طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا عمر بن خطاب، ناودان پشت بام منزل عباس بن عبدالمطلب را که با اجازه‌ی پیامبر(ص) به سمت مسجد النبی باز بود، تخریب کرد ؟

آیا عمر بن خطاب، ناودان پشت بام منزل عباس بن عبدالمطلب را که با اجازه‌ی پیامبر(ص) به سمت مسجد النبی باز بود، تخریب کرد ؟

پاسخ اجمالی

بر اساس گزارش‌های تاریخی هنگامی که عباس بن عبدالمطلب و نوفل بن حارث به مدینه آمدند، رسول خدا(ص) میان آنها پیمان برادری بست و به هر دو در اطراف مسجد النبی(ص) زمینی برای احداث منزل داد.[1]

مدت‌ها بعد، رسول خدا(ص) دستور داد تا تمام درهایی که به سمت مسجد باز بودند – جز درب خانه امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) – بسته شوند، عباس از آن‌حضرت(ص) تقاضا کرد تا از خداوند بخواهد که درب منزل وی نیز به مسجد باز باشد. پیامبر(ص) فرمود: این کار ممکن نیست! عباس تقاضا نمود تا دست کم، ناودانی از پشت‌بام منزل وی به مسجد متصل باشد تا وی نیز از این طریق به شرافتی برسد. آن‌حضرت(ص) ساکت شد و نمی‌دانست در پاسخ وی چه بگوید، تا آن‌که جبرئیل نازل شد و از حضرتشان خواست تا به درخواست عباس، پاسخ مثبت دهد. پیامبر(ص) نیز با گفتن تکبیر، آن‌را به مردم اعلام نموده و آن‌را فضیلتی برای بنی‌هاشم برشمرد. سپس به مردم فرمود: این امتیاز را به عمویم دادم، او را آزار نکنید که یادگار اجداد من است و هر کسی او را اذیت کند و یا حقش را ضایع کند، لعنت خدا بر او باد.

سومین سال از خلافت عمر بن خطاب بود که روزی کنیز عباس لباسی بر بالای پشت بام شست، آب لباس را از ناودان بیرون ریخت و مقداری از آن به لباس عُمر رسید و سبب خشم وی شد و به اطرافیانش دستور داد تا ناودان را از بین ببرند و آنها نیز این دستور را اجرا کردند. همچنین او تهدید کرد که هر کس مجددا آن ناودان را نصب کند، او را به قتل خواهد رساند.

این دستور موجب ناراحتی عباس شد و به حال بیماری و با کمک فرزندانش عبدالله و عبیدالله، به خانه‌ی امام علی(ع) رفت. وقتی امام(ع) عباس را با این حال دید، ناراحت شد و علت ناراحتی‌اش را پرسید. عباس جریان تخریب ناودان و تهدید خلیفه دوم را به امام(ع) گفت و سپس گفت من دو چشم داشتم که یکی پیامبر(ص) بود که از دست دادم. دومین چشم من شما هستید و با بودن شما فکر نمی‌کنم شرافت من از بین برود و کسی مرا مورد اذیت قرار دهد.

امام(ع) فرمود: اگر خدا بخواهد آنچه موجب خوشحالی شما می‌شود را فراهم می‌کنم. سپس امام(ع) با شمشیر از منزل خارج شد و به طرف مسجد رفت و آن ناودان را نصب نمود و به حق صاحب قبر پیامبر(ص) و منبر قسم خورد و فرمود: هر کسی ناودان را از بین ببرد، گردن او و دستوردهنده‌اش را می‌زنم و در آفتاب می‌آویزم تا بسوزند!

جریان نصب ناودان به خلیفه‌ی دوم رسید و او وارد مسجد شد و ناودان را بر جای خود دید و گفت: کاری که علی(ع) کند، کسی او را به خشم نمی‌اندازد! پس به جای سوگندی که خوردم، کفاره می‌دهم.

بعد از مدتی امام(ع) به منزل عباس رفت و جویای احوال وی شد. عباس گفت: تا شما را دارم، حالم خوب است. امام(ع) نیز فرمود: سوگند به خدا اگر کسی درباره‌ی ناودان با من دشمنی کند، با قدرت خداوندی، آنها را می‌کشم و نمی‌گذارم مورد اذیت قرار بگیرید. [2]

گزارش بالا را علامه مجلسی(ره) نقل نمود و آن‌را به کتاب خاصی استناد نداده است، اما این ماجرا به صورت خلاصه‌تر در منابع کهن اهل‌سنت نیز وجود دارد که اصل کندن ناودانی که اجازه نصبش با پیامبر(ص) بود را توسط عمر تأیید کرده، اما گفته که خود او از این کار پشیمان شد:

روزی برای عباس دو جوجه کشتند و در حال شست‌وشوی آن بودند که آب آمیخته با خون از ناودان فرو ریخته و به صورت اتفاقی به لباس عمر ریخت! عمر دستور داد تا آن ناودان را از بین ببرند! سپس به منزل برگشت و لباس‌هایش را بیرون آورده و لباسی دیگر پوشید و برگشت و با مردم نماز جمعه خواند. بعد از نماز، عباس نزد عمر آمد و گفت: آن ناودان را پیامبر(ص) آن‌جا نهاده بود! عمر که از کار خود پشیمان شده بود، به عباس گفت: من از تو می‏خواهم که بر پشت(دوش) من بروی و آن ناودان ‌را همان‌جا نصب کنی که رسول خدا(ص) نصب نموده بود و عباس نیز این چنین کرد.[3]

خلاصه آن‌که دستور تخریب این ناودان در منابع شیعه و اهل‌سنت – تقریبا به صورت یکسان – وجود دارد؛ اما در مورد چگونگی بازسازی آن اختلاف گزارش‌هایی مشاهده می‌شود.

 


[1]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 4، ص 14، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 30، ص 363 – 364، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[3]. الطبقات الکبری‏، ج 4، ص 14.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد