خانه » همه » مذهبی » آیا تحقیر افراد بی‌ایمان و گنه‌کار، رفتاری صحیح است؟

آیا تحقیر افراد بی‌ایمان و گنه‌کار، رفتاری صحیح است؟

تحقیر افراد بی‌ایمان و اهل معصیت بستگی به شرایط آنان دارد؛ برای نمونه، اگر آنان به دلیل ناآگاهی و ضعف فرهنگی، ایمانشان ضعیف بوده و دست به گناه می‌زنند نباید به تحقیر آنان پرداخت، بلکه باید در راه هدایت آنان کوشید و روایاتی که در نکوهش سرزنش و تحقیر افراد، وارد شده است ناظر به این دسته از انسان‌ها است، که در این‌جا به ذکر چند روایت بسنده می‌شود.
1. امام سجاد(ع) فرمود: «آخرين سفارشى كه حضرت خضر نبی به موسى بن عمران(ع) كرد اين بود كه؛ حتماً هيچ‌كس را به گناهى سرزنش مكن…».[1]
2. امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) فرموده است: هر كه كار زشتى را فاش كند ‌مانند كسى است كه آن‌را انجام داده، و هر كه مؤمنى را به چيزى سرزنش كند نميرد تا مرتكب آن شود».[2]
3. همچنین آن‌حضرت به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «اى اشخاصى كه به زبان ايمان آورده‌ايد، نه در قلب و درون! در جستجوى اسرار و عيب‌هاى مؤمنان نباشيد، و لغزش و خطاهاى ايشان را دنبال نكنيد. پس كسى كه در جستجوى عيب و لغزش دوست و برادر خود باشد، خداوند متعال نيز لغزش‌ها و خطاهاى او را دنبال می‌نمايد؛ و كسى كه خداوند دنبال لغزش‌هايش باشد در نهايت رسوا می‌گردد، اگر چه در جمع خانواده‌اش باشد».[3]
اما اگر گنه‌کاران از روی لجاجت، افراد با ایمان را مورد تمسخر قرار داده و تحقیرشان کنند، باید از همین حربه علیه آنان بهره جست که پاداش کلوخ انداز سنگ است و در قرآن و روایات نمونه‌هایی از این قبیل بیان شده است؛ چنان‌که در قرآن می‌خوانیم: «…فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ…»؛[4] پس هر كس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه كه با شما ستم روا داشته است با وى ستم روا داريد.
رسول خدا(ص) فرمود: «هر گاه پس از من، شكّاكان و بدعت‌گذاران را ديديد، از آنان بيزارى بجوييد و تا می‌توانيد، به آنان ناسزا بگوييد و از آنها، بدگويى كنيد و محكومشان نماييد، تا ديگر در تباه كردن اسلام، طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت‌هايشان، چيزى نياموزند. بدين‌سان، خداوند، در عوضِ آن، براى شما پاداش‌هايى را می‌نويسد و به سبب آن، درجات شما را در آخرت، بالا می‌برد».[5]
 

[1]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 111، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 59، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 9، ص 109، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[4]. بقره، 194.
.[5] کافی، ج 2، ص 375.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد