آیا مریضیها به خاطر گناه است؟
ای خدا چرا به یکی این همه نعمت دادهای و ما این همه بدبختیم ؟ چرا فلانی هم زیبایی دارد، هم ثروت هم سلامتی و … و ما هیچ نداریم ؟ چرا تا دو روزی شادم و میخندم یک مدت باید غم ببینم و سختی بکشم و گریه کنم ؟
آیا مریضیها به خاطر گناه است؟
ای خدا چرا به یکی این همه نعمت دادهای و ما این همه بدبختیم ؟ چرا فلانی هم زیبایی دارد، هم ثروت هم سلامتی و … و ما هیچ نداریم ؟ چرا تا دو روزی شادم و میخندم یک مدت باید غم ببینم و سختی بکشم و گریه کنم ؟
—————————-
بعضی مردم این دنیا را با بهشت اشتباه گرفتهاند و تصور میکنند باید آسایش مطلق داشته باشند تا بتوانند راحت زندگی کنند و تا کوچکترین سختی و مشکلی برایشان پیش میآید آه و فغان راه میاندازند که چرا چنین است و چنان است .
و وقتی اینان را به داشتههایشان ارجاع میدهیم با ناله ابراز میکنند کهای وای خدا تا یک چیزی میدهد صدتا چیز دیگر را از آدم میگیرد .!!
خود ما هم کم چنین کفریاتی را به زبان نیاورده ایم ،که ای خدا چرا به یکی این همه نعمت دادهای و ما این همه بدبختیم ؟ چرا فلانی این همه نعمت دارد و ما هیچ نداریم ؟ چرا تا دو روزی شادم و میخندم یک مدت باید غم ببینم و سختی بکشم و گریه کنم ؟
این قبیل سؤالات به خاطر عدم شناخت دقیق از خداوند متعال و هم چنین قوانین عالم هستی در ذهن خطور مینماید.
بدیهی است که خداوند متعال خیر محض است و از خیر محض هیچگاه شرّ و بدی صادر نمیگردد. لذا هر چه شرّ، بدی، ضرر یا خسران است، به دست خود انسان ایجاد شده است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ به ما کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (41)؛ فساد در دریا و خشکی ظاهر گشت به خاطر کارهای بد مردم، ظاهر گشت تا خدا به این وسیله بعضی از آثار کار بد را به ایشان بچشاند.
گاهی زمان یک نعمت، بر اساس حکمت و قوانین خلقت تمام میشود. مثل این که پس از بهار و تابستان، پاییز و زمستان فرا میرسد و یا پس از باران، آفتاب میتابد، یا پس از کودکی و جوانی، نوبت به پیری و سالخوردگی میرسد. این گرفتن نعمت نیست، بلکه پایان دورهی یک نعمت برای رسیدن به دوران نعمت بعدی است
با توجه به این قاعدهی کلی، معلوم میگردد که خالق کریم، هیچگاه نعمت را نمیگیرد. بلکه انسان است که با دست خود نعمت را ضایع میکند. البته لازم به ذکر است که گاهی انسان با علم و اراده نعمت را راجع به خود یا دیگران ضایع میکند و گاهی بدون علم و اراده. در هر حال این انسان است که نعمت را میپوشاند و یا آن را به نقمت مبدل میکند:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» (ابراهیم، 28) ؛ مگر آن کسانی را که نعمت خدا را [به کفر] تغییر داده و قوم خویش را به دار البوار (نیستی و نابودی) کشاندند ندیدی؟
اما راجع به نعمتهای الهی و مبحث عدل و ظلم در این رابطه نیز باید به چند نکته توجه داشت:
الف ـ نعمت الزاماً آن چیزی نیست که ما آن را برای خود نعمت میدانیم. به عنوان مثال: مگر فرزند دار شدن، پولدار شدن، صاحب پست و مقام شدن و …، برای همه نعمت است؟
ب – گاهی زمان یک نعمت، بر اساس حکمت و قوانین خلقت تمام میشود. مثل این که پس از بهار و تابستان، پاییز و زمستان فرا میرسد و یا پس از باران، آفتاب میتابد، یا پس از کودکی و جوانی، نوبت به پیری و سالخوردگی میرسد. این گرفتن نعمت نیست، بلکه پایان دورهی یک نعمت برای رسیدن به دوران نعمت بعدی است. خداوند حکیم و کریم میفرماید که به هر کس طول عمر بدهیم، از خلقتش میکاهیم. یعنی بینایی و شنواییش ضعیف میگردد، عضلاتش شل میشود، توانها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و …، اینها هیچ کدام گرفتن نعمت نیست، بلکه لازمهی حیات و تکامل است. مگر این که انسان در زمان برخورداری از یک نعمت، خود آن را به نقمت مبدل کرده باشد و اکنون افسوس بخورد.
« وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلا یعْقِلُونَ» (یس، 68) ؛ و هر که را عمر طولانی دهیم خلقتش را دگرگون میکنیم آیا هنوز هم تعقل نمیکنند.
ج – چنان چه بیان گردید، گاهی افراد نعمت را دانسته یا ندانسته و عمداً یا سهواً در خود و دیگران ضایع میکنند. مثلاً اگر کسی چاقویی را چشم یا قلب کسی فرو کرد و طرف مقابل کور شد یا کشته شد، نمیتوان گفت این با عدالت خداوند متعال سازگاری ندارد.
د – عالم خلقت بر اساس قوانین و نظمی عالمانه و حکیمانه خلق شده است، پس اگر کسی عمدی و یا سهوی کاری کرد، حتماً در چارچوب علتها و معلولها، با خواص و آثار آن مواجه میگردد. به عنوان مثال: اگر کسی مواظب و مراقب کودک خود نگردید، آن کودک راه افتاد، پلهها رسید، افتاد و دست و پایش شکست یا اصلاً معلول گردید، دیگر نمیتوان گفت: این کودک چه گناهی داشته و چرا اینطور شد و آیا با عدل خدا سازگاری دارد یا خیر؟ بله. این عین عدل است، چرا «عدل» یعنی قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش. یعنی علم، حکمت، نظم و … . بدیهی است که در چنین شرایطی، والدین مقصر هستند و ناخواسته در حق آن کودک ظلم کردهاند.
چندی پیش در اخبار شهر سیما خبر بسیار اسفباری پخش شد. دریچهی تیر چراغ برق یک پارک باز بود و کودکی دست خودش را داخل آن برد و پس از برقگرفتگی دچار سوختگی و از دست دادن کنترل اعضا و شنوایی و … شده بود. بدیهی است که در این ماجرا کودک مقصر نیست، اما نمیتوان بدین بهانه خداوند متعال و عدالت او را زیر سؤال برد، بلکه شهرداری، ادارهی برق، سازمان پارکها، والدین و … همه قاصر یا مقصرند.
ھ – دقت شود که زندگی آدمی در این دنیا تحت قوانین «جبر و اختیار» است. در برخی از امور جبر حاکم است و در برخی دیگر اختیار. پس اگر انسان به اختیار خود نظمی جبری یا اختیاری را رعایت نکرد و به خود یا دیگران ضرری رساند، اوست که مقصر است و خداوند متعال به اندازه ذرهای به کسی ظلم نمیکند و اساساً فرض ظلم نسبت به خداوند متعال که هستی محض، کمال محض، خیر محض و سبحان [منزه] از هر گونه نقص و نیستی و جهل و ظلم است، فرض محالی است.
«إِنَّ اللَّهَ لا یظْلِمُ النَّاسَ شَیئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ» (یونس، 44) ؛ خدا به مردم به کمترین اندازهای (سر سوزنی) ظلم نمیکند و لیکن این خود مردمند که به خویشتن ستم میکنند.
