وجود برخی قوانین در طول قوانین اصلی در هر جامعه قانونمدار و در نظر هر قانونگذاری، امری حتمی است. وجود قوانین در سطح بعد از قانون اصلی به معنای جواز سوء استفاده از قانون نیست. تکالیفی مانند؛ نماز، روزه و حج را هر شخصی باید در دوران حیات و زنده بودنش انجام دهد و تا وقتی که در قید حیات است (غیر از موارد اضطراری) این تکالیف به غیر منتقل نمیشود و در صورت ترک این اعمال، مستحق عقاب میشود و هرگز کسی که در این دنیا با تحمل سختیها، اعمال و وظایف خود را انجام میدهد، مانند کسی که در زمان حیاتش بدون هیچ عذری به وظایفش عمل نکرده و فقط بعد از مرگش برخی از آنها را برایش جبران میکنند، نیست. در مورد کفاره روزه نیز باید گفت: سیر کردن گرسنگان و فقرا، فقط کفاره نافرمانی او است و انجام اصل روزه هم چنان بر عهده او باقی است و اگر بعد از وفاتش پولی پرداخت میشود تا روزهها و نمازهای قضا شده او بجا آورده شود، تنها تدارک کننده بخشی از مصالح این اعمال عبادی است نه همه آن. بنابر این، هرچقدر پول داشته باشد نمیتواند روزه یا نمازش را بخرد و از آن دو بینیاز گردد.