2قواعد ظهور برای ما تکلیفساز هستند نه حوادث ظهور
«بعضیها در طولانی شدن غیبت مشارکت میکنند ولی بعضیها در نزدیک شدن ظهور، مشارکت میکنند. بعضیها مقدمهساز ظهور هستند ولی بعضیها تقویتکنندهی همین وضع موجود و تداوم بخش دوران غیبت هستند. هر یک از ما باید این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما تاکنون کاری کردهایم که موجب تأخیر در امر فرج شده باشد؟ آیا به سهم خودمان در طولانی شدن غیبت مشارکت کردهایم؟»
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در دومین جلسه از سلسله سخنرانیهای خود در مراسم دعای ندبه مهدیه تهران با موضوع “آیا ظهور نزدیک است؟”، طی سخنانی پیرامون لزوم توجه به قواعد ظهور، با بیان اینکه حوادث ظهور تکلیفساز نیستند اما قواعد ظهور برای ما تکلیف معین میکنند، گفت: «بهترین دلایلی که میتوانند مژدهی نزدیک بودن ظهور را به ما بدهند، “قواعد ظهور” و به تعبیر دیگر “علائم عمومی ظهور” هستند. این علائم اشاره به حادثهی خاصی ندارند بلکه شرایط عمومی و قواعدِ کلیِ محقق شدن امر فرج را بیان میکنند.»
***
به گزارش رجانیوز، در ادامه فرازهایی از دومین جلسهی سخنرانی با موضوع «آیا ظهور نزدیک است؟» را میخوانید:
انواع دلائل نزدیک بودن ظهور
·جدای از ضرورت امیدواریِ ما به نزدیک بودن ظهور که هم منشأ عقلانی دارد و هم دلیل روایی، و هفتهی قبل در این باره سخن گفته شد، آیا واقعاً دلایلی برای نزدیک بودن ظهور میتوان تصور کرد؟ برای نزدیک بودن ظهور سه نوع دلیل میتواند وجود داشته باشد:
1. دستهی اول، دلایل شهودی هستند.
·«دستهی اول، دلایل شهودی هستند.» مانند اینکه برخی از عرفای بزرگوار و جلیل القدر مانند حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) و یا حضرت امام(ره) از راه شهودی، مطلبی را در بارهی نزدیک بودن ظهور درک کرده باشند و ممکن است آن را برای برخی از نزدیکان خود بیان کرده باشند. اینگونه اخبار برای نزدیک بودن ظهور هست، ولی ما به این دسته از دلایل برای نزدیک بودن ظهور نمیپردازیم و مبنای تفکر و تبلیغ خودمان قرار نمیدهیم. چون ممکن است برخی افراد از این موضوع سوءِ برداشت و یا سوءِ استفاده کنند و بعد باب بشود اخبار ناقص یا غلطی از این جنس را از قول برخی افراد دیگر نقل کنند، و فضا را خراب کنند.
2. دستهی دوم تحقق حوادثِ در آستانهی ظهور هستند
·«دستهی دوم از دلایل نزدیک بودن ظهور، تحقق حوادثِ در آستانهی ظهور هستند» که بسیار مشهور بوده و خیلی هم به آنها پرداخته میشود. مانند اینکه فلان شخص در آستانهی ظهور در فلان مکان از دنیا میرود یا فلان حادثهی خاص از قبیل سیل و زلزله و جنگ و غیره، در آستانهی ظهور رخ میدهد همه اشاره به حوادثی دارند که در آستانهی ظهور رخ خواهد داد، و یا اشخاصی که در آستانهی فرج نقشآفرینی میکنند. به دلایلی که خواهیم گفت، به این دسته از دلایل هم زیاد نمیپردازیم. البته این اخبار را انکار هم نباید کرد. علائمی هستند که مصرف خاص خودشان را دارند.
3. دستهی سوم قواعد و شرایط ظهور هستند
·«دستهی سوم از دلایل نزدیک بودن ظهور، قواعد و شرایط ظهور هستند» که این قواعد جزء قوانین و سنن الهی بهحساب میآیند و سنتهای الهی هم قابل تبدیل و تغییر نیستند. ما بر اساس این قواعد، گفتگو خواهیم کرد، نه بر اساس حوادث ظهور.
·اینکه در روایات، حوادث و اتفاقاتِ در آستانهی ظهور بیان شده است، برای اینست که ما در ذهنمان باشد اگر مصادیق آنچه در روایات آمده است، رخ داد حواسمان باشد. اگر پس از بررسی دقیق و کامل متوجه شدیم که این حادثه دقیقاً همان واقعهای است که در روایات اشاره شده است، طبیعتاً امیدمان افزایش پیدا میکند و برای کسب آمادگیِ بیشتر، تلاش خواهیم کرد. اما فعلاً به چهار علت، به حوادث ظهور نمیپردازیم:
1. از اعتبار کافی برخوردار نبودن «سند» برخی اخبار
·اول اینکه همهی اخباری که به حوادث ظهور مربوط می شوند از نظر سندی، اخبار دقیقی نبوده و برخی از این اخبار از اعتبار کافی برخوردار نیستند. اگرچه برخی از این روایات که سند مشخصی هم ندارند ممکن است در عمل صحیح از آب در بیایند و به وقوع بپیوندند. و اسناد آن به دست ما نرسیده باشد.
2. مبهم بودن «دلالت» برخی از اخبار معتبر
·دوم اینکه برخی از اخبار حوادث ظهور هرچند به لحاظ سند، مشکلی ندارند اما از نظر دلالت به اینکه دقیقاً معنایشان چیست، مشخص نیستند. مثلاً مفهوم «دجّال» دقیقاً مشخص نشده است که آیا یک شخص است یا یک پدیدهای مانند رسانهها یا ماهوارهها و امثال آن است. البته ممکن است با تفکر و بررسی به نتایجی برسیم، اما این نتایج اغلب در حد گمان بوده و قطعی نیستند.
·این پیچیدگیها در دلالت، گاهی اوقات موجب میشود که تطبیق آنها دشوار شود. محققین باید اهتمام داشته باشند به اینکه اخبار مربوط به حوادث ظهور را تا حد امکان به لحاظ “سند” و “دلالت” روشن کنند. این هم بحثی نیست که یکبار برای همیشه انجام گیرد و کنار گذاشته شود. بلکه هر سال حوادث جدیدی پیش میآید که باید بر روی آنها تحقیق و بررسی صورت گیرد که آیا اینها میتوانند مصداق حوادث ظهور باشند یا خیر.
3. این اخبار، تکلیف معین نمیکنند
·سومین دلیلِ ما برای نپرداختن به حوادث ظهور، اینست که این حوادث برای ما «تکلیف معین نمیکنند» و به اصطلاح تکلیفساز نیستند. لذا برای ما در اولویت قرار ندارند. مثلاً اینکه شخصِ خاصی بهنام «عبدالله» در فلان نقطه اگر بمیرد، یکی از نشانههای نزدیک بودن ظهور است، این خبر برای ما تکلیف خاصی ایجاب نمیکند. این قبیل حوادث و یا حوادثی مانند سیل و زلزله و آتشفشان و جنگ، برای ما تکلیفساز نیستند و با دانستن آن تکلیفی به عهدهی ما نمیآید. مهمترین امر برای ما باید «تکلیف» باشد.
4. امکان حصول «بداء» در مورد این اخبار
·چهارمین دلیل برای نپرداختن به حوادث ظهور، اینست که ممکن است در مورد حوادث آستانهی ظهور «بداء» حاصل شود. یعنی ممکن است خداوند تصمیم اعلامی خود به ما را در مورد برخی از حوادث تغییر دهد. مثلاً اینکه بر اساس قضا و قدر اعلان شدهی الهی، قرار بر این بوده که قبل از ظهور، فلان حادثهی خاص رخ دهد ولی این تصمیم ابلاغ شدهی پروردگار تغییر کند و بدون رخ دادن آن حادثه، امر فرج محقق شود. بنابراین ممکن است برخی از حوادثی که جزء نشانههای ظهور بیان شدهاند، اصلاً رخ ندهند و ظهور اتفاق بیفتد، و یا ممکن است برخی از این حوادث رخ بدهد ولی ظهور اتفاق نیفتد.
