خداوند در آیات مورد بحث میفرماید: «اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزدیک بود به آنان تمایل پیدا کنى. و اگر چنین میکردى، ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگى دنیا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو میچشاندیم سپس در برابر ما، یاورى براى خود نمییافتى!».[1]
تفسیر آیات به شرح زیر است:
خداوند متعال در آیات مورد بحث به پیامبر اکرم(ص) هشدار میدهد که از وسوسههاى این گروه بر حذر باشد، مبادا کمترین ضعفى در مبارزه با شرک و بتپرستى به خود راه بدهد، که باید با قاطعیت هر چه تمامتر دنبال گردد.
آیه پیش از این آیات؛ که «نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههاى خود) از آنچه بر تو وحى کردهایم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهى و در آن صورت، تو را به دوستى خود برمیگزینند!» باشد، اشاره به حالت بشرى پیامبر اسلام(ص) است که ایجاب میکند وسوسههاى دشمنان در او اثر بگذارد، به ویژه، اگر مصالحى ظاهراً در این انعطاف به چشم بخورد، مانند امید به اسلام سران شرک بعد از این انعطاف، و یا پیشگیرى از خونریزى و درگیریهاى بیشتر، و هر بشر عادى هر قدر قوى باشد احتمال تحت تأثیر واقع شدن در برابر این وسوسهها را دارد،[2] اما در آیات بعدی و مورد بحث؛ جنبه روحانى و عصمت الهى و لطف خاص پروردگار را بیان میکند که شامل حال پیامبران مخصوصاً پیامبر اسلام(ص) که در بحرانیترین لحظات زندگى بود. خداوند در این آیات به معصوم بودن پیامبر اسلام(ص) اشاره میکند و این خصلت را مانع انحراف آن حضرت از راه حق میداند و بر ثابت قدم بودن ایشان تأکید میورزد. این تعبیر، شبیه همان تعبیری است که برای حضرت یوسف(ع) بیان میفرماید که؛ «آن زن قصد او کرد و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمیدید- قصد وى مینمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود».[3]
نتیجه اینکه؛
1. آیات فوق، نه تنها دلیل بر نفى عصمت نیست، بلکه یکى از آیاتی است که دلالت بر عصمت پیامبر اسلام(ص) دارد؛ چرا که مسلماً این تثبیت الهى (تثبیت از نظر فکر و عواطف و تثبیت از نظر گامهاى عملى) منحصر به این مورد نبوده است؛ زیرا دلیل آن در موارد مشابه نیز وجود دارد، و به این ترتیب گواه زندهاى بر معصوم بودن پیامبران و رهبران الهى محسوب مىشود.[4]
2. آنچه این آیات شریفه بر آن دلالت دارند، عصمت پیامبر اسلام(ص) است که از جهت این مقام الهی با دیگر پیامبران یکسان است، و افضلیتی از این آیه اثبات نمیشود.
تفسیر آیات به شرح زیر است:
خداوند متعال در آیات مورد بحث به پیامبر اکرم(ص) هشدار میدهد که از وسوسههاى این گروه بر حذر باشد، مبادا کمترین ضعفى در مبارزه با شرک و بتپرستى به خود راه بدهد، که باید با قاطعیت هر چه تمامتر دنبال گردد.
آیه پیش از این آیات؛ که «نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههاى خود) از آنچه بر تو وحى کردهایم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهى و در آن صورت، تو را به دوستى خود برمیگزینند!» باشد، اشاره به حالت بشرى پیامبر اسلام(ص) است که ایجاب میکند وسوسههاى دشمنان در او اثر بگذارد، به ویژه، اگر مصالحى ظاهراً در این انعطاف به چشم بخورد، مانند امید به اسلام سران شرک بعد از این انعطاف، و یا پیشگیرى از خونریزى و درگیریهاى بیشتر، و هر بشر عادى هر قدر قوى باشد احتمال تحت تأثیر واقع شدن در برابر این وسوسهها را دارد،[2] اما در آیات بعدی و مورد بحث؛ جنبه روحانى و عصمت الهى و لطف خاص پروردگار را بیان میکند که شامل حال پیامبران مخصوصاً پیامبر اسلام(ص) که در بحرانیترین لحظات زندگى بود. خداوند در این آیات به معصوم بودن پیامبر اسلام(ص) اشاره میکند و این خصلت را مانع انحراف آن حضرت از راه حق میداند و بر ثابت قدم بودن ایشان تأکید میورزد. این تعبیر، شبیه همان تعبیری است که برای حضرت یوسف(ع) بیان میفرماید که؛ «آن زن قصد او کرد و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمیدید- قصد وى مینمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود».[3]
نتیجه اینکه؛
1. آیات فوق، نه تنها دلیل بر نفى عصمت نیست، بلکه یکى از آیاتی است که دلالت بر عصمت پیامبر اسلام(ص) دارد؛ چرا که مسلماً این تثبیت الهى (تثبیت از نظر فکر و عواطف و تثبیت از نظر گامهاى عملى) منحصر به این مورد نبوده است؛ زیرا دلیل آن در موارد مشابه نیز وجود دارد، و به این ترتیب گواه زندهاى بر معصوم بودن پیامبران و رهبران الهى محسوب مىشود.[4]
2. آنچه این آیات شریفه بر آن دلالت دارند، عصمت پیامبر اسلام(ص) است که از جهت این مقام الهی با دیگر پیامبران یکسان است، و افضلیتی از این آیه اثبات نمیشود.