آیات الاحكام در آثار شهید مصطفى خمینى (1)
از این بخش قرآن به عنوان (آیات الاحكام) یاد مى شود. (احكام القرآن) و (فقه القرآن) دو تعبیر دیگر از این گونه جست وجوهاست. گرچه احكام القرآن معناى گسترده ترى مى تواند داشته باشد. بحث آیات الاحكام را مى توان به گونه اى تفسیر موضوعى دانست كه پیشینه تدوین آن به قرن دوم هجرى مى رسد و بخش مهمى از جستارهاى قرآن را از آن زمان تا كنون تشكیل مى دهد. در این سرى پژوهشها آیاتى مورد تفسیر قرار مى گیرد كه حكمى از احكام فرعى از آن بیرون آورده شود. پاره اى از آیات به روشنى و پاره اى با توجه به آیات دیگر و یا روایات حكمى از احكام شرعى را به دست مى دهد.
بنابر قول مشهور حدود پانصد آیه از آیات قرآن درباره احكام فقهى است; امّا به نظر مى رسد آیات الاحكام بیش از اینها باشد.
گروهى از دانشمندان اسلامى كتابهاى آیات الاحكام خود را بر اساس پانصد آیه سامان داده اند; امّا برابر آنچه بحرانى در تفسیر شریف برهان نقل كرده یك چهارم آیات قرآن را فریضه ها و احكام تشكیل مى دهد.1
اگر هدف از احكام القرآن آن دسته از آیات الهى باشند كه مسلمان باید بدانها اعتقاد و جامعه عمل بپوشاند آیات بیش ترى در این موضوع قرار خواهد گرفت و از پانصد آیه بیش خواهد بود.
ابن عربى در كتابِ احكام القرآن خویش از این شیوه و مفهوم بهره برده و بیش از هشتصد آیه را مورد بحث و تفسیر قرارداده كه از جمله آنها آیه دوم سوره بقره: (الذین یؤمنون بالغیب) است.
وى ایمان به غیب را از جمله احكام قرآنى مى داند.2 امّا آنچه از عنوان آیات الاحكام به دست مى آید و معناى جارى ورایج آن است آیاتى است كه احكام فرعى را در بر دارند. مفسران در كتابهاى تفسیرى خویش سازوار با آگاهیهاى علمى و شیوه تفسیرى كه گزیده اند نكته و جستارهاى: ادبى فلسفى عرفانى اخلاقى و تربیتى فقهى و بلاغى را به بوته بررسى مى نهند.
شهید مصطفى خمینى در تفسیر خویش بحثهاى گوناگونى را مطرح ساخته و بر نكته هاى فقهى آیات تأكید دارد.
با این كه تفسیر ایشان بخش اندكى از قرآن را در برمى گیرد: سوره حمد و 46 آیه از سوره بقره اما نكته هاى فقهى ارزش مندى را زیر عنوان (الفقه) بیان كردیده است.
همه گزاره هایى كه زیر عنوان (الفقه) در تفسیر ایشان آمده احكام برگرفته از آیه نیست بلكه بسیارى از آنها احكام پیوسته به آیه و واژه هاى آن از زاویه هاى گوناگون و در بردارنده برگونه اى حكم فقهى است; زیرا آیات الاحكام به معناى ویژه آن در آغاز سوره بقره زیاد نیست با این حال ایشان عنوانى را به برداشتهاى فقهى ویژه مى كند و براى نگاه فقهى به آیات در كنار دیگر نگاهها: فلسفى عرفانى و… سهمى درخور باور دارد.
افزون بر این در جاى جاى بحثهاى فقهى و اصولى ایشان توجه به آیات قرآن كریم در بیرون آوردن حكم فقهى و بحثها نقش اساسى دارد.
دو ویژگى در تفسیر ایشان:
1 . توجه ویژه به آیات در بحثهاى فقهى و اصولى.
2 . گونه گونى و گستردگى برداشتها و نگاهى گسترده دامن به آیات الاحكام.