·توضیح: معنى بداء این است که در برنامهی قضا و قدر الهى تجدید نظر رخ بدهد. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 25، ص514) بداء، به معناى ظهور امرى است از ناحیه خداى تعالى بعد از آنکه ظاهر مخالف آن بود. پس بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانى و خداى سبحان عالم به هر دو است. (علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج11،ص522)
قواعدِی که نزدیک بودن ظهور را مژده میدهند
·بنابراین بهترین دلایلی که میتوانند مژدهی نزدیک بودن ظهور را به ما بدهند، «قواعد ظهور» و به تعبیر دیگر «علائم عمومی ظهور» هستند. این علائم اشاره به حادثهی خاصی ندارند بلکه شرایط عمومی و قواعدِ کلیِ محقق شدن امر فرج را بیان میکنند. این قواعد، در واقع شرایط و زمینههای لازم برای محقق شدن ظهور را روشن میکنند. به چند دلیل، پرداختن به قواعد ظهور بسیار مهمتر از حوادث ظهور است:
1. اتقان «سند» و وضوح “دلالت”
·اولاً قواعد ظهور در قرآن و متون روایی دارای معانیِ کاملاً مشخص و شفافی هستند و هم از لحاظ سند و هم از لحاظ دلالت، از اتقان و وضوح کافی برخوردار هستند.
2. “بداءناپذیر” بودن قواعد و سنتهای الهی
·ثانیا قواعد ظهور، قطعی و اطمینانبخش بوده و تغییر ناپذیرند و به اصطلاح «بداء پذیر» نیستند. یعنی اینطور نیست که تصمیم خداوند در مورد آنها تغییر کند چرا که این قواعد در واقع قوانین دین و جزء سنتهای الهی میباشند و در سنن الهی نیز تغییری حاصل نخواهد شد: «وَ لَن تجَِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً» (احزاب/62) مثلاً وقتی خداوند میفرماید: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد(ص)/7) یا « إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ» (آلعمران/160) یا «مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه »، یا «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم » (رعد/11) اینها جزء سنتهای تخلفناپذیر الهی هستند و بداء در مورد آنها امکان ندارد.
3. قواعد ظهور، برای ما تکلیف معین میکنند
·ثالثاً قواعد ظهور، برای ما تکلیف معین میکنند. یعنی به ما میگویند که باید چه فعالیتی انجام دهیم و در ارتباط با ظهور چه نقشی باید داشته باشیم و چه وظایفی بر عهدهی ما خواهد آمد. و این خیلی برای ما اهمیت دارد. حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در خصوص زمینهسازی برای ظهور کلمات بسیار روشنی دارند[1]
«مقدمه سازی برای ظهور» شاخصی بسیار کلیدی برای رشد جامعهی ماست
·بعضیها گویا از اینکه به مسألهی ظهور و فرج امام زمان(ع) پرداخته شود، احساس ناراحتی میکنند و میگویند: «چرا اینقدر از مقدمهسازی برای ظهور حرف میزنید و چرا همه چیز را به امام زمان(ع) ربط میدهید؟ مگر ما در اسلام مسألهی دیگری غیر از ظهور نداریم؟! به هر حال ما باید به تکالیف شرعیِ خودمان عمل کنیم، چه حضرت تشریف بیاورند و چه تشریف نیاورند!»
·در پاسخ چنین افرادی باید گفت: ظهور و فرج و موضوعات مهدوی، تنها یکی از مسائل دینیِ ما نیست، بلکه تمام دین ما در مهدویت نهفته است؛ از مسائل فردی و عبادات فردی گرفته تا مسائل اجتماعی، تماماً معنای مهدوی دارند. همهی شئونات دین را در غالب معارف مهدوی باید ببینیم. مثلاً اگر معضل و مشکلی در جامعهی ما وجود دارد باید بگوییم: جامعهی منتظر نباید چنین اشکالاتی داشته باشد.
·به میان کشیدن شاخصی برای رشد به نام «مقدمه سازی برای ظهور»، هم انگیزهی انسان را تقویت میکند و هم اقتضای ادب بندگی است و هم برای یک جامعهی ولایی و یک انسان ولایی، مسیر را روشنتر میکند.
·ما با زیارت جامعهی کبیره و با دعای ندبه ادب شدهایم. ببینید در دعای ندبه، چقدر زیبا ادب بندگی را به ما میآموزد: «وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّة» (بحارالانوار/99/108) یعنی پروردگارا! نماز ما را به واسطهی امام زمان(ع) قبول کن، گناهان ما را به واسطهی او بیامرز… ببینید چطور همهچیز را به حضرت مهدی(عج) مربوط میکند.
