بر اساس مبانی عقلی و کلامی امکان دروغ گفتن حتی دروغ به جهت مصلحت و حکمت در مورد خداوند معنا ندارد؛ زیرا در نظر علمای اخلاق دروغگویی دارای منشأ و ریشههایی است که هیچکدام در مورد خداوند تصور ندارد. ریشهها و عوامل دروغگویی از نظر علمای اخلاق عبارتاند از:
1. ضعف ایمان و اعتقاد.
2. احساس کمبود شخصیت و عقده خودکمبینی.
3. حسد.
4. بخل.
5. تکبر و خودبرتر بینى.
6. عداوت نسبت به افراد.
7. ترس.
8. حب جاه و مقام.
9. غلبه هوای نفس.
10. غفلت از زیانهای دروغ.
روشن است که هیچکدام از این ریشهها در مورد خداوند تصور ندارد. اما دروغ به جهت مصلحت و حکمت نیز فقط در مورد انسان و موجودات محدود، ناقص و ضعیف تصور دارد؛ چون معنای دروغ به جهت حکمت این است که حکمت و مصلحتی وجود دارد که بدون دروغ گفتن دستیابی به آن ممکن نیست؛ در حالی در مورد خداوند چنین فرضی وجود ندارد؛ قدرت خداوند نامحدود است؛ خداوند هر وقت اراده کند میتواند هر مصلحتی را بدون نیاز به دروغ گفتن بهدست آورد.
1. ضعف ایمان و اعتقاد.
2. احساس کمبود شخصیت و عقده خودکمبینی.
3. حسد.
4. بخل.
5. تکبر و خودبرتر بینى.
6. عداوت نسبت به افراد.
7. ترس.
8. حب جاه و مقام.
9. غلبه هوای نفس.
10. غفلت از زیانهای دروغ.
روشن است که هیچکدام از این ریشهها در مورد خداوند تصور ندارد. اما دروغ به جهت مصلحت و حکمت نیز فقط در مورد انسان و موجودات محدود، ناقص و ضعیف تصور دارد؛ چون معنای دروغ به جهت حکمت این است که حکمت و مصلحتی وجود دارد که بدون دروغ گفتن دستیابی به آن ممکن نیست؛ در حالی در مورد خداوند چنین فرضی وجود ندارد؛ قدرت خداوند نامحدود است؛ خداوند هر وقت اراده کند میتواند هر مصلحتی را بدون نیاز به دروغ گفتن بهدست آورد.