رياستتامه را عهده دار بود و از نامبرده كراماتي نيز نقل كردهاند.
از استادان ديگر الهي قمشهاي، آيت الله العظمي حاج آقا حسين قمي (1366 ه .ق) ميباشد كه در دوران مرجعيت و زعامت اين فقيه فرزانه، رويدادهاي مهمي رخ داد كه با موضع گيريهاي بجا و قاطع ايشان، جايگاه و عظمت مقام مرجعيت بيش از پيش نمايان شد. نامبرده در ماجراي كشف حجاب رضاخان با موضعگيري شجاعانه، اين توطئه شوم را رسوا نمود.
شيخ اسدالله يزدي مشهور به هراتي كه در منطق و حكمت، هيات و علوم رياضي مهارت داشت و از دانشمندان و پرهيزگاران ارض قدس رضوي بود، يكي از استادان ميرزا مهدي الهي قمشهاي است. حكيم قمشهاي ميفرمود: شرح نصوح قيصري را در محضر جناب عارف بزرگوار آقا شيخ اسدالله يزدي (متوفاي 1345 ه .ق) فرا گرفتم. ايشان به ما سفارش ميكرد كه بيوضو در درس حاضر نشويد. (6)
مرحوم حاج ملا محمدعلي فاضل (متوفاي 1342) كه از مدرسان و حكماي معروف مشهد بوده، جرعههايي از حكمت و عرفان را به كام انديشهي حكيم الهي قمشهاي بريخت. اين عارف محقق، سالها محضر قضاوت داشته و از شاگردان نامدار ميرزاي شيرازي بوده است.
حاج شيخ حسن، مشهور به فاضل برسي كه حوزه ي درسي با اهميت و پر تحركي داشت و بسياري از علما از محضرش بهره گرفتهاند، از ديگر كساني است كه حكيم الهي قمشهاي سعادت استفاضه از انوار علمي وي را يافت. او در فقه و اصول مهارت داشت و كتاب فوائد شيخ مرتضي انصاري را تدريس ميكرد. چندي بر اثر كسالت در برس، رحلت اقامت افكند و بعد از مدتي با حالت بيماري به عتبات عاليات هجرت نمود و در سال 1353 ه . ق در آن مكان مبارك رحلت نمود. پس از شهريور 1320 ه . ش (1360 ه . ق) كه با تغييرات عمده در دستگاه حكومت پهلوي تا حدودي فشار سياسي از روي مظاهر ديني و روحاني برداشته شد، زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف ديني حاج شيخ مرتضي آشتياني و آقا ميرزا مهدي اصفهاني در دست گرفتند و بار ديگر به بازسازي بنيادهاي روحاني در اين شهر مقدس پرداختند. فقه و اصول در حلقهي درس اين دو مدرس بزرگ، طلابي را گرد آورد.
ميرزا مهدي در تدريس خود مقيد بود كه مطالب خود را در چارچوب دستورهاي ائمه اطهار عليهم السلام بيان كند و براين نكته تاكيد داشت كه سير و سلوك در معارف الهي ضمن آنكه به تقوا نياز دارد، بايد با استفاده از روايات معصومين عليهم السلام صورت پذيرد. اصرار ايشان در كسب كمالاتي عرفاني و رسيدن به قلههاي معنوي بر انجام واجبات و ترك محرمات بود و با هر رياضتي كه مستلزم سماع و كردار خانقاهنشينان بود، مخالفت ميكرد. (7)
حكيم الهي پس از طي مدارج علمي و حكمت و كسب دانش قرآني و روايي در مشهد مقدس بر آن شد تا به تهران سفر كند و از آنجا به ري و قم و سپس به حوزهي نجف اشرف برود، ولي زمانه خيمهاش را به تهران زد و خاك ملك ري دامنگيرش ساخت.
بر كرسي تدريس
ايشان در تهران به مدرسه ميرزا حسين سپهسالار (شهيد مطهري كنوني) وارد شد. در آن ايام شهيد آيت الله سيد حسن مدرس سخت مشغول تعميرات اين مدرسه بود. حكيم الهي در ضمن بيان خاطره اي اظهار داشته است: مدتي در آنجا ماندم و به درس كفايهالاصول جناب مدرس ميرفتم و ايام اقامت در آن مدرسه به درازا كشيد. ايشان روزي از من پرسيد: مسافرت شما به كجا انجاميد؟ عرض كردم:
چشم مسافر چو بر جمال تو افتد
عزم رحيلش بدل شود به اقامت
من ضمن اينكه به درس ايشان ميرفتم، يك درس منطق و يك درس فلسفه را هم در مدرسه شروع كردم. استاد الهي قمشه اي ضمن تدريس در اين مدرسه از محضر حكيم و فيلسوف شهيد محمدطاهر فقيه نصيري طبري مشهور به آقا ميرزا طاهر تنكابني (1342-1320 ه .ش) فرزند فرج الله استفاده كرد. او از شاگردان برجستهي ميرزا ابوالحسن جلوه (1314-1238 ه .ق) است.
