خانه » همه » مذهبی » آیا این توجیه پذیر است که هر چه بر دانش انسان افزوده شد، او باید بر فروتنی خود بیفزاید، یا بر فروتنی او افزوده می‌شود؟

آیا این توجیه پذیر است که هر چه بر دانش انسان افزوده شد، او باید بر فروتنی خود بیفزاید، یا بر فروتنی او افزوده می‌شود؟

روایاتی بیانگر آن است که هر چه دانش انسان بیشتر شود، تواضع و فروتنی او بیشتر خواهد شد. یکی از این احادیث، روایتی است که امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌فرماید: هر آن فردی که برای خدا دانشی بیاموزد، هیچ دری از دانش به روی او گشوده نخواهد شد، مگر آن‌که در اندرون خود کمبود بیشتری احساس کرده و فروتنی او در میان مردم نیز بیشتر خواهد شد.[1]

اکنون می‌خواهیم بدانیم که این چگونه ممکن است؟ چند دلیل را می‌توان برای چنین تلازمی در نظر گرفت؛ مانند:

1. هرچه گسترۀ دانش انسان بیشتر می‌شود، او به خوبی درمی‌یابد که نادانسته‌های بسیار بیشتری نیز وجود دارد که دانش او به آنها نرسیده است. یک کودک خردسال هنگامی که اندک دانشی نسبت به آسمان به دست آورد و مثلا بداند که زمین گرد خورشید چرخیده و ماه دور زمین می‌گردد و یا نام چند ستاره و صورت فلکی را بداند، شاید در درون خود احساس غرور کند، اما ستاره شناسی که با میلیاردها کهکشان که در هر کدامشان میلیون‌ها و میلیاردها ستاره وجود دارد سر و کار داشته و هنوز هم انتهای جهان برایش ناشناخته است، هنگامی که دانش خود را با این گسترۀ وسیع می‌سنجد، در مقابل این همه عظمت سر فرو آورده و خود به خود، فروتنی تمام وجود او را فرا خواهد گرفت.

2. با توجه به این‌که یک دانشمند واقعی، سرچشمۀ دانش‌ها را منبعی بی‌نهایت به نام پروردگار می‌داند که خودش نیز مانند دیگران در سیطرۀ قدرت او است و تنها با کمک او است که توانسته به این دانش دست یابد، در مقابل دیگر بندگان این موجود بی‌نظیر، مغرورانه و متکبرانه گام برنخواهد داشت.

3. در همین راستا، انسان دانشمند، همواره دانش خود را در معرض زوال و نابودی می‌بیند و بسیار مشاهده کرده که گروه زیادی از همسانان او به ناگاه و یا به تدریج با بیماری‌هایی؛ چون آلزایمر، انبان دانش خود را از دست داده و به افراد کاملاً نادانی تبدیل شده‌اند و به تعبیر قرآن کریم: و او پروردگاری است که شما را آفرید سپس مرگ را به سراغتان فرستاد و از میان شما افرادی هم هستند که به پست‌ترین سال‌های پیری رسیده و بعد از دانشی که در اختیار داشتند، دیگر هیچ چیزی را درک نمی‌کنند![2]

بر این اساس، او تلاش می‌کند به آن چیزی که دائماً در معرض زوال است دل نبسته و به او ننازد و به جای آن، ارتباط خویشتن را با خالق خود و آفریدگار دانش، مستحکم سازد.

البته مانند بسیاری از موارد مشابه، شیطان – این دشمن بزرگ انسان‌ها – در کمین است تا غرور و سرکشی را جایگزین تواضع و فروتنی نماید؛ زیرا او جز غرور و فریب چیز دیگری در چنته ندارد.[3]

به همین دلیل، یکی از دعاهایی که از پیشوایان معصوم ما به میراث رسیده، آن است که از خدای خود بخواهیم هر گاه در میان مردم از ارج و قربی برخوردار شدیم، به همان مقدار در اندرون خود بیشتر فروتن شویم: «اللهم صل على محمد و آله، و لا ترفعنی فی الناس درجة إلا حططتنی عند نفسی مثلها، و لا تحدث لی عزا ظاهرا إلا أحدثت لی ذلة باطنة عند نفسی بقدرها».[4]

 


[1]. فتال نیشابوری، محمد بن أحمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 11، انتشارات رضی، قم، 1375 ش.

[2]. نحل، 70.

[3]. نساء، 120.

[4]. صحیفه سجادیه، ص 93، نشر الهادی، قم، 1376 ش، «خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مقام مرا پیش مردم بالا مبر، مگر آن‌که به همان مقدار نفسم را پیش خودم خوار و فروتن گردانی، عزتی را نصیبم نگردان، مگر آن‌که به همان مقدار نفس درونی‌ام را ذلیل کنی»!

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد