اعجاز و تحدّى قرآن حتى در جنبه لفظى، سبک، آهنگ، تصویرسازى، هندسه کلمات و بلاغت، منحصر در زبان عربى نیست؛ بلکه شامل تحدى به هر متن ادبى در هر زبانى مى شود. اگر دست روى هر متن ادبى زیبا بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید و سپس دست روى یکى از صفحات قرآن بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید آن گاه میان سبک، آهنگ و تصویرها، هندسه کلمات، بلاغت و وزن آنها مقایسه کنید؛ ملاحظه خواهید کرد تفاوت آن دو بسیار است و متن غیر قرآنى، از جهت رعایت نکات ادبى و بیانى، در حد و اندازه قرآن نیست. علاوه بر اینکه اعجاز معنوى و بلنداى معارف قرآنى مهم تر از اعجاز لفظى است. در طول قرن ها مردمان بسیار و اندیشمندان زیادى، از قرآن بهره هاى علمى و معنوى برده اند به گونه اى که به هر مقدار جامعه بشرى رشد داشته، به همان میزان از دانش و معارف قرآن و نورانیت معنوى آن بهره مند گردیده است؛ تا جایى که گفته شده برخى از آیات قرآن (مانند شش آیه اول سوره حدید)، در آخرالزمان، به عمق آن پى خواهند بردر.ک: تفسیر نمونه، ج 23، ص 295..
اعجاز قرآن از نظر معانى، اختصاص به گروه خاص و یا زبان خاصى ندارد که در این باره مى توان به برخى نمونه ها اشاره کرد؛
1. قرآن، خدا را توصیف نموده است و در این توصیف او را تنزیه کرده است؛ یعنى صفاتى را که شایسته او نیست، از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته و از طرف دیگر صفات کمال و اسماى حُسنى را براى ذات حق اثبات کرده است. بیشتر از پانزده آیه در تنزیه خداوند و پنجاه آیه در توصیف الهى به صفات عُلیا و اسماى حسنى آمده است.
قرآن در این توصیفات خود آن چنان دقیق است که ژرف اندیش ترین علماى الهى را به حیرت انداخته است و این خود روشن ترین معجزه از یک فرد درس نخوانده است.
قرآن در پیوند انسان با خداوند، زیباترین بیان ها را دارد. او – برخلاف خداى فیلسوفان یک موجود خشک و بى روح و بیگانه با بشر نیست. خداى قرآن از رگ گردن به انسان نزدیک تر است. با او در داد و ستد است و با او خشنودى متقابل دارد. او را به خود جذب مى کند و مایه آرامش دل اوست: «ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ»؛ رعد (13)، آیه 28. بشر با او انس و الفت دارد؛ بلکه
همه اشیاء او را مى خواهند و او را مى خوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفاى وجود، با او سر و سرّ دارند. او را ثنا مى گویند و تسبیح مى کنند: «إنْ مِنْ شَیْ ءٍ إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ»؛اسراء (17)، آیه 44..
2. قرآن کتاب راهنمایى بشر است و در واقع کتاب «انسان» است انسان از نظر قرآن نفخه روح الهى است و خواه ناخواه به سوى خداى خودش باز مى گردد. این است که معرفت خدا از شناخت انسان جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد، به درستى نمى تواند خداى خود را بشناسد. از طرف دیگر، تنها با شناخت خداوند است که انسان به واقعیّت حقیقى خود پى مى برد.
انسان در مکتب پیامبران، با انسانى که بشر از راه علوم مى شناسد، بسى متفاوت است.
3. گستره آگاهى نسبت به معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت و… تنها در قرآن به طور شایسته و به دور از تردید بیان شده است.
4. تاریخ و قصص پیامبران علیه السلام و فرجام نیک پیروان آنان و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها به روشنى و گستردگى در قرآن ذکر شده است.
5. مکارم و فضایل اخلاقى؛ از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر، ترس از خدا، توکّل، رضا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهى، نورانیّت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت و… به خوبى در قرآن آمده است.