البته یکی از علتهای مریضی هم امتحان خداوند میباشد همان گونه که خداوند در سوره مبارکه بقره میفرماید:البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول می آزماییم. و شکیبایان را بشارت ده.کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند:ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند
آیا مریضیها به خاطر گناه است؟
سوال: من نه مال مردم خورم نه گناه کبیره کردم نه نامردم؟چرا باید ام اس بگیرم. چرا؟
تمام علت مریض شدن انسانها گناه نیست.گاهی مریضیها ناشی از سوء تغذیه است،گاهی ناشی از رعایت نکردن بهداشت است و انواع و اقسام علتهای فراوان و یکی از علتهایش هم به خاطر گناه کردن میباشد.مثلا پر خوری کردن نوعی اسراف میباشد و اسراف هم نوعی گناه است و باعث بیماری همان گونه که رسول گرامی اسلام این گونه میفرماید: هر کس کم بخورد، سالم میماند و هر کس زیاد بخورد تنش بیمار میشود و قساوت قلب پیدا می کند« نهج الفصاحه حدیث شماره 2292»
یا مانند نوشیدن شراب که گناه بزرگی میباشد و باعث بسیاری از مریضیها میباشد ..
و البته یکی از علتهای مریضی هم امتحان خداوند میباشد همان گونه که خداوند در سوره مبارکه بقره میفرماید:البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول می آزماییم. و شکیبایان را بشارت ده.کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند:ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند« سوره بقره آیه 155 تا 157»
و مریضی علتهای دیگری هم دارد مانند بالا رفتن درجه انسان مانند حضرت ایوب عیله السلام که یکی از پیامبران الهی بود و بدون این که گناهی کرده باشد به مریضی سختی مبتلا شد و انواع و اقسام بلاها بر سرش آمد و اینها نشان از این میدهد که همه مریضیها به خاطر گناه نیست همه ما در این دنیا مسافر هستیم و دیر یا زود به جهان آخرت خواهیم رفت،و خوش به حال کسی که با کوله باری از توشه و خیرات وارد جهان آخرت که جایگاه اصلی ما است وارد شود و شخصی که به مریضی مبتلا میشود در مقابل درد کشیدن و محروم شدن از برخی از نعمتها اجر بالایی میبرد .
—————————-
بعضی مردم این دنیا را با بهشت اشتباه گرفتهاند و تصور میکنند باید آسایش مطلق داشته باشند تا بتوانند راحت زندگی کنند و تا کوچکترین سختی و مشکلی برایشان پیش میآید آه و فغان راه میاندازند که چرا چنین است و چنان است .
و وقتی اینان را به داشتههایشان ارجاع میدهیم با ناله ابراز میکنند کهای وای خدا تا یک چیزی میدهد صدتا چیز دیگر را از آدم میگیرد .!!
خود ما هم کم چنین کفریاتی را به زبان نیاورده ایم ،که ای خدا چرا به یکی این همه نعمت دادهای و ما این همه بدبختیم ؟ چرا فلانی این همه نعمت دارد و ما هیچ نداریم ؟ چرا تا دو روزی شادم و میخندم یک مدت باید غم ببینم و سختی بکشم و گریه کنم ؟
این قبیل سؤالات به خاطر عدم شناخت دقیق از خداوند متعال و هم چنین قوانین عالم هستی در ذهن خطور مینماید.
بدیهی است که خداوند متعال خیر محض است و از خیر محض هیچگاه شرّ و بدی صادر نمیگردد. لذا هر چه شرّ، بدی، ضرر یا خسران است، به دست خود انسان ایجاد شده است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ به ما کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (41)؛ فساد در دریا و خشکی ظاهر گشت به خاطر کارهای بد مردم، ظاهر گشت تا خدا به این وسیله بعضی از آثار کار بد را به ایشان بچشاند.
