وقتی لشکر اسلام آماده حمله به مکه میشد، حاطب بن أبى بلتعة نامهای نوشت و آن را به زنی داد تا آن را به اهالی مکه برساند و آنها را از حمله مسلمانان با خبر کند. وحی الهی خبر را به پیامبر(ص) رساند و ایشان امام علی(ع) را برای گرفتن نامه فرستاد. علی(ع) وقتی با انکار آن زن مواجه شد به او گفت: «أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُخْرِجِی الْکِتَابَ لَأَکْشِفَنَّکِ ثُمَّ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقَک»؛ «آگاه باش! به خدا سوگند اگر نامه را بیرون نیاورى تو را بازرسى میکنم، سپس گردنت را میزنم؟».
در این روایت باید دقت شود که، امام علی(ع) در مقام تهدید به آن زن گفت: «لَأَکْشِفَنَّکِ»؛ این کلمه –همانطور که برخی از مترجمان در مقام ترجمه بیان داشتهاند- میتواند غیر مستقیم به معنای گشتن و بازرسی باشد که با داستان نیز همخوانی دارد. همچنین اگر این کلمه به معنای ظاهر خود باشد، میتواند به معنای کشف جزئی از بدن مانند برداشتن روسری و مقنعه باشد. در عین حال، دلیلی بر اینکه این کلمه بر عریان کردن کامل دلالت کند وجود ندارد و قرائن نیز برخلاف آن است؛ زیرا قطعاً این چنین برخوردی موجب مخالفت دیگران میشده است.
در این روایت باید دقت شود که، امام علی(ع) در مقام تهدید به آن زن گفت: «لَأَکْشِفَنَّکِ»؛ این کلمه –همانطور که برخی از مترجمان در مقام ترجمه بیان داشتهاند- میتواند غیر مستقیم به معنای گشتن و بازرسی باشد که با داستان نیز همخوانی دارد. همچنین اگر این کلمه به معنای ظاهر خود باشد، میتواند به معنای کشف جزئی از بدن مانند برداشتن روسری و مقنعه باشد. در عین حال، دلیلی بر اینکه این کلمه بر عریان کردن کامل دلالت کند وجود ندارد و قرائن نیز برخلاف آن است؛ زیرا قطعاً این چنین برخوردی موجب مخالفت دیگران میشده است.