سؤال كننده: احمد
توضيح سؤال:
طبق روايتي كه در كتاب هاي مختلف شيعه وجود دارد، در مسافرتي علي رضي الله عنه با عائشه در زير يك لحاف خوابيده اند (بحار الأنوار۳۷/۳۱۸) ، از طرف ديگر خود شيعه نقل كرده اند كه اگر دو نفر نامحرم را زير يك لحاف پيدا كرديد، او را صد ضربه شلاق بزنيد : إذا وجد الرجل و المرأة في لحاف واحد ، جلدا مائة جلدة. (كافي۷/۱۸۱).
شما شيعه ها با نقل اين روايات هم به علي رضي الله عنه توهين كرده ايد هم به يكي از همسران رسول خدا .
پاسخ:
اصل روايت:
اصل روايت مورد استناد اين خواننده گرامي در كتاب سليم بن قيس هلالي است كه مرحوم طبرسي و علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليهما نيز از همين كتاب اين روايت را نقل كرده اند:
قَالَ أَبَانٌ: قَالَ سُلَيْمٌ: سَأَلْتُ الْمِقْدَادَ عَنْ عَلِيٍّ عليه السلام قَالَ: كُنَّا نُسَافِرُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله قَبْلَ أَنْ يَأْمُرَ نِسَاءَهُ بِالْحِجَابِ وَهُوَ يَخْدُمُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله لَيْسَ لَهُ خَادِمٌ غَيْرُهُ وَكَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله لِحَافٌ لَيْسَ لَهُ لِحَافٌ غَيْرُهُ وَمَعَهُ عَائِشَةُ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَنَامُ بَيْنَ عَلِيٍّ وَعَائِشَةَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ لِحَافٌ غَيْرُهُ فَإِذَا قَامَ رَسُولُ اللَّهِ مِنَ اللَّيْلِ يُصَلِّي حَطَّ بِيَدِهِ اللِّحَافَ مِنْ وَسَطِهِ بَيْنَهُ وَبَيْنَ عَائِشَةَ حَتَّي يَمَسَّ اللِّحَافُ الْفِرَاشَ الَّذِي تَحْتَهُمْ وَيَقُومُ رَسُولُ اللَّهِ فَيُصَلِّي فَأَخَذَتْ عَلِيّاً عليه السلام الْحُمَّي فَأَسْهَرَتْهُ فَسَهَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله بِسَهَرِهِ فَبَاتَ لَيْلَهُ مَرَّةً يُصَلِّي وَمَرَّةً يَأْتِي عَلِيّاً عليه السلام يُسَلِّيهِ وَيَنْظُرُ إِلَيْهِ حَتَّي أَصْبَحَ فَلَمَّا صَلَّي بِأَصْحَابِهِ الْغَدَاةَ قَالَ: اللَّهُمَّ اشْفِ عَلِيّاً وَعَافِهِ فَإِنَّهُ قَدْ أَسْهَرَنِي مِمَّا بِهِ مِنَ الْوَجَعِ فَعُوفِيَ فَكَأَنَّمَا نَشَطَ مِنْ عِقَالٍ مَا بِهِ مِنْ عِلَّة… .
ابان از سليم نقل مي كند كه گفت: از مقداد در باره علي عليه السّلام سؤال كردم. او گفت: ما با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به مسافرت مي رفتيم و اين قبل از آن بود كه به همسرانش دستور حجاب دهد. امير المؤمنين عليه السّلام خدمتگزاري آن حضرت را انجام مي داد و خادمي غير از او نداشت.
پيامبر صلي اللَّه عليه و آله فقط يك لحاف داشت و عايشه همراه او بود. حضرت بين علي و عايشه مي خوابيد و هر سه يك لحاف بيشتر نداشتند.
هنگامي كه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله شب براي نماز بر مي خواست وسط لحاف را بين او و عايشه پائين مي آورد بطوري كه لحاف به بستري كه زيرشان بود مي رسيد، و حضرت برمي خاست و نماز مي خواند.
يك شب علي عليه السّلام را تب گرفت و او را بيدار نگه داشت. پيامبر صلي اللَّه عليه و آله هم بخاطر بيداري او بيدار ماند، و آن شب را به صبح آورد در حالي كه گاهي نماز مي خواند و گاهي نزد علي عليه السّلام مي آمد و او را آرام مي كرد و به او نگاه مي نمود، تا صبح شد.
