در ابتدا گفتنی است انجام کارهای شایسته به امید ثواب و نعمت های بهشتی و ترس از جهنم؛ بسیار خوب است و آیات فراوانی آدمی را به کارهای خیر و دست یابی به نعمت های بهشتی دعوت کرده و از جهنم بیم داده است و همین نیت برای عموم مردم و متوسطان سزاوار و صحیح است. البته برای اولیای خدا مانند امام علی(ع) مهمترین انگیزه حب خدا است. اما این دلیل نفی امید ثواب و دوری از جهنم نیست.جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:در پاسخ به سؤال شما گفتنی است قبولی اعمال انسان از نگاه آموزه های اخلاقی اسلام برآیند رعایت دو چیز است. یک. حسن فعلی به معنای صحیح انجام شدن عمل و دو. حسن فاعلی به معنای هدف الهی و قصد قربت داشتن در اعمال است. قرآن مى فرماید: «مَن عَملَ صالحا من ذَکرٍ أَوْ أُنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاةً طیّبة»: هر کسى کار شایسته کند چه مرد و چه زن، در صورتى که مؤمن باشد، قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات مى بخشیم، (سوره نحل، آیه 97) . یعنى در رسیدن به حیات طیّب فقط دو چیز نقش دارند: یکى، «حُسن فعلى» به نام عمل صالح(انجام صحیح اعمال) و دیگرى «حُسن فاعلى» به نام مؤمن بودن (یعنی نیت داشتن و برای خدا انجام دادن کار).
بنابراین نیت و انگیزه عمل یکی از ارکان قبولی اعمال است و در بسیاری از روایات آمده که نیت از خود عمل بهتر است زیرا به عمل ارزش می دهد و در حقیقت بار ارزشی و اثر گذاری عمل را نیت به عهده دارد. حتما بسیار شنیده اید که نیت المومن خیر من عمله. نیت مومن از عملش بهتر است زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نوری از قرب الهی پیدا می شود و نزدیکی صورت می گیرد و حتی گاهی موفق به عمل هم نمی شود ولی همان نیت اثر خود را می گذارد اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشتری حاصل خواهد شد.
البته ناگفته نماند کسی که برای رسیدن به بهشت و نجات از آتش جهنم اعمال صالح را انجام می دهد در حقیقت به خدا و معاد ایمان دارد و در حقیقت برای نزدیکی به خدا این کارها را انجام می دهد و مرتبه ای از نیت قرب هم همین است, ولی کسی که تنها برای خوشنودی خدا و جلب محبت الهی و از روی عشق خدا را عبادت می کند از مرتبه ای فراتر قرار دارد و ارزش نیت او افزون تر خواهد بود.
نیّت جان عمل است. اینکه می گویند در هنگام عبادت نیّت کنید، به این معنا نیست که مثلاً هنگام خواندن نماز انسان در ذهن خود ترسیم کند که چهار رکعت نماز ظهر بجا می آورم «قربه إلی الله». بلکه نیت؛ یعنی قصد؛ یعنی مقصد داشتن، هدف داشتن و در اصطلاح دین نیت به این معنی است که انسان در عبادتش قصد کند که به رنگ خدا در آید ، با پرستش هستی به شکل آن در آید و مظهر وجود و اسماء و صفات آن شود و به خدای متعال نزدیک گردد.
ما در درجه اول با نیت به خدا نزدیک می شویم و در درجه بعد با عمل. نیّت، انبعاث و پرش روح است. انبعاث روحی است که به سمت خدا پرواز می کند؛ همان نیتی که از عمل برتر است. از این رو گفته اند خدای سبحان را با نیّت های صادق مسئلت کنید.
صحت عبادت مشروط به نیّت است که بدون آن عمل باطل خواهد بود و چون نیّت دارای درجاتی است، خود صحت هم مراتب دارد.
از آن جا که مواقف مهم روز قیامت عبارت است از آتش، بهشت و رضوان و از طرفی نفس انسان دارای سه حالت شهوت، غضب و عقل کمال طلب است، لذا عبادت هم سه قسم و عبادت کنندگان به سه گروه تقسیم می شوند:
گروهی خدای سبحان را به جهت ترس از جهنم و آتش عبادت می کنند که این عبادت بردگان است.