پس از تاسيس دانشگاه در كشور، مدرسه ي سپهسالار كه محفل ادبا و مجلس حكما بود، به دانشكده ي معقول و منقول تبديل گرديد. حكيم الهي قمشهاي ضمن تدريس منطق. حكمت و ادبيات در آن مكان به عنوان يكي از برجستهترين استادان دانشگاه تهران شناخته شد. او با نوشتن كتاب «توحيد هوشمندان»، به درجهي دكترا از دانشكده مزبور نايل آمد؛ همچنين به عنوان استاد زبان و ادبيات عرب در دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گرديد. در معرفي الهي قمشه اي همين بس كه چون يكي از فضلاي تهران از محضر علامه طباطبايي (ره) استاد طلبيد، آن مفسر نامي، خطاب به وي گفته بود: الهي قمشهاي غير از اين ظاهر است، از محضرش استفاده كنيد.
ديگر فضلايي كه حوزه درسي حكيم الهي قمشهاي را درك نموده، از ابعاد انديشه اش محفوظ گشته است، حضرت آيت الله عبدالله جوادي آملي (متولد 1312 ه .ش) است. وي بخشي از شرح منظومه و نيز الهيات و بخش عرفان شرح اشارات خواجه نصير طوسي را نزد حكيم الهي آموخته است.
فضلايي چون: رباني تربتي، سيدابوالحسن رفيعي قزويني، دكتر محمود انوار، كاظم مدير شانهچي، سيد محمدباقر حجتي، محمدباقر محقق و حاج شيخ عبدالرحيم ملكان كه تخلص «ناصح» دارد، از شاگردان حكيم الهي قمشه اي بوده اند.
آثار و تاليفات
حكيم الهي قمشهاي در جايجاي مباحث فلسفي، عرفاني و كلامي، ضمن تشريح مباحث متنوع براي اثبات گفتارهاي علمي خود، آيه اي از قرآن را شاهد ميآورد تا هرگونه شك را از ذهن افراد بر طرف سازد و اهميت موضوع را روشن نمايد. وي ضمن آنكه در اشعار به شدت تحت تاثير قرآن و حديث بود، در سرودههايي ويژه تحت عنوان «قصيده قرآنيه» از كلام حق سخن گفته است.
طي سالهاي 1322-1320 ه .ش) تفسير ابوالفتوح رازي، به اهتمام شادروان الهي قمشهاي در ده جلد انتشار يافت كه در سالهاي 1324 و 1335 ه .ش تجديد طبع گشت. وي در اين طبع، حواشي ارزندهاي بر تفسير يادشده نوشته كه از نظر اهل فن دور نيست. (8)
سرآغاز ترجمهي قران به زبان امروزي، به همت حكيم الهي قمشهاي صورت گرفته است. وي بدون آنكه در اصل معنا دخل و تصرفي كند، تفسير خلاصهاي با بيان ساده و درخور فهم براي عموم ارائه كرد؛ به طوري كه مرحوم آيت الله العظمي سيد حسين بروجردي (ره) كه در تفسير قرآن تبحر خاصي داشتند. در مقام مقايسه با ديگر ترجمه ها فرموده بودند: هيچ ترجمه اي را با ترجمه الهي قمشهاي مقايسه نكنيد. كاري كه ايشان كردند، بسيار فوقالعاده است.
ترجمه تفسيرگونه الهي قمشهاي كه بعدها اصلاحات فراوان از سوي وي بر آن صورت گرفت، نخستين بار در سال 1323 ه .ش به چاپ رسيد و با وجود انتقادهايي كه برخي بر آن داشتهاند و بعد از دهها ترجمهي ديگر هنوز در شمارگان بسيار وسيع و گسترده از سوي ناشران متعدد تهراني و شهرستاني تجديد طبع گرديده، در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد.