وقتي نماز صبح را با اصحابش خواند عرض كرد: «خدايا علي را شفا بده و عافيت عنايت فرما، او از دردي كه داشت مرا بيدار نگه داشت».
امير المؤمنين عليه السّلام عافيت پيدا كرد به طوري كه از ناراحتي كاملا راحت شد… .
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي۸۰هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص۸۱۴، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، ۱۴۰۵هـ؛
الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب (متوفاي ۵۴۸هـ)، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر – النجف الأشرف، ۱۳۸۶ – ۱۹۶۶ م.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۳۸، ص۳۱۷، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء – بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳م؛
نقد و بررسي:
در پاسخ به اين شبهه بايد به چند نكته اساسي توجه كرد:
زبير بن عوام، رسول خدا (ص) و يكي از همسرانش زير يك لحاف:
اولاً: عين همين روايت در كتاب هاي اهل سنت از زبير بن عوام نقل شده است كه همراه رسول خدا صلي الله عليه وآله با يكي از همسرانش در زير يك لحاف خوابيده است .
اين روايت از نظر سندي هيچ اشكالي ندارد و حاكم نيشابوري آن را تصحيح كرده است. وي در المستدرك علي الصحيحين مي نويسد:
حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا محمد بن سنان القزاز ثنا إسحاق بن إدريس ثنا محمد بن حازم ثنا هشام بن عروة عن أبيه عن عبد الله بن الزبير عن أبيه قال: أرسلني رسول الله صلي الله عليه وسلم في غداة باردة فأتيته وهو مع بعض نسائه في لحافه فأدخلني في اللحاف فصرنا ثلاثة.
عبد الله بن زبير از پدرش نقل كرده است كه : رسول خدا در شب بسيار سردي مرا خواست، وقتي رفتم او با يكي از همسرانش در زير لحاف بود، پس مرا نيز در زير لحاف جا دادند و ما در زير لحاف سه نفر شديم.
هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.
اين روايت سندش صحيح است ؛ ولي بخاري و مسلم نقل نكرده اند.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي ۴۰۵ هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج ۳، ص ۴۱۰، ح۵۵۶۴، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت الطبعة: الأولي، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م.
زبير و يكي از اصحاب و رسول خدا و ام سلمه زير يك لحاف:
اسحاق بن راهويه با سند صحيح از زبير بن عوام نقل مي كند كه او و يكي از اصحاب به همراه پيامبر و ام المؤمنين ام سلمه زير يك لحاف خوابيده اند:
۱۶۴ – ۱۹۷۷ أخبرنا روح بن عبادة نا حماد بن سلمة عن هشام بن عروة عن أبيه أن رسول الله (ص) بعث ليلة الأحزاب الزبير ورجلا آخر في ليلة فقال قرة فنظروا ثم جاءوا ورسول الله (ص) في مرط لأم سلمة فأدخلهما في المرط التزق رسول الله (ص) بأم سلمة.
هشام بن عروه از پدرش نقل مي كند كه در شب جنگ احزاب رسول خدا (ص) زبير و يكي از اصحابش را براي نگهباني خواست ! آنان رفتند و نگاه كردند و سپس آمدند ؛ در حالي كه رسول خدا و ام سلمه در زير لحاف بودند؛ پس آن دو نفر را نيز لحاف جا دادند و خود آن حضرت خود را به ام سلمه چسباند.
الحنظلي، إسحاق بن إبراهيم بن مخلد بن راهويه (متوفاي ۲۳۸هـ)، مسند إسحاق بن راهويه، ج۴، ص۱۸۳، تحقيق: د. عبد الغفور بن عبد الحق البلوشي، ناشر: مكتبة الإيمان – المدينة المنورة، الطبعة: الأولي، ۱۴۱۲هـ – ۱۹۹۱م.
وقتي عين همين روايت با سند صحيح در كتاب هاي اهل سنت نقل شده است، چرا اهل سنت به خاطر همان روايت به شيعيان ايراد مي گيرند و اين همه تبليغات به راه مي اندازند؟
اين قضيه قبل از نزول آيه حجاب بوده است:
ثانياً: اين قضيه قبل از نزول آيه حجاب بوده است ؛ چنانچه در اصل روايت اين مطلب تصريح شده است :
قَبْلَ أَنْ يَأْمُرَ نِسَاءَهُ بِالْحِجَابِ… .
