دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان ها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار گرفته است. بنابر این، دین مقابل عقل نیست، بلکه دین حقیقت جامع و کاملی است که عقل نیز یکی از راه های فهم دین و وسیله کشف حقایق آن است. دین در مورد مباحث عقلی اکتفا به کلیات و صرف امضای حجیت عقل نکرده است، بلکه به جزئیات و بیان براهین عقلی نیز پرداخته است. به بیان دیگر، بخش مهم معارف دین به زبان عقلی بیان شده است؛ یعنی هر چند ظاهر آن نقل است ولی محتوای آن براهین عقلی است. نکته دیگر این که فلسفه هر چند در صورتی که به معنای درست بکار رود، می تواند به عنوان ابزار خوبی در خدمت دین قرار گیرد، و مانند بسیاری از علوم دیگر به اغراض دین کمک کند، ولی باید توجه داشت در عین حال دارای کاستی هایی است که هیچ گاه نمی تواند جای دین قرار گیرد؛ زیرا اولاً: به هیچ فلسفه ای اعتماد مطلق نمی توان کرد؛ چراکه در تمام فلسفه های رایج خطا و اشتباه وجود دارد. ثانیاً: زبان دین زبان همگانی است و برای همگان قابل فهم است؛ دین با زبان فطرت با مردم صحبت می کند، اما زبان فلسفی فقط می تواند مخاطبان خاص را جذب کند. البته، نکتۀ جالب و هنر دین این است که در عین حال که با زبان همگانی معارف ارزش مند را عرضه می کند و از تعبیرات ساده استفاده می کند، ولی به گونه ای است که ژرف اندیشان عمیق ترین فهم را از دل همان تعبیرات ساده بیرون می آورند. ثالثاً: هدف دین تزکیه نفوس و بیرون بردن بشر از ظلمت جهل و گمراهی به سوی نور هدایت و معرفت است، اما هدف فلسفه اقناع بعد عقلی انسان است.