عرض ارادت به پيشگاه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و خاندان آن سرور در اخلاق و رفتار و آثار علمي و عرفاني اين عالم رباني، كاملا مشهود است و بخش مهمي از سرودههايش در واقع ترجمان سخنان معصومين عليهمالسلام ميباشد. گزيده اي از سخنان حضرت علي عليهالسلام تحت عنوان «حكمت عملي يا اخلاق مرتضي» در ده مقاله به انضمام خاتمه ي مقالات از سوي حكيم الهي قمشهاي تنظيم شده كه براي برخي فرمودههاي امام عليهالسلام، شرحي اجمالي، اما دقيق و پر محتوا نوشته است. اثر مزبور براي بار نخست در زمان حيات استاد در خاتمه كتاب «حكمت الهي» به طبع رسيد و به تازگي با مقدمه، تصحيح و تعليقات آيت الله حسن زاده آملي به پيشگاه مبارك عاشق معارف و حكم و تشنگان آب حيات كوثر ولاي علوي تقديم گرديده است.
سرودهي زيبا و شيواي وي كه تحت عنوان «نغمه الهي» چاپ شده، شرح منظومي است از خطبهي همام حضرت علي عليهالسلام. در اين اثر حكيم الهي قمشهاي خطبهي مزبور را به چندين بخش تقسيم نموده و هر بخش را با اشعار توضيح داده است. يكي از گنجينههاي حقايق الهي و معارف اهل بيت عليه السلام صحيفهي سجاديهي امام چهارم است كه در زمره نهج البلاغه مي باشد و آن را «زبور آل محمد صلي الله عليه و آله» و «انجيل اهل بيت عليهم السلام» ناميدهاند. استاد ميرزا مهدي اين اثر قدسي را با ترجمهاي زيبا به زبان فارسي برگردانيده و در مقدمهاي زيبا به معرفي اجمالي آن پرداخته است. ضمنا برخي دعاها نيز توضيح داده شده است. از افاضات علمي و پژوهش هاي ارزشمند آن نامدار ميدان معرفت، مجموعه نسبتا مفصل «حكمت الهي» در دو مجلد ميباشد كه خود در معرفي آن مينويسد: «اين كتابي است در حكمت الهي فقه اكبر، كلام و فلسفه اسلامي از قرون اول حكمت تا عصر حاضر، حاوي اقوال بزرگان و خردمندان الهي عالم، و مطالب، همه با ادله عقلي، منطقي و قرآن، مبرهن گرديد يا به وجدان ذوق اهل معرفت و كمال مستند است».
كتاب فصوص الحكم فارابي در الهيات خاص، عرفان و معرفت نفس به نگارش درآمده كه حكيم الهي قمشهاي با ديدگاههاي استوار خود كه بر قرآن و حديث مبتني است، به شرح اين اثر پرداخته است. شرح مذكور در خاتمه با توضيح «خطبه توحيديده» حضرت علي عليه السلام تزيين شده است.
آثار ديگر آن حكيم به شرح ذيل مي باشند:
– فلسفه معلم ثاني ابونصر فارابي كه در تهران همراه با كتاب «توحيد هوشمندان» از آثار ديگر مرحوم الهي و در سال 1322 ه .ش به صورت سربي و در قطع جيبي انتشار يافته است.
– مشاهدات العارفين في احوال السلاكين الي الله كه نسخه ي خطي آن نزد اخوي ايشان بوده و مرحوم الهي اين كتاب را با خط خود نوشته و امضا كرده است.
– مناسك حج عاشقان، اثري است منظوم كه در سال 1381 ه .ق در تهران چاپ شد و نيز در آخر ديوان آن حكيم درج شده است.
– رساله اي در فلسفه كلي
– رساله اي در سير و سلوك
– رساله ايدر مراتب ادراك
– حاشيه بر مبدا و معاد ملاصدراي شيرازي
– نغمه حسيني در احوالات حضرت سيدالشهدا عليهالسلام و واقعه كربلا كه در اين اثر، تاريخ زندگاني حضرت امام حسين عليه السلام و قيام آن حضرت به نظم درآمده و سعي بر اين بوده است كه بر طبق كتب مستند تنظيم شود.
– ترجمه مفاتيح الجنان كه بارها در شمارگان بالا چاپ شده و به تازگي انتشارات اسوه به طرزي جالب و با حروفچيني كامپيوتري به طبع آن مبادرت نموده است.
– دروس عرفاني از مكتب علوي، چاپ تهران به سال 1337 ه .ش.
