منظور از این دعا این است که خداوند ما را در مسیری قرار دهد که اسباب مرض برایمان محقق نشود. درست است که ما مختاریم و خود باید تلاش کنیم تا از بیماری ها پیش گیری نماییم یا با استفاده دارو آنها را مداوا کنیم؛ ولی این خداوند است که به دارو اثر شفابخش می دهدو موجب می گردد اقدامات ما مؤثر واقع شود. نکته دیگر این که گاهی خداوند برای آزمایش انسان یا به خاطر گناهی که آدمی مرتکب شده است، نعمتی را از او سلب می کند. درباره بچه کوچکی که سرطان می گیرد، درست است که بگوییم هم در اثر تغذیه نادرست و یا دیگر عوامل طبیعی بوده و هم خواست خداوند بوده است؛ زیرا خداوند یک سری قوانین و قواعد را در نظام هستی – به عنوان قانون اداره جهان – قرار داده و همه امور را طبق آن مجاری اداره می کند. پس اگر من در آتش به خاطر عدم احتیاط می سوزم، هم به علت بی احتیاطی خودم می باشد و هم به علت این است که اثر سوزاندن را خداوند به آتش داده است، در نتیجه کسی که در اثر خوردن عمدی زهر می میرد، هم از روی اختیار خود را کشته و هم خداوند او را میرانده است؛ زیرا اثر کشندگی را خداوند به زهر داده است؛ ولی این صحت نسبت دادن به خداوند، موجب سلب اختیار از آدمی یا موجب نفی آثار طبیعی نیست.