ما را بر آن داشت تا از این زاویه آثار این شهید بزرگوار را در بوته بررسى نهیم و در فراخور این نوشتار از برداشتهاى فقهى قرآنى ایشان بهره بریم.
پیش از بیان دیدگاههاى ایشان اشاره اى كوتاه به پیشینه نگارش آیات الاحكام آغاز و شیوه تدوین آن مفید مى نماید.
پیشگامى شیعه در نگارش آیات الاحكام
در بررسى پیشینه هر دانشى بایسته است نكوداشتى از پیشگامان آن دانش بشود. نویسندگان تاریخ علوم به این مهم مى پردازند و اندیشه وران هر دانشى را مى شناسانند و به بزرگى از آنان یاد مى كنند. درباره نخستین نگارنده احكام القرآن سخن بسیار گفته شده است و بیش ترین عالمان و نویسندگان اهل سنت محمدبن ادریس شافعى (م:204) را پیشگام در نگارش احكام القرآن شناسانده اند.3
در نزد دانشوران شیعى محمد بن سائب كلبى (م:146) نگارنده نخستین آیات الأحكام دانسته شده است و اگر انتساب (احكام القرآن) را به كلبى درست بدانیم این دیدگاه درست خواهد بود. هر دو دیدگاه ریشه در فهرست ابن ندیم دارند.4 این نشانگر پیش بودن كلبى در نگارش آیات احكام است. سید حسن صدر در تأسیس الشیعه محمد بن سائب را نخستین نگارنده احكام القرآن مى داند5 و سخن سیوطى را در (الاوائل) درست نمى داند كه نخستین نگارنده آیات الاحكام را شافعى مى داند6 و از بغیة الوعاة سیوطى نقل مى كند كه نخستین نویسنده احكام القرآن قاسم بن اصبغ بن محمد بن یوسف بیانى قرطبى مالكى (م340) است7.
به نظر مى رسد این سخن برابر نسخه اى بوده كه سید حسن صدر از (بغیة الوعاة) داشته; زیرا در چاپ تصحیح شده (بغیة الوعاة) تنها احكام القرآن از نوشته هاى ابن اصبغ یاد شده است.8
محمدبن سائب نخستین نگارنده احكام القرآن
ابونضر محمدبن سائب بن بشر بن عمروبن حارث كلبى از آگاهان به علم انساب و تفسیر و اخبار و روزگار عرب بود در كوفه زاده شد و در همان دیار درگذشت.9
وى از علماى شیعه از یاران امام باقر و صادق(ع) بود10.
گویند: قوه یادگیرى خود را از دست داد و امام صادق(ع) آن را بازگرداند. فخررازى در (الجرح والتعدیل) به این نكته اشاره دارد.11 امّا رجال شناس شیعه نجاشى داستان شفا یافتن را مربوط به فرزند وى هشام بن محمد بن سائب مى داند.12 محمدبن سائب افزون بر احكام القرآن كتاب تفسیرى نیز داشته است. تفسیر او را همانند تفسیر ابن عباس و برگرفته از آراى وى دانسته اند.13
در علم تفسیر چنان چیره دست بوده كه سلیمان بن على بن عبداللّه بن عباس حاكم بصره در سالهاى 1332 تا 140 (14) او را از كوفه به بصره فرا خوانده تا در آن جا به آموزش تفسیر بپردازد.
در تفسیر آیات سوره براءت نظرى خلاف دیدگاه مشهور بیان كرد كه گروهى به خورده گیرى پرداختند و دیدگاه وى را نقد كردند. ولى او از دیدگاه خود دست بر نداشت. به سلیمان از او شكایت كردند. سلیمان گفت: (آنچه مى گوید بنویسید و غیر آن را رها كنید.)15
درباره شیوه تفسیر او نوشته اند: سوره اى از آغاز تا انجام تفسیر مى كرد.16. بنابراین كلبى در تفسیر تخصص داشته و آشنا به مسائل دینى بوده است و به خاطر این كه شیعه بوده حدیث او را ضعیف دانسته اند.17
نسائى گوید:
(شمارى از افراد مورد اعتماد از او حدیث نقل كرده اند و تفسیر او را پذیرفته اند; اما حدیث اومسائل ناآشنایى دارد.)18
با توانایى كه در تفسیر داشته نخستین نگارنده احكام القرآن نیز بوده و به عنوان عالمى شیعى در این وادى گام نهاده است.