بنابراين اشكالي متوجه آن حضرت نيست.
از طرف ديگر طبق نقل بزرگان اهل سنت خليفه دوم قبل از نزول آيه حجاب با رسول خدا صلي الله عليه وآله و عائشه سر يك سفره نشستند و هنگام خوردن غذا دست عمر دست عائشه را لمس كرد.
محمد بن اسماعيل بخاري ، صاحب صحيح در كتاب الأدب المفرد مي نويسد:
حدثنا الحميدي قال حدثنا سفيان عن مسعر عن موسي بن أبي كثير عن مجاهد عن عائشة رضي الله عنها قالت: كنت آكل مع النبي صلي الله عليه وسلم حيسا فمر عمر فدعاه فأكل فأصابت يده اصبعي. فقال: حس لو أطاع فيكن ما رأتكن عين فنزل الحجاب.
مجاهد از عائشه نقل كرده است كه گفت: من با رسول خدا (ص) غذا مي خورديم كه عمر از آن جا گذشت، رسول خدا او را (براي خوردن غذا) دعوت كرد، در هنگام خوردن غذا دست او به انگشتان من اصابت كرد، سپس عمر گفت: اگر تو (پيامبر خدا) از من در باره زنانت اطاعت مي كردي، هيچ چشمي آنان را نمي ديد؛ پس آيه حجاب نازل شد.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، الأدب المفرد،ج ۱ ، ص ۳۶۲، ح۱۰۵۳، باب أكل الرجل مع امرأته، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية – بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۹م.
و طبراني در معجم اوسط نقل مي كند:
حدثنا إبراهيم بن بندار الأصبهاني قال حدثنا محمد بن أبي عمر العدني قال حدثنا سفيان عن مسعر عن موسي بن أبي كثير عن مجاهد عن عائشة قالت: كنت آكل مع النبي صلي الله عليه وسلم حيسا في قعب فمر عمر فدعاه فأكل فأصابت إصبعه إصبعي. فقال حس أوه أوه لو أطاع فيكن ما رأتكن عين فنزلت آية الحجاب.
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي۳۶۰هـ)، المعجم الأوسط، ج ۳، ص ۲۱۲، ح۲۹۴۷، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين – القاهرة – ۱۴۱۵هـ.
هيثمي بعد از نقل اين روايت مي گويد:
رواه الطبراني في الأوسط ورجاله رجال الصحيح غير موسي بن أبي كثير وهو ثقة.
اين روايت را طبراني در معجم اوسط نقل كرده و راويان آن، راويان صحيح بخاري هستند ؛ غير از موسي بن أبي كثير كه او نيز مورد اعتماد است.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج ۷ ، ص ۹۳، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي – القاهرة، بيروت – ۱۴۰۷هـ.
و سيوطي مي نويسد:
وأخرج الطبراني بسند صحيح عن عائشة قالت: كنت آكل مع النبي …
طبراني با سند صحيح از عائشه نقل كرده است كه گفت: من با رسول خدا در حال خوردن غذا بوديم كه …
السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي۹۱۱هـ)، لباب النقول في أسباب النزول، ج ۱ ، ص ۱۷۸، ناشر: دار إحياء العلوم ـ بيروت.
و طبق روايت ديگري كه بخاري با آب و تاب فراوان نقل و آن را از فضائل بي نظير خليفه دوم به شمار آورده ، خليفه دوم به زنان رسول خدا صلي الله عليه وآله نگاه مي كرده و سبب آزار و اذيت آن ها مي شده است:
عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ، رضي الله عنها، قَالَتْ خَرَجَتْ سَوْدَةُ بَعْدَ مَا ضُرِبَ الْحِجَابُ لِحَاجَتِهَا، وَكَانَتِ امْرَأَةً جَسِيمَةً لاَ تَخْفَي عَلَي مَنْ يَعْرِفُهَا، فَرَآهَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ يَا سَوْدَةُ أَمَا وَاللَّهِ مَا تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا، فَانْظُرِي كَيْفَ تَخْرُجِينَ، قَالَتْ فَانْكَفَأَتْ رَاجِعَةً، وَرَسُولُ اللَّهِ، صلي الله عليه وسلم، فِي بَيْتِي، وَإِنَّهُ لَيَتَعَشَّي. وَفِي يَدِهِ عَرْقٌ فَدَخَلَتْ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي خَرَجْتُ لِبَعْضِ حَاجَتِي فَقَالَ لِي عُمَرُ كَذَا وَكَذَا. قَالَتْ فَأَوْحَي اللَّهُ إِلَيْهِ ثُمَّ رُفِعَ عَنْهُ وَإِنَّ الْعَرْقَ فِي يَدِهِ مَا وَضَعَهُ فَقَالَ « إِنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَاجَتِكُنَّ ».
پس از واجب شدن حجاب، سوده همسر رسول خدا (ص) براي انجام كاري از منزل خارج شد و چون زن تنومندي بود، شناخته مي شد، عمر بن خطاب او را ديد و گفت: اي سوده از نظر و نگاه ما مخفي نمي ماني، مواظب باش كه چگونه بيرون مي روي، سوده برگشت، در آن لحظه رسول خدا (ص) در اتاق من مشغول غذا خوردن بود، سوده وارد شد و گفت: اي پيامبر خدا! از منزل براي كاري بيرون رفتم و عمر به من چنين و چنان گفت. پيك وحي نازل شد، رسول خدا فرمود: به شما اجازه داده شده كه براي برآوردن امور و انجام حاجات از منزل خارج شويد.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۱، ص ۶۷، ح۱۴۶، كتاب الوضوء، باب خُرُوجِ النِّسَاءِ إِلَي الْبَرَازِ و ج ۴، ص ۱۷۸۰، ح۴۴۷۹، كتاب التفسير، باب قَوْلِهِ ( لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ و ج ۴، ص ۱۸۰۰، ح۴۵۱۷، كتاب النكاح، باب خُرُوجِ النِّسَاءِ لِحَوَائِجِهِنَّ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
و در روايت ديگر نقل مي كند:
حدثنا إِسْحَاقُ أخبرنا يَعْقُوبُ بن إبراهيم حدثنا أبي عن صَالِحٍ عن بن شِهَابٍ قال: أخبرني عُرْوَةُ بن الزُّبَيْرِ أَنَّ عَائِشَةَ رضي الله عنها زَوْجَ النبي صلي الله عليه وسلم قالت: كان عُمَرُ بن الْخَطَّابِ يقول لِرَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم: احْجُبْ نِسَاءَكَ قالت: فلم يَفْعَلْ وكان أَزْوَاجُ النبي صلي الله عليه وسلم يَخْرُجْنَ لَيْلًا إلي لَيْلٍ قِبَلَ الْمَنَاصِعِ فَخَرَجَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ وَكَانَتْ امْرَأَةً طَوِيلَةً فَرَآهَا عُمَرُ بن الْخَطَّابِ وهو في الْمَجْلِسِ فقال: عَرَفْتُكِ يا سَوْدَةُ ! حِرْصًا علي أَنْ يُنْزَلَ الْحِجَابُ قالت: فَأَنْزَلَ الله عز وجل آيَةَ الْحِجَابِ.
عروه از عائشه نقل كرده است كه گفت: عمر بن الخطاب به رسول خدا (ص) مي گفت: زنانت را بپوشان؛ ولي رسول خدا گوش نكرد، زنان رسول خدا شبانه براي انجام كارهائي بيرون مي رفتند، سوده همسر رسول خدا (ص) از منزل خارج شد و چون زن تنومندي بود، شناخته مي شد، عمر بن خطاب او را ديد و گفت: اي سوده من تو را شناختم . اين كار عمر به اين خاطر بود كه خيلي دوست داشت آيه حجاب نازل شود، عائشه گفت: پس از آن آيه حجاب نازل شد.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري،ج ۵، ص ۲۳۰۳، ح۵۸۸۶، كِتَاب الِاسْتِئْذَانِ، بَاب آيَةِ الْحِجَابِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة ـ بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
اگر خوابيدن اميرمؤمنان عليه السلام با عائشه در زير يك لحاف، عيب محسوب شود، نگاه كردن به همسران رسول خدا و شرمنده كردن آنان و نيز لمس كردن دست عائشه، عيب بسيار بزرگتري است.
اميرمؤمنان عليه السلام پاكتر از آن است كه احدي كوچكترين شكي نسبت به آن حضرت بنمايد و چه كسي آگاهتر از رسول خدا نسبت به اميرمؤمنان عليه السلام؟!
جالب اين است كه عمر بن الخطاب اعتقاد داشته كه رسول خدا هر فاجري را به خانه خود راه مي داده و آن ها با زنان پيامبر سخن مي گفته اند.