امام خمینی(ره) مکرراً در مناسبتهای مختلف به شاخص مقدمهسازی برای ظهور اشاره داشتند/ ادبیات مهدویِ ما را حضرت امام بنا نهادهاند
·حضرت امام(ره) در مناسبتهای مختلف و به عناوین مختلف، مسائل را به نوعی به ظهور و مقدمهسازی امر فرج، مرتبط میکردند و در میان سخنانشان برخی از علائم و شرایط ظهور مانند «تقویت ایمان و تحول قلوب مؤمنین و شوق به لقاءالله» را بیان میفرمودند.
·امام در پیام نوروزی سال 61 میفرمایند: «این تقلیب قلوب که قلبها از آمال دنیوى و از چیزهایى که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالى پیوسته بشود، و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمد اللَّه تا حدود چشمگیرى حاصل شده است. و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبه خودش برسد. این قلبهایى که قبل از انقلاب توجه به دنیا داشت، توجه به آمال دنیوى داشت و ازغیب کمتر توجه داشت به غیب، و از غیب کمتر جلوه اى در او حاصل مى شد، ما امروز مى بینیم که این جلوه ها حاصل شده است، و این شوق و شعفها به لقاء اللَّه براى آنها حاصل شده است، و دست عنایت خداى تبارک و تعالى به سر این ملت کشیده شده است، و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکى از علائم ظهور بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- است»(صحیفهی نور/16/129)
·حضرت امام(ره) در پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور(سال1360) میفرمایند: «انقلاب اسلامى ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است، و ان شاء اللَّه با گسترش آن، قدرتهاى شیطانى به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان برپا و زمینه براى حکومت جهانى مهدى آخر الزمان(ع) مهیا خواهد شد. هان اى مستضعفان جهان، بر مستکبران آدمخوار بشورید و حق خود را از آنان بگیرید که خداوند با شماست و وعده او تخلف ناپذیر است. از خداوند قادر متعال پیروزى اسلام را خواهانم.»(صحیفهی امام/15/349)
اجتماع و همدلیِ شیعیان در «وفای به عهدِ ولایت»، از قواعد و علائم ظهور است
·حضرت صاحب الزمان(ع) در نامهای به شیخ مفید(ره) یکی از مهمترین علائم ظهور را بیان میفرمایند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا؛ شیعیان ما ـ که خداوند توفیق در اطاعت به آنها بدهد ـ اگر با همدلی در وفای به عهد ما اجتماع کنند، دیگر مژدهی ملاقات ما به تأخیر نخواهد افتاد و با شتاب، سعادتِ زیارت ما نصیبشان خواهد شد.»(الاحتجاج/2/498)
·حضرت در اینجا، جمع شدن و همدلیِ شیعیان را به عنوان شرطِ ظهور مطرح میفرمایند. آن هم نه برای منافع فردی یا جمعی، بلکه اجتماع شیعیان برای اینکه به عهدی که ما به گردنشان داریم، وفا کنند. طبق فرمایش حضرت، اینکه جمعیتی، قلباً متحد شوند تا به عهد مولای خود وفا کنند، این موجب نزدیک شدن ظهور میشود و از قواعد مهم ظهور است.
·آیا هدف از تشکیل جمهوری اسلامی، غیر از وفای به این عهد بوده است؟ ما جمهوری اسلامی تشکیل ندادهایم تا فقط به منافع فردی و جمعیِ خودمان برسیم و فقط مملکت آبادی داشته باشیم. البته آبادانیِ مملکتی مانند مملکت نورانیِ ما هدف کمی نیست ولی ما همین را هم برای مقدمهسازیِ ظهور میخواهیم.[1] ما جمع شدهایم که ولایت مستقر شود و با اتحاد و همدلی خود جمع شدهایم تا مولایمان از پشت پردهی غیبت بیرون بیاید.
·حضرت در ادامه میفرمایند: «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیل ؛ چیزی ما را از شیعیان خود محبوس نمیکند مگر آن چیزهایی که از شیعیان ما به ما میرسد و ما دوست نداریم و کراهت داریم و آن را نمیپسندیم(معصیت شیعیان) و خداوند یاریکنندهی ماست و او برای ما کافی است»(همان منبع)
·طبق کلام نورانیِ حضرت، هیچ چیزی مانند گناه کردنِ ما شیعیان، امر فرج را به تأخیر نمیاندازد. گناهِ ما ظهور را به تأخیر میاندازد، بدحجابی، بیبندوباری، بینمازی، فسق و فجور و مال حرامخواری، همهی این معاصی، ظهور را به تأخیر میاندازد.