سیوطى درباره تفسیر كلبى مى نویسد:
(وهیچ كس تفسیرى دراز دامن تر و فراگیرتر از آن [تفسیر كلبى] ندارد و پس از آن مقاتل بن سلیمان است جز این كه كلبى بر او برترى داده مى شود….)19
ییادآورى: مقاتل بن سلیمان بن بشر خراسانى بلخى (م:150) را شیعه دانسته اند و كتابى داشته است به نام: تفسیر (خمسمأة آیة فى الاحكام) كه مقدم بر شافعى است.20
شافعى درباره وى گفته است:
(تمام مردم در تفسیر به مقاتل نیازمندند.)
احمدبن حنبل گفته است: (او آگاه به قرآن است.)21
احكام القرآن شافعى
از آن جا كه سیوطى در (الاوائل) و زركشى22 (م794) شافعى را به عنوان نخستین نگارنده احكام القرآن دانسته اند دیگران نیز این نظر را پذیرفته اند ولى همان گونه كه بیان شد شافعى را نمى توان به عنوان نخستین نویسنده احكام القرآن دانست و یا او را از نویسندگان مستقل این رشته شناخت; زیرا:
1 . دو كتاب درباره آیات الاحكام پیش از وى نگاشته شده است: احكام القرآن كلبى و تفسیر مقاتل بن سلیمان.
2 . همروزگان را او نیز در این زمینه نگاشته هایى دارند از جمله:
الف. یحیى بن آدم بن سلیمان قرشى مخزومى (م:203) كتابى به نام مجرد احكام القرآن داشته است.23
ب. ابوالمنذر هشام بن محمد سائب كلبى شیعى (م:6 ـ204) از اصحاب امام صادق(ع) كتابى به نام تفسیر آیات الاحكام داشته است.24
3. كتابهایى كه از شافعى به جاى مانده بیش تر پس از درگذشت شافعى (م:204) شاگردان وى روایت كرده و سامان داده اند و تنها (الرساله) شافعى در زمان زنده بودن وى نگارش شده است به خواست عبدالرحمن بن مهدى و به خامه على بن عبداللّه بن جعفر مدینى.25
از دیگر آثارى كه شاید در زمان زنده بودن وى نگارش شده باشد كتاب (الحجة) اوست.
این اثر فتواهاى قدیمى وى را در بردارد و به خامه بویعلى نگارش شده است.
4 . شافعى كتاب جداگانه اى به نام: (احكام القرآن) نداشته و آنچه به وى نسبت داده اند دیدگاههاى فقهى وى و برگرفته از آیات قرآنى است; زیرا اگر شافعى كتابِ جداگانه اى مى داشت در میان پیروان او باقى مى ماند و به ما مى رسید.
ابن ندیم در فهرستِ كتابهاى شافعى گرچه احكام القرآن را یاد كرده; امّا به نظر مى رسد وى اصل كتاب را ندیده و در نگارش فهرست كتابهاى شافعى از خط ابن ابى یوسف بهره برده است.27
به نظر نگارنده علت این كه احكام القرآن را از نوشته هاى شافعى یاد كرده اند این بوده كه ابوالعباس محمد بن یعقوب اصم نیشابورى (هـ:247م:346) تنها روایت گر (الام)28 در (مسند) شافعى كه از نوشته هاى شافعى آن را گردآورى كرده پاره اى حدیثها را از احكام القرآن نقل كرده است. از این روى گروهى انگاشته اند كه شافعى كتاب جداگانه اى به نام احكام القرآن دارد درحالى كه منظور وى روایاتى است كه شافعى در زیر آیات قرآن در كتابهاى فقهى خود آورده است. با سنجیدن تمام مواردى كه عنوان احكام القرآن دارد و برابر كردن آنها با كتاب (الام) این نتیجه به دست مى آید. از جمله نخستین حدیثى كه در (مسند) شافعى از كتاب احكام القرآن نقل شده اجازه گرفتن هند مادر معاویه از رسول خدا(ص) براساس استفاده بدون اجازه از اموال ابوسفیان است.29 در (الام) در باب (وجوب نفقه المرأة) در شرح آیه (فانكحوا ما طاب لكم من النساء) و آیات دیگر یادشده است.30
افزون بر این گیریم شافعى احكام القرآن داشته براساس مدارك و شواهد دیدگاههاى فقهى قرآنى وى به خامه شاگردان وى سامان یافته و سپسها از بین رفته است.