گاهی زمان یک نعمت، بر اساس حکمت و قوانین خلقت تمام میشود. مثل این که پس از بهار و تابستان، پاییز و زمستان فرا میرسد و یا پس از باران، آفتاب میتابد، یا پس از کودکی و جوانی، نوبت به پیری و سالخوردگی میرسد. این گرفتن نعمت نیست، بلکه پایان دورهی یک نعمت برای رسیدن به دوران نعمت بعدی است
با توجه به این قاعدهی کلی، معلوم میگردد که خالق کریم، هیچگاه نعمت را نمیگیرد. بلکه انسان است که با دست خود نعمت را ضایع میکند. البته لازم به ذکر است که گاهی انسان با علم و اراده نعمت را راجع به خود یا دیگران ضایع میکند و گاهی بدون علم و اراده. در هر حال این انسان است که نعمت را میپوشاند و یا آن را به نقمت مبدل میکند:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» (ابراهیم، 28) ؛ مگر آن کسانی را که نعمت خدا را [به کفر] تغییر داده و قوم خویش را به دار البوار (نیستی و نابودی) کشاندند ندیدی؟
اما راجع به نعمتهای الهی و مبحث عدل و ظلم در این رابطه نیز باید به چند نکته توجه داشت:
الف ـ نعمت الزاماً آن چیزی نیست که ما آن را برای خود نعمت میدانیم. به عنوان مثال: مگر فرزند دار شدن، پولدار شدن، صاحب پست و مقام شدن و …، برای همه نعمت است؟
ب – گاهی زمان یک نعمت، بر اساس حکمت و قوانین خلقت تمام میشود. مثل این که پس از بهار و تابستان، پاییز و زمستان فرا میرسد و یا پس از باران، آفتاب میتابد، یا پس از کودکی و جوانی، نوبت به پیری و سالخوردگی میرسد. این گرفتن نعمت نیست، بلکه پایان دورهی یک نعمت برای رسیدن به دوران نعمت بعدی است. خداوند حکیم و کریم میفرماید که به هر کس طول عمر بدهیم، از خلقتش میکاهیم. یعنی بینایی و شنواییش ضعیف میگردد، عضلاتش شل میشود، توانها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و …، اینها هیچ کدام گرفتن نعمت نیست، بلکه لازمهی حیات و تکامل است. مگر این که انسان در زمان برخورداری از یک نعمت، خود آن را به نقمت مبدل کرده باشد و اکنون افسوس بخورد.
« وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلا یعْقِلُونَ» (یس، 68) ؛ و هر که را عمر طولانی دهیم خلقتش را دگرگون میکنیم آیا هنوز هم تعقل نمیکنند.
ج – چنان چه بیان گردید، گاهی افراد نعمت را دانسته یا ندانسته و عمداً یا سهواً در خود و دیگران ضایع میکنند. مثلاً اگر کسی چاقویی را چشم یا قلب کسی فرو کرد و طرف مقابل کور شد یا کشته شد، نمیتوان گفت این با عدالت خداوند متعال سازگاری ندارد.
د – عالم خلقت بر اساس قوانین و نظمی عالمانه و حکیمانه خلق شده است، پس اگر کسی عمدی و یا سهوی کاری کرد، حتماً در چارچوب علتها و معلولها، با خواص و آثار آن مواجه میگردد. به عنوان مثال: اگر کسی مواظب و مراقب کودک خود نگردید، آن کودک راه افتاد، پلهها رسید، افتاد و دست و پایش شکست یا اصلاً معلول گردید، دیگر نمیتوان گفت: این کودک چه گناهی داشته و چرا اینطور شد و آیا با عدل خدا سازگاری دارد یا خیر؟ بله. این عین عدل است، چرا «عدل» یعنی قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش. یعنی علم، حکمت، نظم و … . بدیهی است که در چنین شرایطی، والدین مقصر هستند و ناخواسته در حق آن کودک ظلم کردهاند.