هر یک از ما باید این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما تاکنون کاری کردهایم که موجب تأخیر در امر فرج شده باشد؟
·آیا ما در طول عمرمان کاری کردهایم که موجب شویم ظهور به تأخیر بیفتد؟ آیا به سهم خودمان در طولانی شدن غیبت مشارکت کردهایم؟ بعضیها در طولانی شدن غیبت مشارکت میکنند ولی بعضیها در نزدیک شدن ظهور، مشارکت میکنند. بعضیها مقدمهساز ظهور هستند ولی بعضیها تقویتکنندهی همین وضع موجود و تداوم بخش دوران غیبت هستند.
·یک مسئول مملکتی، یک فرد سیاسی، یک فرد رسانهای و هر کسی در هر مسئولیتی که قرار دارد، اگر مرتکب خطا یا خیانتی بشود، در واقع ظهور را به تأخیر انداخته است. چرا که اساساً، یکی از قواعد ظهور اینست که گناه نکنیم تا ظهور حضرت نزدیکتر شود.
·درپایان این روایت، حضرت میفرماید: اگر مردم این کارها را بکنند و باعث شوند حبس ما طولانیتر بشود و امر فرج به تأخیر بیفتد، خداوند برای ما کافی است«وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیل». و این همان کلامی است که امیرالمؤمنین علی(ع) پس از اینکه خلافت ایشان را غصب کردند و مردم از ایشان روی برگرداندند، وقتی حضرت صدیقهی طاهره(ع) بعد از قرائت خطبهی معروفشان از مسجد به خانه بازگشتند، به ایشان فرمودند: بگو خدا برای ما کافی است. و این بر اساس آن آیهی قرآن است که در آیهی آخر سورهی توبه خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ؛ اگر مردم به تو پشت کردند بگو خدا برای من کافی است.»(توبه/129)
·امیدواریم که عملکرد ما به گونهای نباشد که حضرت بقیه الله الاعظم(عج) از ما ناامید شوند و به درگاه خداوند شکوه کنند و بفرمایند«حسبی الله» بلکه امیدواریم طوری رفتار کنیم و طوری وفای به عهد خود را نشان دهیم، که حضرت از خداوند متعال درخواست کنند که فرج ایشان را نزدیک و نزدیکتر نماید.
—————–
[1] سخنان امام خمینی(ره) و امام خامنهای پیرامون وظیفهی منتظرین در فراهم کردن مقدمات ظهور و چگونگی آن:
سخنان امام خمینی(ره)
انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاء اللَّه تهیه بشود(صحیفه نور/8/375)
و آخرین سخنم در اینجا با شما[فرزندان شهدا]، اینکه به جمهورى اسلامى، که ثمره خون پدرانتان است، تا پاى جان وفادار بمانید؛ و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را براى قیام منجى عالم و خاتم الاوصیا و الاولیا، حضرت بقیة اللَّه- روحى فداه- فراهم سازید.(صحیفه نور/20/38)
با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید براى آمدن او. و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاء اللَّه ظهور مى کند ایشان.(صحیفه نور/18/269)
و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى دهیم وبه یارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مى کنیم (صحیفه نور/20/354)
ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه-(صحیفه نور/21/17)
سخنان امام خامنهای(مدظلهالعالی)
اگر همه ى ما عاشورایى باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ى ظهور ولى مطلقِ حق، فراهم خواهد شد.(03/ 03/ 1374)
پس مى شود زمینه ها را فراهم کرد. وقتى چنین زمینه هایى إن شاء اللّه گسترش پیدا کند، زمینه ى ظهور حضرت بقیة اللّه أرواحنا فداه نیز پدید مى آید و مسأله ى مهدویت این آرزوى دیرین بشر و مسلمین تحقّق مى یابد.(25/ 09/ 1376)
این زمینه ها وقتى آماده شد؛ آن وقت که معلوم شد در مقابل قدرت مادّى مستکبران عالم، زمینه ى این وجود دارد که آحاد بشر بتوانند بر روى حرف حق خود بایستند، آن روز، روز ظهور امام زمان است… اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد؛ همچنان که شهداى ما با فدا کردن جانِ خودشان آن روز را نزدیک کردند. نسلى که براى انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهاى خودشان آن آینده را نزدیک تر کردند.(22/ 08/ 1379)
.