ابوبكر احمد بن حسین بیهقى (م:458) كه مجموعه سخنان شافعى را در احكام القرآن گرد آورده31 و امروزه به عنوان (احكام القرآن) شافعى شهرت دارد به هیچ وجه به احكام القرآن شافعى اشاره ندارد.
از این روى بیهقى در مقدمه احكام القرآن خود كتابى با این نام براى شافعى یاد نمى كند بلكه به این نكته مى پردازد:
شمار زیاد از پیشینیان و پسینیان درتفسیر معانى اعراب و مبانى قرآن كتاب نگاشته اند و هر كس به اندازه توان علمى خود درباره احكام القرآن سخن گفته است. چه بسا سخن او سازگار یا ناسازگار با دیدگاه شافعى باشد. پس دیدم كه آنچه بر درستى قول شافعى در احكام القرآن دلالت مى كند در نوشته هاى او وجود دارد. مى افزاید:
(قد اتى على بیان ما یجب علینا معرفته من احكام القرآن وكان ذلك مفرقاً فى كتبه المصنفة فى الاصول والاحكام فمیّزته وجمعته فى هذه الاجزاء على ترتیب المختصر.)32
آنچه را كه از احكام القرآن دانستن آن بر ما واجب است شافعى یادآورد شده. و این دیدگاهها در كتابهاى اصول و احكامى كه نگاشته پراكنده است. پس من آنها را به دست آورده و در این كتاب بر ترتیب مختصر [مزنى] گردآورى كردم.
شیوه هاى نگارش آیات الاحكام
1. به ترتیب كتابهاى فقهى: شمارى از كتابهاى آیات الاحكام به ترتیب كتابهاى فقهى نگاشته شده اند. این روش در میان فقهاى شیعه بیش تر مرسوم است و نویسندگان آن فقهایى هستند كه پیش از این به نگارش كتاب فقهى دست زده اند و یا در این رشته صاحب نظرند مانند: زبدة البیان محقق اردبیلى فقه القرآن راوندى كنزالعرفان فاضل مقداد و…
و از علماى اهل سنت احكام القرآن جصاص بدین گونه است.
در برخى موارد نویسندگان به گردآورى آیات الاحكام برابر بابهاى فقهى بسنده كرده اند و به شرح نپرداخته اند مانند آیات الاحكام محمد باقربن محمد حسین قاینى بیرجندى33 (هـ:1276 م:1352)
2 . به ترتیب سوره ها: نگارش احكام القرآن به ترتیب سوره ها در میان علماى اهل سنت رایج است و در گذشته و حال از این شیوه بهره برده اند مانند: احكام القرآن ابن عربى (م:543) روائع البیان صابونى و احكام القرآن سایس.
در این شیوه نیز گروهى تنها به گردآورى آیات به ترتیب سوره ها بسنده كرده اند بدون این كه شرح و تفسیرى
ارائه بدهند مانند: احمد بن یحیى بن مرتضى (م:840) در (الانتقاد للآیات المعتبرة للاجتهاد) و زیدى در (البحر الزّخار) كه پانصد آیه را به عنوان آیات الاحكام یاد كرده است.
3 . به ترتیب نزول: شیوه دیگر را مى توان كتابهایى دانست كه آیات الاحكام را به ترتیب سال فرود آمدن احكام شرعى بررسى كرده اند. این دسته از كتابها را كه به عنوان (ادوار فقه) از آن یاد مى شود مى توان در این موضوع گنجاند.
2 . تدوین موضوعى: شمارى از علماء به بررسى گزاره هاى ویژه فقهى از دیدگاه قرآن پرداخته اند در مثل روزه خمس و… و یا چند گزاره فقهى را برابر آیات قرآنى بررسى كرده اند.34
كتابهاى آیات الاحكام
روى هم رفته كتابهاى موجود احكام القرآن را مى توان اززاویه دیگر به دو دسته تقسیم كرد: كتابهایى كه خود صاحب نظران و مفسران به شیوه هایى كه یاد شد نگاشته اند و كتابهایى كه از مجموعه دیدگاههاى فقهى فقیهان گردآورى شده است.
احكام القرآن شافعى كه اكنون در دسترس قرار دارد از این گونه است و یا (احكام الفقهیة القرآن) قرطبى كه مجموعه دیدگاههاى فقهى او از كتاب تفسیر او بیرون آورده شده و جداگانه نگاشته و نشر شده است.
همان گونه كه اشاره شد ما در بحث آیات الاحكام شهید مصطفى خمینى ازاین شیوه بهره برده و به گردآورى پاره اى از دیدگاههاى فقهى ایشان كه در شرح آیات آمده پرداخته ایم.
این روش تدوین احكام القرآن در میان شیعیان پیشینه درازى ندارد در حالى كه در بین فقهاى اهل سنت دست كم از قرن پنجم به بعد مرسوم شده است.
آیات الاحكام شهید مصطفى خمینى
آنچه در این نوشتار به عنوان آیات الاحكام ارائه مى شود برگرفته از تفسیر شهید آقا مصطفى خمینى و كتابهاى فقهى و حاشیه هاى ایشان بر عروة الوثقى و تحریر الوسیله است.
دیدگاههاى فقهى وى را در تفسیر به دو دسته مى توان تقسیم كرد:
1 . فقه و آداب: احكام پیوسته به آیه ها و واژه هاى آنها از زاویه هاى گوناگون.
الف . حكم فقهى به كار بردن معانى و مفاهیم واژه هاى قرآنى براى جاهایى كه نظر قرآن نیست مانند به كار بردن (حمد) براى غیر خدا.35
ب . حكم فقهى به كار بردن نامهاى خدا براى دیگران مانند به كار بردن (رحمان) براى غیر خدا.36
ج . حكم فقهى استفاده از آیه هاى قرآن در جاهاى ویژه مانند گفتن (الحمد للّه) براى عطسه و…37
د. حكم دست زدن به آیه هاى قرآن و نام خدا و بسم اللّه الرحمن الرحیم.38
هـ . حكیم شیوه نگارش واژگان قرآن و نگهداشت شیوه نگارش پیشینیان براى جلوگیرى ازتحریف.39
و . حكم فقهى شفاخواستن از آیه هاى قرآن و حمد الهى.40
ز . حكم قراءت واحد و حجت بودن قراءتهاى گوناگون.41
ح . معناى فقهى كه از آیه یا آیات استفاده مى شود مانند عبادت غیر خدا.42
2 . احكام فقهى: در این بخش در پرتو آیات قرآن به یك سرى نكته هاى فقهى پرداخته شده است كه به طور معمول از آیه یا آیه ها به گونه مستقیم یا با توجه به تفسیرى كه شده است بر مى آید.
از آن جا كه تمام دیدگاههاى فقهى كه ایشان در ذیل آیه ها مطرح كرده در یك مقاله نمى گنجد تلاش مى كنیم پاره اى از بحثهاى فقهى را كه با توجه به آیات قرآن مطرح ساخته ارائه دهیم.