چندی پیش در اخبار شهر سیما خبر بسیار اسفباری پخش شد. دریچهی تیر چراغ برق یک پارک باز بود و کودکی دست خودش را داخل آن برد و پس از برقگرفتگی دچار سوختگی و از دست دادن کنترل اعضا و شنوایی و … شده بود. بدیهی است که در این ماجرا کودک مقصر نیست، اما نمیتوان بدین بهانه خداوند متعال و عدالت او را زیر سؤال برد، بلکه شهرداری، ادارهی برق، سازمان پارکها، والدین و … همه قاصر یا مقصرند.
ھ – دقت شود که زندگی آدمی در این دنیا تحت قوانین «جبر و اختیار» است. در برخی از امور جبر حاکم است و در برخی دیگر اختیار. پس اگر انسان به اختیار خود نظمی جبری یا اختیاری را رعایت نکرد و به خود یا دیگران ضرری رساند، اوست که مقصر است و خداوند متعال به اندازه ذرهای به کسی ظلم نمیکند و اساساً فرض ظلم نسبت به خداوند متعال که هستی محض، کمال محض، خیر محض و سبحان [منزه] از هر گونه نقص و نیستی و جهل و ظلم است، فرض محالی است.
«إِنَّ اللَّهَ لا یظْلِمُ النَّاسَ شَیئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ» (یونس، 44) ؛ خدا به مردم به کمترین اندازهای (سر سوزنی) ظلم نمیکند و لیکن این خود مردمند که به خویشتن ستم میکنند.
البته یکی از علتهای مریضی هم امتحان خداوند میباشد همان گونه که خداوند در سوره مبارکه بقره میفرماید:البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول می آزماییم. و شکیبایان را بشارت ده.کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند:ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند
آیا مریضیها به خاطر گناه است؟
سوال: من نه مال مردم خورم نه گناه کبیره کردم نه نامردم؟چرا باید ام اس بگیرم. چرا؟
تمام علت مریض شدن انسانها گناه نیست.گاهی مریضیها ناشی از سوء تغذیه است،گاهی ناشی از رعایت نکردن بهداشت است و انواع و اقسام علتهای فراوان و یکی از علتهایش هم به خاطر گناه کردن میباشد.مثلا پر خوری کردن نوعی اسراف میباشد و اسراف هم نوعی گناه است و باعث بیماری همان گونه که رسول گرامی اسلام این گونه میفرماید: هر کس کم بخورد، سالم میماند و هر کس زیاد بخورد تنش بیمار میشود و قساوت قلب پیدا می کند« نهج الفصاحه حدیث شماره 2292»
یا مانند نوشیدن شراب که گناه بزرگی میباشد و باعث بسیاری از مریضیها میباشد ..
و البته یکی از علتهای مریضی هم امتحان خداوند میباشد همان گونه که خداوند در سوره مبارکه بقره میفرماید:البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول می آزماییم. و شکیبایان را بشارت ده.کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند:ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند« سوره بقره آیه 155 تا 157»
و مریضی علتهای دیگری هم دارد مانند بالا رفتن درجه انسان مانند حضرت ایوب عیله السلام که یکی از پیامبران الهی بود و بدون این که گناهی کرده باشد به مریضی سختی مبتلا شد و انواع و اقسام بلاها بر سرش آمد و اینها نشان از این میدهد که همه مریضیها به خاطر گناه نیست همه ما در این دنیا مسافر هستیم و دیر یا زود به جهان آخرت خواهیم رفت،و خوش به حال کسی که با کوله باری از توشه و خیرات وارد جهان آخرت که جایگاه اصلی ما است وارد شود و شخصی که به مریضی مبتلا میشود در مقابل درد کشیدن و محروم شدن از برخی از نعمتها اجر بالایی میبرد .
منبع:پایگاه حوزه ، سایت شبهه ، و بلاگ راه فضیلت
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mostafakazemy
/ج