[
برای عدالت تعاریف متعدّدی ارائه شده است . مشهورترین وعامّ ترین تعریفی که هم شامل عدل تکوینی است هم شامل عدل تشریعی ، هم شامل عدالت خدا است هم شامل عدالت انسان و همچنین هم شامل عدالت فردی است هم شامل عدالت اجتماعی این تعریف است که : « العدل وضع الشئ فی موضعه » یا با کمی مسامحه « العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه »( عدل یعنی قرار دادن هرچیزی در جای مناسب آن )یا ( عدل یعنی دادن حق هر صاحب حقّی به خودش)
عدل به این معنی یقیناً یک مفهوم مطلق است ؛ گرچه ممکن است فعل عادلانه نسبی باشد، ولی نسبی بودن فعل عادلانه به معنی نسبی بودن مفهوم عدالت نیست . مثلاً کشتن یا زدن یک انسان یا پاداش دادن به او ممکن است عادلانه باشد وممکن است ظالمانه باشد ؛ اگر کشتن یا زدن یک انسان به جهت قصاص باشد عادلانه است ، ولی اگر جهت موجّهی نداشته باشد ظالمانه است . بنابراین کشتن یک انسان ، دارای چند عنوان است وهر عنوانی حکم خاص خود را دارد ؛ لذا درست نیست که گفته شود :« کشتن یک انسان گاهی عادلانه است وگاهی ظالمانه ؛پس نتیجه می گیریم که عدالت نسبی است.» کشتن یک انسان، یک عنوان کلی است که نسبت به عدل و ظلم نسبت یکسان دارد .اگر مصداق خارجی آن، مصداق « وضع الشئ فی موضعه»یا « العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه» بود آن کشتن عادلانه خواهد بود؛ و اگر مصداق « وضع الشئ فی موضعه»یا« العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه» نبود ظالمانه خواهد بود.
برای عدالت تعاریف متعدّدی ارائه شده است . مشهورترین وعامّ ترین تعریفی که هم شامل عدل تکوینی است هم شامل عدل تشریعی ، هم شامل عدالت خدا است هم شامل عدالت انسان و همچنین هم شامل عدالت فردی است هم شامل عدالت اجتماعی این تعریف است که : « العدل وضع الشئ فی موضعه » یا با کمی مسامحه « العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه »( عدل یعنی قرار دادن هرچیزی در جای مناسب آن )یا ( عدل یعنی دادن حق هر صاحب حقّی به خودش)
عدل به این معنی یقیناً یک مفهوم مطلق است ؛ گرچه ممکن است فعل عادلانه نسبی باشد، ولی نسبی بودن فعل عادلانه به معنی نسبی بودن مفهوم عدالت نیست . مثلاً کشتن یا زدن یک انسان یا پاداش دادن به او ممکن است عادلانه باشد وممکن است ظالمانه باشد ؛ اگر کشتن یا زدن یک انسان به جهت قصاص باشد عادلانه است ، ولی اگر جهت موجّهی نداشته باشد ظالمانه است . بنابراین کشتن یک انسان ، دارای چند عنوان است وهر عنوانی حکم خاص خود را دارد ؛ لذا درست نیست که گفته شود :« کشتن یک انسان گاهی عادلانه است وگاهی ظالمانه ؛پس نتیجه می گیریم که عدالت نسبی است.» کشتن یک انسان، یک عنوان کلی است که نسبت به عدل و ظلم نسبت یکسان دارد .اگر مصداق خارجی آن، مصداق « وضع الشئ فی موضعه»یا « العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه» بود آن کشتن عادلانه خواهد بود؛ و اگر مصداق « وضع الشئ فی موضعه»یا« العدل اعطاء کل ذی حقّ حقّه» نبود ظالمانه خواهد بود.