نماز
درنوشته هاى فقهى شهید مصطفى خمینى كتاب (صلوة) وجود ندارد و بحثهایى درباره (خلل صلوة) وجود دارد كه بر مدار روایات است امّا به تناسب درتفسیر قرآن مطالبى درباره نماز و مسائل وابسته به آن آورده كه به نقل آن بسنده مى شود:
معناى نماز در قرآن:
از گذشته تاكنون در بین فقیهان و اصولیان در چگونگى به كار بردن واژگان در معانى شرعى كنونى آنها گفت وگو بوده كه این به كار بردن حقیقت است یا مجاز و آیا بر اساس وضع شرعى است كه از معناى لغوى به معناى كنونى انتقال یافته و یا براساس به كاربردن پایبندان به شرع است. واژه هاى: زكات صلوة صوم و… اگر بدون نشانه در روایات به كار برده شوند به معناى شرعى آن خواهد بود یا نه باید بر معناى لغوى آن گرفت؟
ایشان درباره واژه (نماز) بر این باور است: انتقال از معناى لغوى به معناى كنونى آن بر اثر بسیارى كاربرد است (وضع تعینى) كه پیش از اسلام در امتهاى پیشین رخ اده و آیاتى از قرآن بر این مطلب دلالت مى كند كه معناى مصطلح نزد مشركان در شبه جزیرة العرب و ادیان گذشته معمول بوده است از جمله:
1 . (ربّ اجعلنا مقیم الصلوة.)43
2 . (ربنا لیقیموا الصلوة.)44
3. (واوصانى بالصلوة والزكوة ما دمت حیّاً.)45
4 . (یا بنى اقم الصلوة وامر بالمعروف.)46
5 . (قالوا یا شعیب اصلوتك تأمرك.)47
6 .(وما كان صلاتهم عند البیت الا مكاءً و تصدیة.)48
و…
در آیه نخست از قول حضرت ابراهیم(علیه السّلام) و آیه سوم از قول حضرت عیسى(علیه السّلام) و آیه چهارم سخن لقمان و آیه ششم مربوط به مشركان قریش است.
این آیات مى نمایانند كه نماز این مائده آسمانى پیش از اسلام بوده و نماز بر این اركان ویژه پیش از اسلام به خاطر بسیارى كاربرد. (وضع تعینى) گفته مى شده و این كه شهرت یافته: نماز به نمازى گفته مى شود كه اجزاء و شرایط آن كامل موضوع آن درست ـ از عهده بر دارنده تكلیف یا موضوع له آن درست ـ فراگیرنده اجزاء و شرایط باشد درست نیست.49 این دیدگاه دیدگاه جدیدى است كه كم تر مورد توجه قرار گرفته و مشكل این بحث پردامنه را حلّ كرده است; امّا ایشان بر این باورند كه نماز به معناى فراگیر كه همان دعا باشد در قرآن نیز به كار رفته است و مى افزاید زمانى كه واژه (صلوة) متعدى به (على) شود گویا به معناى دعاست و نماز معناى فراگیرى دارد به معناى نماز درست و نادرست به كار برده مى شود و كم تر پیش مى اید كه (صلّ) در نمازى كه خداوند پدید آورده به كار برده شود كه آغاز آن تكبیر و آخر آن تسلیم است مانند: (ولتات طائفة اخرى لم یصلوا.)50 ایشان واژه (صلوة) را موضوع براى هرگونه نمازى مى داند كه اگر با (اقامه) و (اقیموا) همراه شود به معناى نماز صحیح و به دور از كاستى خواهد بود.51
معناى اقامه نماز: برداشت فقهى قرآنى ایشان درباره معناى اقامه درخور توجه است. كاربرد نماز در قرآن بیش تر همراه با (اقامه) است: (أقم الصلاة) (اقیموا الصلاة) (یقیمون الصلاة) (أقاموا الصلاة) (أقمت لهم الصلاة) و… آیا اقامه نماز با انجام آن یكسان است؟ یا خداوند توجه به این كاربرد داشته است چرا كه به پادارى نماز را از ویژگیهاى پرهیزكاران دانسته است. ایشان بر این باور است. كه واژه (صلوة) معناى فراگیرى دارد; اما زمانى كه با واژه هاى برگرفته از (اقامه) همراه گردد به معناى نماز بى كم وكاست و درباره نماز درست به كار مى رود. در شرح آیه شریفه (الذین یقیمون الصلوة) مى نویسد:
(از لغت استفاده مى شود كه اقامه نماز به معناى آوردن آن نیست. فرق است بین آن جا كه گفته شود: نماز مى گزارد و بین آن جا كه گفته شود: نماز را اقامه مى كند.