6. اخلاق اجتماعى؛ از قبیل اتّحاد، تواصى بر حق، توصیه بر صبر، تعاون بر نیکى و تقوا، ترک دشمنى، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا و… به گستردگى در قرآن ذکر شده است.
7. احکام؛ از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، قسم، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لِعان، ظِهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دَین، قضا، شهادت، حَلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و… در قرآن بیان شده است.
بنابراین ثابت مى شود که قرآن جنبه هاى اعجازى گوناگونى دارد و این به گونه اى است که نه تنها عرب در برابر آن عاجز است؛ بلکه تمام جهان نیز در مقابل آن خاضع است.
در این زمینه هزاران کتاب و مقاله به وسیله دانشمندان در رشته هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت هاى دانش بشرى سخن گفته اند.
اعجاز قرآن از نظر معانى، اختصاص به گروه خاص و یا زبان خاصى ندارد که در این باره مى توان به برخى نمونه ها اشاره کرد؛
1. قرآن، خدا را توصیف نموده است و در این توصیف او را تنزیه کرده است؛ یعنى صفاتى را که شایسته او نیست، از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته و از طرف دیگر صفات کمال و اسماى حُسنى را براى ذات حق اثبات کرده است. بیشتر از پانزده آیه در تنزیه خداوند و پنجاه آیه در توصیف الهى به صفات عُلیا و اسماى حسنى آمده است.
قرآن در این توصیفات خود آن چنان دقیق است که ژرف اندیش ترین علماى الهى را به حیرت انداخته است و این خود روشن ترین معجزه از یک فرد درس نخوانده است.
قرآن در پیوند انسان با خداوند، زیباترین بیان ها را دارد. او – برخلاف خداى فیلسوفان یک موجود خشک و بى روح و بیگانه با بشر نیست. خداى قرآن از رگ گردن به انسان نزدیک تر است. با او در داد و ستد است و با او خشنودى متقابل دارد. او را به خود جذب مى کند و مایه آرامش دل اوست: «ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ»؛ رعد (13)، آیه 28. بشر با او انس و الفت دارد؛ بلکه
همه اشیاء او را مى خواهند و او را مى خوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفاى وجود، با او سر و سرّ دارند. او را ثنا مى گویند و تسبیح مى کنند: «إنْ مِنْ شَیْ ءٍ إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ»؛اسراء (17)، آیه 44..
2. قرآن کتاب راهنمایى بشر است و در واقع کتاب «انسان» است انسان از نظر قرآن نفخه روح الهى است و خواه ناخواه به سوى خداى خودش باز مى گردد. این است که معرفت خدا از شناخت انسان جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد، به درستى نمى تواند خداى خود را بشناسد. از طرف دیگر، تنها با شناخت خداوند است که انسان به واقعیّت حقیقى خود پى مى برد.
انسان در مکتب پیامبران، با انسانى که بشر از راه علوم مى شناسد، بسى متفاوت است.
3. گستره آگاهى نسبت به معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت و… تنها در قرآن به طور شایسته و به دور از تردید بیان شده است.
4. تاریخ و قصص پیامبران علیه السلام و فرجام نیک پیروان آنان و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها به روشنى و گستردگى در قرآن ذکر شده است.
5. مکارم و فضایل اخلاقى؛ از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر، ترس از خدا، توکّل، رضا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهى، نورانیّت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت و… به خوبى در قرآن آمده است.
6. اخلاق اجتماعى؛ از قبیل اتّحاد، تواصى بر حق، توصیه بر صبر، تعاون بر نیکى و تقوا، ترک دشمنى، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا و… به گستردگى در قرآن ذکر شده است.
7. احکام؛ از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، قسم، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لِعان، ظِهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دَین، قضا، شهادت، حَلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و… در قرآن بیان شده است.
بنابراین ثابت مى شود که قرآن جنبه هاى اعجازى گوناگونى دارد و این به گونه اى است که نه تنها عرب در برابر آن عاجز است؛ بلکه تمام جهان نیز در مقابل آن خاضع است.
در این زمینه هزاران کتاب و مقاله به وسیله دانشمندان در رشته هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت هاى دانش بشرى سخن گفته اند.