– تصحيح دوبيتيهاي باباطاهر عريان
– كليات ديوان حكيم الهي قمشهاي
سخنور پرهيزگار
الهي قمشه اي از دوران نوجواني با احساسات ظريف شاعران انس و الفت داشت. در آيينه شعر، تواناييهاي خود را بروز داد و معارف ديني، باورهاي شيعي، مضامين قرآني و روايي و نيزمحبت توام با معرفت به پيشگاه اهل بيت عليهم السلام را با ذوق لطيف خويش آميخته ساخت و از زبان شعر به تشريح مباحث اعتقادي، كلامي و معرفي ستارگان درخشان آسمان امامت و ولايت پرداخت
اخلاق و رفتار
حكيم الهي قمشهاي در مسير تلاش هاي علمي به خواستههاي متعالي و گرايشهاي والا توجه داشت و بدين سبب حالاتي چون صداقت، وارستگي اخلاق و زهد در اخلاق و رفتارش متجلي بود و از طريق ارتباط با خدا، ذكر، عبادت و تهجد و تصفيه اعمال، اين خصوصيات را در خويشتن تقويت مينمود. همسرش طيبه الهي (تربتي) در ضمن خاطراتي گفته است: در خانه، در امور داخلي كمك ميكردند، بسيار بشاش و خوش صحبت بودند. اگر نصف روز متوالي تدريس مينمود، كسي اظهار خستگي نميكرد. نيمه شب از خواب برميخواست و پس از نوافل و نماز شب در صحن خانه قدم ميزد و به سيارات و ستارگان چشم ميدوخت و از شگفتي هاي جهان هستي لذت ميبرد. ناملايمات را تحمل مي نمود و ميگفت: بلاهاي اين جهان همه ازجانب حق است. بارها فقيري به در خانه ميآمد كه چيزي به او بدهيم، اثاثيه اي همچون ظروف مسي و مانند آن به او ميدادند و ميگفتند برو بفروش و خرج كن. امر به معروف و نهي از منكر ايشان با ملايمت و از روي دلسوزي بود. روحي شجاع داشت و كينهي كسي را در قلب خويش جاي نداده بود.
بسيار قانع و با لباسي عادي و مسكني ساده زندگي ميكرد و چون بيمار شد. مي گفت: داروي من هفت بار قرائت سورهي حمد است. در زمستانها در اتاق درسش كه در منزل منعقد ميگشت، نه كرسي بود و نه بخاري؛ تنها يك چراغ لامپاي گردسوز و فرشي فرسوده؛ و برخي شبها كه هوا بسيار سرد ميشد، منقل زير كرسي اتاق ديگر را كه عائلهاش در آن بودند، به اتاق درس ميآورد و خاكستر رويش را كنار مي زد وبدان حال مي گذراند. (9)
سر انجام در حالي كه آن حكيم نامدار به اصلاح خلاصه التفاسير خود مشغول بود، درشب سهشنبه 12ربيع الثاني 1393 ه . ق (25 ارديبهشت 1352) دعوت حق را لبيك گفت و به سراي باقي شتافت. پيكر پاكش از تهران به قم انتقال يافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه سلام الله عليها در وادي السلام اين شهر به خاك سپرده شد.
پي نوشت ها:
1. مجله پيام انقلاب شماره مسلسل 168، ص32
2. خوشه ها؛ طيبه الهي قمشهاي (تربتي)؛ ص 132-131
3. نامهها و برنامهها؛ آيت الله حسن زاده آملي؛ ص 80
4. الذريعه: شيخ آقا بزرگ تهراني؛ ج24، ص237 و ج 13، ص 289.
5. مدرس، مجاهدي شكست ناپذير؛ عبدالعلي باقي؛ ص 28
6. در آسمان معرفت؛ آيت الله حسن زاده آملي؛ ص 257.
7. ميراث ماندگار: مجموعه مصاحبههاي سال چهارم كيهان فرهنگي؛ ص 178-177.
8. الذريعه؛ ج7، ص 96-95.
9. در آسمان معرفت؛ ص265-264
منابع:
1. حسن زاده آملي، حسن؛ در آسمان معرفت: تذكره اوحدي از عالمان رباني؛ تهران: تشيع، 1386.
2. رازي، محمد شريف؛ گنجينه دانشمندان؛ ج1، تهران: اسلاميه ،1352.
3. گلشن ابرار: خلاصه اي از زندگي اسوههاي علم و عمل؛ تهيه و تدوين جمعي از پژوهشگران حوزهي علميهي قم؛ زير نظر پژوهشكدهي باقرالعلوم؛ ج3، قم: معروف، 1385
4. نشريه جاويدان خرد؛ س3،ش1، بهار 1365
5. انوار، امير محمد؛ «ياد و خاطراتي از حكيم الهي قمشهاي»، مجله يغما، س36،ش12، اسفند 1352.
6. پاسداران اسلام (استاد حسن زاده آملي)؛مجله پيام انقلاب، شماره مسلسل 112.
7. گفتگو با آيت الله جوادي آملي (با تغيير در عبارت و جملات)؛ كيهان فرهنگي، ش9،سال 1364
منبع: نشريه قدر- 18