پی نوشتها:
1 . (البرهان فى تفسیر القرآن) سید هاشم حسین بحرانى ج21/1 اسماعلیان قم.
2 . (احكام القرآن) ابوبكر محمد بن عبداللّه معروف به ابن عربى اشبیلى مالكى تحقیق على محمد بجاوى ج8/1 داراحیاء التراث العربى بیروت.
3 . (الوسائل الى معرفة الاوائل) جلال الدین سیوطى تحقیق عبدالرحمن الجوزو125/ دار مكتبة الحیاة بیروت; (كشف الظنون) حاجى خلیفه ج20/1 دارالكتب العلمیه بیروت با (تفسیر آیات الاحكام) محمد على سایس) ج8/1 دار ابن كثیر دمشق.
4 . (الفهرست) ابن ندیم57/ دار المعرفة بیروت. متأسفانه در ترجمه احكام القرآن كلبى افتاده است.
5 . (تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام) سید حسن صدر321/; (كتابنامه بزرگ اسلامى) محمد حسین بكائى ج190/1 نشرقبله.
6 . (الوسائل الى معرفة الاوائل)125/.
7 . (تأسیس الشیعه)321/.
8 . (بغیة الوعاة فى طبقات النحویین والنحاة) جلال الدین سیوطى تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ج251/2 شماره 1914 مطبعة عیسى یابى حلبى.
9 . (الاعلام) خیرالدین زركلى ج133/6 دار الملایین.
10 . (جامع الرواة) محمدبن على حائرى اردبیلى ج217/2.
11 . (الجرح والتعدیل) فخررازى ج270/7 شماره 1478 دار احیاء التراث العربى; (كتاب المجروحین) محمدبن حبان ج254/2 دار المعرفة بیروت.
12 . (رجال النجاشى) تحقیق محمد جواد نائینى ج400/2 شماره 1167.با توجه به اینكه فراموشى معمولاً در آخر عمر ایجاد مى شود به نظر مى رسد كه آنچه فخر رازى نقل كرده درست تر است; زیرا شهادت امام صادق(ع) به سال 148 بوده و هشام بن محمدبن سائب در سال 204 كه گویا دوران نوجوانى و جوانى را با امام صادق(ع) بوده توان علمى بالایى نداشته است.
13 . (الفهرست) ابن ندیم51/ ترجمه59/; (تاریخ التراث العربى) علوم القرآن والحدیث فؤاد سزگین ج80/1 كتابخانه آیة اللّه مرعشى قم.
14 . (سیماى كاگزاران على بن ابى طالب امیرالمؤمنین) على اكبر ذاكرى ج495/2 دفتر تبلیغات اسلامى.
15 . (الاعلام) زركلى ج133/6; (فهرست) ابن ندیم139/ ترجمه 160. درترجمه اشتباهى رخ داده كه سلیمان او را از بصره به كوفه فرا خواند; (تأسیس الشیعه)321/.
16 . (الجرح والتعدیل) ج270/7.
17 . (كتاب المجروحین) ابن حیان ج254/2; (شذرات الذهب) ابن عماد حنبلى ج218/1.
18 . (الاعلام) ج133/6.
19 . (الاتقان فى علوم القرآن) جلال الدین سیوطى ترجمه سید مهدى حائرى قزوینى ج594/2 امیركبیر تهران.
20 . (معجم المفسرین) عادل نویهض ج682/2 نویهض الثقافیه.
21 . (تاریخ بغداد) خطیب بغدادى ج161/13 دار احیاء التراث العربى.
22 . (البرهان فى علوم القرآن) بدر الدین محمد بن عبداللّه زركشى تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ج3/2 دار احیاء الكتب العربیة مصر.