بخاري به نقل از عمر بن الخطاب مي نويسد:
قلت يا رَسُولَ اللَّهِ لو أَمَرْتَ نِسَاءَكَ أَنْ يَحْتَجِبْنَ فإنه يُكَلِّمُهُنَّ الْبَرُّ وَالْفَاجِرُ فَنَزَلَتْ آيَةُ الْحِجَابِ.
گفتم: اي رسول خدا ! به زنان دستور بده كه خود را بپوشانند؛ چرا كه آن ها با هر نيك و بدي گفتگو مي كنند؛ پس از آن آيه حجاب نازل شد.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۱، ص ۱۵۷، ح۳۹۳، كِتَاب الصَّلَاةِ، بَاب ما جاء في الْقِبْلَةِ ؛ ج ۴، ص ۱۶۲۹،ح۴۲۱۳، كِتَاب التفسير، بَاب قوله «وَاتَّخِذُوا من مَقَامِ إبراهيم مُصَلًّي» ؛ ج ۴، ص ۱۷۹۹، ح۴۵۱۲، كِتَاب التفسير، بَاب قَوْلُهُ «لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النبي…»، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
حال از اهل سنت سؤال مي كنيم كه چطور شما وارد شدن هر فاجري را به درون خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله عيب نمي دانيد و آن را با افتخار از زبان عمر نقل مي كنيد؛ اما به اميرمؤمنان عليه السلام كه قرآن كريم به پاك بودن او شهادت داده است، ايراد مي گيريد و آن را توهين به رسول خدا مي دانيد؟
اثبات اعتماد كامل رسول خدا(ص) به اميرمؤمنان(ع):
ثالثاً: بر فرض صحت روايت، روشن است كه اين روايت اعتماد كامل رسول خدا صلي الله عليه وآله را به اميرمؤمنان عليه السلام ثابت مي كند. و اين اعتماد كاملا طبيعي است ؛ چرا كه اميرمؤمنان عليه السلام از نخستين روز ولادت تا آخرين لحظات عمر شريف پيام آور خدا ، لحظه اي از آن حضرت جدا نشده و تربيت شده مستقيم آن حضرت است.
به همين دليل است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله گاهي او را ملازم حق و گاهي ملازم قرآن معرفي مي كند؛ چنانچه هيثمي در مجمع الزوائد مي نويسد:
وعن أبي سعيد يعني الخدري قال: كنا عند بيت النبي (ص) في نفر من المهاجرين والانصار فقال ألا أخبركم بخياركم؟ قالوا: بلي. قال: الموفون المطيبون إن الله يحب الحفي. قال: ومر علي بن أبي طالب فقال: «الحق مع ذا الحق مع ذا».
رواه أبو يعلي ورجاله ثقات.
از ابوسعيد خدري نقل شده است كه ما به همراه عده اي از مهاجرين و انصار در كنار خانه رسول خدا (ص) بوديم، آن حضرت فرمود: آيا مي خواهيد از بهترين فرد شما باخبرتان سازم؟ گفتيم: بلي، فرمود: كساني كه به عهد خود وفا مي كنند و از بوي خوش استفاده مي كنند، خداوند شخص مهربان را دوست دارد، ابو سعيد گويد: در اين هنگام علي بن أبي طالب عليه السلام از آن جا عبور كرد، رسول خدا فرمود : حق با او است، حق با او است.
اين روايت را أبويعلي نقل كرده و روات آن قابل اعتماد هستند.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج ۷، ص ۲۳۵، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي – القاهرة، بيروت – ۱۴۰۷هـ.
و حاكم نيشابوري به نقل از أبي ثابت مولي أبي ذر از ام سلمه نقل مي كند:
سمعت رسول الله (ص) يقول: «علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض».
هذا حديث صحيح الإسناد وأبو سعيد التيمي هو عقيصاء ثقة مأمون ولم يخرجاه.
علي با قرآن است و قرآن با علي است و از هم جدا نمي شوند تا اينكه در كنار حوض نزد من آيند.
اين روايت داراي سند صحيحي است و ابو سعيد تيمي ، نام او عقيصاء است و مورد اطمينان ؛ اما اين روايت را (بخاري و مسلم در صحاحشان ) نياورده اند .
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي ۴۰۵ هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج۳، ص۱۳۴، ح۴۶۲۸، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت الطبعة: الأولي، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)