گروه دیگر، خدا را برای رسیدن به بهشت و نعمتهای آن عبادت می کنند؛ این عبادت بازرگانان و تجّار است.
و گروه سوم خدا را فقط برای محبت و دوستی نسبت به آن ذات متعالی عبادت می کنند؛ این بالاترین مرتبه عبادت است که از آن به عبادت احرار تعبیر شده است. (نهج البلاغه، حکمت 237). همه این عبادتها صحیح است؛ ولی مراتب ثواب و پاداش آن یکسان نیست.
پس نیت که همان قصد قربت است، جان و روح عمل بوده و از خود عمل بالاتر و مهمتر است؛ چون حیات و زندگی عمل به نیت بستگی دارد. و پاداش اعمال، براساس نوع نیت و قصد انسان، مراتبی گوناگون دارد. آیة الله جوادی آملی، حکمت عبادات
نقش نیّت در عبادات:
در فرهنگ اسلامى، نیّت نقشى تعیین کننده در ارزش اعمال انسان ایفا مى کند. اما این که سرّ این مطلب چیست، بخشى به فلسفه اخلاق و بخشى به حوزه هاى دیگر مربوط مى شود. از آن جا که طرح بحث هاى گسترده و فنى در این مقال نمى گنجد، به اجمال به برخى آثار نیّت اشاره مى شود.
شیعه و سنى حدیث شریفى از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند: اِنَّما الاَعمالُ بِالنّیات وَ لِکُلِّ امْرِىء ما نَوى;1 ارزش کارها به نیّت است و هر کس متناسب با نیّت خود بهره خواهد برد. البته، منظور از نیّت این نیست که انسان انگیزه خود را از انجام اعمال به زبان یا ذهن بیاورد و مثلاً بگوید: من این کار را براى خدا انجام مى دهم، بلکه منظور این است که انگیزه واقعى انسان از انجام عمل، رضاى خدا و یا رسیدن به پاداش هاى اخروى و یا دست کم، نجات از عذاب الهى باشد. براساس این حدیث اگر انسان کارى را به نیتى غیرالهى انجام دهد پاداشش همان خواهد بود و نزد خدا مزدى نخواهد داشت. مثلاً شخص میلیاردرى که تمام ثروتش و یا بخش عمده اى از آن را صرف امور عام المنفعه از قبیل: ساختن مدرسه، بیمارستان، پل و مانند آن کرده است، اگر نیّتش از انجام این کارها صرفاً این باشد که مورد تشویق و تمجید مردم قرار گیرد، طبق حدیث شریفى که بیان شد، مزدش را دریافت کرده است و در نزد خدا پاداشى ندارد.
بر اساس فلسفه اخلاق اسلامى، ارزش عملى که در آن نیّت خدایى وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنان چه عبادتى واجب با انگیزه خودنمایى انجام شود، ارزش آن زیر صفر است; زیرا علاوه بر این که اصل عبادت باطل است، عذاب اخروى هم به دنبال دارد. این مسأله با فرهنگ عمومى مردم دنیا، به ویژه غیرمسلمانان، تناسب و سازگارى ندارد. آنها نمى توانند این مطلب را بپذیرند که خدمات فراوان یک شخص به مردم و جامعه، به صرف این که انگیزه الهى در کار نبوده است، هیچ و پوچ انگاشته شود. اما از نظر آموزه هاى دینى اگر فردى براى کسب محبوبیت در اجتماع، خدمتى انجام دهد; مثلاً براى پیروزى در انتخابات وکسب رأى بیش تر، مبالغ هنگفتى را صرف امور عام المنفعه نماید و مردم نیز به این واسطه به او رأى بدهند، در واقع، پاداش خود را دریافت نموده و طلبى از خدا نخواهد داشت.
در نظام ارزشى اسلام، چیزى داراى ارزش است که اثر خوبى در روح انسان برجاى بگذارد. ظهور این حالت در آخرت به صورت نعمت هاى بهشتى و یا سایر نعمت هاى اخروى خواهد بود. به عبارت دیگر، رابطه بین انسان و خدا و یا رابطه انسان با نعمت هاى بهشتى، همان اثرى است که در روح انسان باقى مى ماند. بهشت و نعمت هاى آن، در حقیقت نتیجه اعمالى است که انسان در دنیا انجام داده است. پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند: وقتى شما جمله «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر» را بر زبان جارى مى سازید، در واقع، با این کار درختى را براى خود در بهشت مى کارید2 و یا کسانى که مبادرت به خوردن مال یتیم مى کنند، در واقع آتش تناول مى کنند: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً.3
بنابراین آنچه به عمل ما ارزش مى بخشد و آن را به خدا و عالم آخرت مرتبط مى سازد، نیّت قلبى ما است. کوچکى، بزرگى و ظاهر اعمال، نشان دهنده بى ارزشى و یا ارزش آنها نیست; به بیان دیگر، ارزش کارها به کمیّت آنها نیست. در ظاهر قضیه، هیچ تفاوتى، مثلاً، بین خرج کردن پول در راه حلال و مصرف آن در راه حرام وجود ندارد، آنچه که موجب جدایى آنها از یکدیگر مى شود، نیّت انسان است. انگیزه و نیت است که ارزش اعمال انسان را مشخص مى کند.
نکته دیگر این که، عبادات از لحاظ میزان نفوذ و تأثیر انگیزه هاى غیر الهى در آنها در یک حد نیستند و میان آنها تفاوت وجود دارد. براى مثال، شخصى که براى خودنمایى نماز مى خواند، فقط ممکن است مورد تشویق افراد مؤمن و نمازخوان قرار گیرد و کسانى که به نماز اهمیت نمى دهند به کار او توجهى نمى کنند. اما در امور عام المنفعه مثل، ساختن مدرسه و بیمارستان و مانند آنها، هم مسلمان و هم غیر مسلمان، هم نمازخوان و هم غیر نمازخوان از آن استقبال مى کند. بنابراین زمینه خودنمایى و ریا در پول خرج کردن بیش تر است تا در نماز خواندن. کم تر کسى است که براى نماز خواندن به شخصى رأى بدهد، اما اگر کسى پول خرج کند، احتمال این که افراد بیش ترى به او رأى بدهند وجود دارد. از این رو، انگیزه افراد در عبادات فردى با عبادت هایى که نفعى براى مردم دارد، متفاوت است.
==========
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 70، باب 53، روایت 35.
2. ر.ک: بحارالانوار، ج 22، باب 37، روایت 90.
3. نساء (4)، 10.
آیت الله مصباح یزدی/ فصلنامه معرفت شماره 48
بنابراین نیت و انگیزه عمل یکی از ارکان قبولی اعمال است و در بسیاری از روایات آمده که نیت از خود عمل بهتر است زیرا به عمل ارزش می دهد و در حقیقت بار ارزشی و اثر گذاری عمل را نیت به عهده دارد. حتما بسیار شنیده اید که نیت المومن خیر من عمله. نیت مومن از عملش بهتر است زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نوری از قرب الهی پیدا می شود و نزدیکی صورت می گیرد و حتی گاهی موفق به عمل هم نمی شود ولی همان نیت اثر خود را می گذارد اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشتری حاصل خواهد شد.
البته ناگفته نماند کسی که برای رسیدن به بهشت و نجات از آتش جهنم اعمال صالح را انجام می دهد در حقیقت به خدا و معاد ایمان دارد و در حقیقت برای نزدیکی به خدا این کارها را انجام می دهد و مرتبه ای از نیت قرب هم همین است, ولی کسی که تنها برای خوشنودی خدا و جلب محبت الهی و از روی عشق خدا را عبادت می کند از مرتبه ای فراتر قرار دارد و ارزش نیت او افزون تر خواهد بود.