22 . (العین) خلیل بن احمد فراهیدى ج387/7 دارالهجره قم.
23 .(معجم المفسرین) ج725/2.
24 . مجلّه (پژوهشهاى قرآنى) شماره 169/3; مجلّه (كیهان اندیشه) شماره 6/15 در منابع اولیه كتابى به نام (احكام القرآن) براى هشام ذكر نكرده اند یا من ندیدم گرچه ایشان را از حافظان قرآن در سه روز (تاریخ بغداد ج45/14) و نویسنده تفسیر (الآى الذى نزل فى اقوام باعیانهم) (فهرست ابن ندیم51/ بیروت) یاد كرده اند. این احتمال دور نیست كه برخى كلبى را كه در كلام ابن ندیم آمده به اشتباه هشام كلبى انگاشته اند.
25 . (ادوار فقه) محمود شهابى ج849/3 853 وزارت ارشاد اسلامى. در مقدمه كتاب (ام) و مقدمه (فهارس ام الشافعى) نامى از احكام القرآن شافعى برده نشده است.
26 . (كشف الظنون) ج1285/2; (فهارس ام الشافعى) مقدمه 14/ دارالمعرفة بیروت; (تاریخ التراث العربى) الجزء الثالث فى الفقه184/.
27 . (الفهرست 295/ دارالمعرفة بیروت.
28 . (فهارس الام) مقدمه14/ (وقد روى الام عن الربیع كثیرون لكن النسخة التى وصلتنا وطبع منها فى الایة ابى العباس محمدبن یعقوب الاصم كما جاء التصریح بذلك فى المسند الملحق بكتاب الام فى ص468 فى كتاب النكاح); (الفهرست)299/ بیروت; (تاریخ التراث العربى) علوم القرآن والحدیث ج371/1 شماره 191. ابوالعباسى در سال 247 متولد شد و در سال 265 مسافرت علمى خود را از نیشابور آغاز كرد و برابر آنچه دركتاب نكاح مسند آمده درنیمه شعبان سال 266 كتاب شافعى را از ربیع بن سلیمان (م270) شنیده و ربیع هم از بویعلى شنیده است.
29 . (كتاب الام) مسند شافعى431/.
30 . (كتاب الامر) ج87/5.
31 . (طبقات الشافعیة الكبرى) سبكى ج97/2.
32 . (احكام القرآن) شافعى ابوبكر احمد بن حسین بیهقى (م:458) صاحب سنن تحقیق محمد بن زاهد حسن كوثرى7/ 18 دارالكتب العلمیّة بیروت.
33 . (فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه عمومى آیة اللّه مرعشى) ج197/9 شماره 3414.
34 . مانند: (مناهج الكلام على آیات الصیام) احمد بن موفق قرشى (معجم المفسرین76/1); (تفسیر آیه الصوم) ابن غالبون (معجم المفسرین ج58/1); تفسیر قوله تعالى (احل لكم الطیبات وطعام الذین اوتوا الكتاب) حسین بن حسن موسوى كركى عاملى شیعى (معجم المفسرین ج151/1).
35 . (تفسیر القرآن الكریم) شهید مصطفى خمینى ج255/1 وزارت ارشاد.
36 . همان مدرك ج117/1 176.
37 . همان مدرك ج257/1 ـ 258.
38 . همان مدرك 111/1 175.
39 . همان مدرك ج71/1 178.
40 . همان مدرك ج53/1 258.
41 . همان مدرك ج307/1; ج85/2.
42 . همان مدرك ج411/1.
43 . سوره (ابراهیم) آیه 40.
44 . سوره (ابراهیم) آیه 37.
45 . سوره (مریم) ایه 31.
46 . سوره (لقمان) ایه 17.
47 . سوره (هود) آیه 78.
48 . سوره (انفال) آیه 35.
49 . (تفسیر القرآن الكریم) مصطفى خمینى ج243/2 244.
50 . سوره (نساء) آیه 102.
51 . (تفسیر القرآن الكریم) ج242/2 243.
ادامه دارد …..
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/خ