آنچه در باب «تغییر ذات» گفته میشود براساس مبنای «حرکت جوهری» است که در فلسفه اسلامی وجود دارد.
طبق این ایده، هر چیزی که وجودش مرکب از «قوه» و «فعلیت» میباشد دارای حرکت است؛ یعنی دارای کمال و کمالاتی است که الآن و بالفعل برای او حاصل است و کمالاتی که فعلاً ندارد، ولی توانایی و قوه آن در او وجود دارد؛ تبدیل قوه به فعلیت را «حرکت» میگویند و چنین موجودی را متحرک و متغیر مینامند. اما خدای تبارک و تعالی تمام کمالات را بالفعل داراست، هیچ کمالی را نمیتوان تصور کرد که خداوند بالفعل دارای آن نباشد و فقط توانایی و قوه آن در خدا باشد. بنابر این حرکت در مورد خداوند معنا ندارد.
مشروح مطالب یاد شده را در پاسخهای شماره: 8177، 1826، 8191 مطالعه فرمایید.
طبق این ایده، هر چیزی که وجودش مرکب از «قوه» و «فعلیت» میباشد دارای حرکت است؛ یعنی دارای کمال و کمالاتی است که الآن و بالفعل برای او حاصل است و کمالاتی که فعلاً ندارد، ولی توانایی و قوه آن در او وجود دارد؛ تبدیل قوه به فعلیت را «حرکت» میگویند و چنین موجودی را متحرک و متغیر مینامند. اما خدای تبارک و تعالی تمام کمالات را بالفعل داراست، هیچ کمالی را نمیتوان تصور کرد که خداوند بالفعل دارای آن نباشد و فقط توانایی و قوه آن در خدا باشد. بنابر این حرکت در مورد خداوند معنا ندارد.
مشروح مطالب یاد شده را در پاسخهای شماره: 8177، 1826، 8191 مطالعه فرمایید.