نیّت جان عمل است. اینکه می گویند در هنگام عبادت نیّت کنید، به این معنا نیست که مثلاً هنگام خواندن نماز انسان در ذهن خود ترسیم کند که چهار رکعت نماز ظهر بجا می آورم «قربه إلی الله». بلکه نیت؛ یعنی قصد؛ یعنی مقصد داشتن، هدف داشتن و در اصطلاح دین نیت به این معنی است که انسان در عبادتش قصد کند که به رنگ خدا در آید ، با پرستش هستی به شکل آن در آید و مظهر وجود و اسماء و صفات آن شود و به خدای متعال نزدیک گردد.
ما در درجه اول با نیت به خدا نزدیک می شویم و در درجه بعد با عمل. نیّت، انبعاث و پرش روح است. انبعاث روحی است که به سمت خدا پرواز می کند؛ همان نیتی که از عمل برتر است. از این رو گفته اند خدای سبحان را با نیّت های صادق مسئلت کنید.
صحت عبادت مشروط به نیّت است که بدون آن عمل باطل خواهد بود و چون نیّت دارای درجاتی است، خود صحت هم مراتب دارد.
از آن جا که مواقف مهم روز قیامت عبارت است از آتش، بهشت و رضوان و از طرفی نفس انسان دارای سه حالت شهوت، غضب و عقل کمال طلب است، لذا عبادت هم سه قسم و عبادت کنندگان به سه گروه تقسیم می شوند:
گروهی خدای سبحان را به جهت ترس از جهنم و آتش عبادت می کنند که این عبادت بردگان است.
گروه دیگر، خدا را برای رسیدن به بهشت و نعمتهای آن عبادت می کنند؛ این عبادت بازرگانان و تجّار است.
و گروه سوم خدا را فقط برای محبت و دوستی نسبت به آن ذات متعالی عبادت می کنند؛ این بالاترین مرتبه عبادت است که از آن به عبادت احرار تعبیر شده است. (نهج البلاغه، حکمت 237). همه این عبادتها صحیح است؛ ولی مراتب ثواب و پاداش آن یکسان نیست.
پس نیت که همان قصد قربت است، جان و روح عمل بوده و از خود عمل بالاتر و مهمتر است؛ چون حیات و زندگی عمل به نیت بستگی دارد. و پاداش اعمال، براساس نوع نیت و قصد انسان، مراتبی گوناگون دارد. آیة الله جوادی آملی، حکمت عبادات
نقش نیّت در عبادات:
در فرهنگ اسلامى، نیّت نقشى تعیین کننده در ارزش اعمال انسان ایفا مى کند. اما این که سرّ این مطلب چیست، بخشى به فلسفه اخلاق و بخشى به حوزه هاى دیگر مربوط مى شود. از آن جا که طرح بحث هاى گسترده و فنى در این مقال نمى گنجد، به اجمال به برخى آثار نیّت اشاره مى شود.
شیعه و سنى حدیث شریفى از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند: اِنَّما الاَعمالُ بِالنّیات وَ لِکُلِّ امْرِىء ما نَوى;1 ارزش کارها به نیّت است و هر کس متناسب با نیّت خود بهره خواهد برد. البته، منظور از نیّت این نیست که انسان انگیزه خود را از انجام اعمال به زبان یا ذهن بیاورد و مثلاً بگوید: من این کار را براى خدا انجام مى دهم، بلکه منظور این است که انگیزه واقعى انسان از انجام عمل، رضاى خدا و یا رسیدن به پاداش هاى اخروى و یا دست کم، نجات از عذاب الهى باشد. براساس این حدیث اگر انسان کارى را به نیتى غیرالهى انجام دهد پاداشش همان خواهد بود و نزد خدا مزدى نخواهد داشت. مثلاً شخص میلیاردرى که تمام ثروتش و یا بخش عمده اى از آن را صرف امور عام المنفعه از قبیل: ساختن مدرسه، بیمارستان، پل و مانند آن کرده است، اگر نیّتش از انجام این کارها صرفاً این باشد که مورد تشویق و تمجید مردم قرار گیرد، طبق حدیث شریفى که بیان شد، مزدش را دریافت کرده است و در نزد خدا پاداشى ندارد.
