«تعصب» و «عصبیت» در اصل از ریشه «عصب» به معنای رگها و پیهایی است که مفاصل را به هم ارتباط میدهد.[1] سپس هرگونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیدهاند.
تعصب و غیرت در دین و علاقه به بستگان و کمک و تعاون نسبت به آنها در جایی که حمایت از ظلم نباشد، از تعصبات مذموم نیست. عصبیتى که مورد نکوهش است؛ این است که کسى به سبب تعصب، بستگان و آشنایان خود را – حتی با ویژگیهای منفی – از نیکانی که با او نسبتی ندارند، بهتر بداند، ولى اگر کسى بستگان خود را دوست داشته و نسبت به آن تعصب داشته باشد، این عصبیت مذموم نیست. گفتنی است که تعصب غالباً در همان معنای مذموم به کار رفته که مورد نکوهش است.
تعصب و غیرت در دین و علاقه به بستگان و کمک و تعاون نسبت به آنها در جایی که حمایت از ظلم نباشد، از تعصبات مذموم نیست. عصبیتى که مورد نکوهش است؛ این است که کسى به سبب تعصب، بستگان و آشنایان خود را – حتی با ویژگیهای منفی – از نیکانی که با او نسبتی ندارند، بهتر بداند، ولى اگر کسى بستگان خود را دوست داشته و نسبت به آن تعصب داشته باشد، این عصبیت مذموم نیست. گفتنی است که تعصب غالباً در همان معنای مذموم به کار رفته که مورد نکوهش است.
[1]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 568، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412 ق؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 602، دار صادر، بیروت، 1414 ق.