بر اساس فلسفه اخلاق اسلامى، ارزش عملى که در آن نیّت خدایى وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنان چه عبادتى واجب با انگیزه خودنمایى انجام شود، ارزش آن زیر صفر است; زیرا علاوه بر این که اصل عبادت باطل است، عذاب اخروى هم به دنبال دارد. این مسأله با فرهنگ عمومى مردم دنیا، به ویژه غیرمسلمانان، تناسب و سازگارى ندارد. آنها نمى توانند این مطلب را بپذیرند که خدمات فراوان یک شخص به مردم و جامعه، به صرف این که انگیزه الهى در کار نبوده است، هیچ و پوچ انگاشته شود. اما از نظر آموزه هاى دینى اگر فردى براى کسب محبوبیت در اجتماع، خدمتى انجام دهد; مثلاً براى پیروزى در انتخابات وکسب رأى بیش تر، مبالغ هنگفتى را صرف امور عام المنفعه نماید و مردم نیز به این واسطه به او رأى بدهند، در واقع، پاداش خود را دریافت نموده و طلبى از خدا نخواهد داشت.
در نظام ارزشى اسلام، چیزى داراى ارزش است که اثر خوبى در روح انسان برجاى بگذارد. ظهور این حالت در آخرت به صورت نعمت هاى بهشتى و یا سایر نعمت هاى اخروى خواهد بود. به عبارت دیگر، رابطه بین انسان و خدا و یا رابطه انسان با نعمت هاى بهشتى، همان اثرى است که در روح انسان باقى مى ماند. بهشت و نعمت هاى آن، در حقیقت نتیجه اعمالى است که انسان در دنیا انجام داده است. پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند: وقتى شما جمله «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر» را بر زبان جارى مى سازید، در واقع، با این کار درختى را براى خود در بهشت مى کارید2 و یا کسانى که مبادرت به خوردن مال یتیم مى کنند، در واقع آتش تناول مى کنند: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً.3
بنابراین آنچه به عمل ما ارزش مى بخشد و آن را به خدا و عالم آخرت مرتبط مى سازد، نیّت قلبى ما است. کوچکى، بزرگى و ظاهر اعمال، نشان دهنده بى ارزشى و یا ارزش آنها نیست; به بیان دیگر، ارزش کارها به کمیّت آنها نیست. در ظاهر قضیه، هیچ تفاوتى، مثلاً، بین خرج کردن پول در راه حلال و مصرف آن در راه حرام وجود ندارد، آنچه که موجب جدایى آنها از یکدیگر مى شود، نیّت انسان است. انگیزه و نیت است که ارزش اعمال انسان را مشخص مى کند.
نکته دیگر این که، عبادات از لحاظ میزان نفوذ و تأثیر انگیزه هاى غیر الهى در آنها در یک حد نیستند و میان آنها تفاوت وجود دارد. براى مثال، شخصى که براى خودنمایى نماز مى خواند، فقط ممکن است مورد تشویق افراد مؤمن و نمازخوان قرار گیرد و کسانى که به نماز اهمیت نمى دهند به کار او توجهى نمى کنند. اما در امور عام المنفعه مثل، ساختن مدرسه و بیمارستان و مانند آنها، هم مسلمان و هم غیر مسلمان، هم نمازخوان و هم غیر نمازخوان از آن استقبال مى کند. بنابراین زمینه خودنمایى و ریا در پول خرج کردن بیش تر است تا در نماز خواندن. کم تر کسى است که براى نماز خواندن به شخصى رأى بدهد، اما اگر کسى پول خرج کند، احتمال این که افراد بیش ترى به او رأى بدهند وجود دارد. از این رو، انگیزه افراد در عبادات فردى با عبادت هایى که نفعى براى مردم دارد، متفاوت است.
==========
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 70، باب 53، روایت 35.
2. ر.ک: بحارالانوار، ج 22، باب 37، روایت 90.
3. نساء (4)، 10.
آیت الله مصباح یزدی/ فصلنامه معرفت شماره 48