در روایت است که دوستی دنیا سرآمد هر خطا است. حب الدنیا رأس کل خطیئة بنابراین اگر کسى بخواهد دلش را از گناه خالى کند، باید با ریشه های آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت هاى طبیعى را در نفس خویش تعدیل نماید و در جهت تقویت آگاهی و عقلانیت خود بکوشد.
که اگر چنین کند و به استعانت خداى متعال، در این کار سترگ موفقیتى به دست آورد؛ مى توان دلش را از گناه خالى کند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولیاى او را جایگزین نماید.
علماى اخلاق مى گویند: منشا و انگیزه ى گناهان ، سه قوه است : قوه شهویّه، قوه غضبیّه، قوه وهمیّه .
قوه شهویّه ، انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى کشاند، که سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است .
قوهّ غضبیّه ، انسان را به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى کند.
قوهّ وهمیّه ، برترى طلبى و انحصار جویى و تکبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى کند و او را به گناهان بزرگى در این کانال ، وا مى دارد.
اگر با دقت بررسى کنیم در مى یابیم که اکثر گناهان (اگر نگوییم همه ى گناهان ) به این سه قوه باز مى گردند.
این سه قوه در وجود انسان لازم است ، ولى اگر کنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط کشانده شود، سرچشمه ى گناهان بسیار خواهد شد.
براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید:
آب ، که مایه ى حیات انسان و گیاه و حیوان ها مى باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمى زند، بلکه هروقت نیاز به آب شد، دریچه ى سد را باز کرده و گیاهان و دام ها از آب آن سد، بهره مند مى شوند.
حال اگر سیلاب مهار نشود، هنگام طغیان ، دیوانه وار به باغ ها و کشتزارها و خانه ها سرازیر شده و همه را ویران مى کند.
در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد.
نتیجه اینکه : اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم ، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه ، حفظ کنیم ، باید غرایز و تمایلات نفسانى را کنترل و تعدیل کنیم .
بنابراین علاوه بر هوای نفس و نیروهای غریزی درونی که زمینه افراط و انحراف عمل و گناه را فراهم می کند، عوامل بیرونی تحریک انسان به سمت گناه شیطان هاى انس و جن، جاذبه هاى فریبنده دنیا، اطاعت از طاغوت ها و سد کنندگان راه خدا و همنشینى با منحرفان است.
راه اساسی مبارزه با گناه:
1- مبارزه مستقیم با گناه از طریق شناخت گناهان و تفکر در آثار و عواقب دنیوی و اخروی آنها.
2- مبارزه اساسی وغیر مستقیم از طریق مبارزه با زمینه های گناه و تقویت زمینه های صلاح.
به طور کلی زمینه های گناه عبارتند از:
الف . ضعف شناختی: ریشه تمامی ضعفها ی گرایشی ، اسارتها ، رزایل اخلاقی و گناهان عملی تا حدود زیادی در ضعف شناختی و عقلانی انسان نهفته است، به همین دلیل هم راه اصلی اصلاح و تکامل انسان از شناختن و کسب آگاهی و تقویت عقل آغاز می شود. قرآن کریم می فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء. تنها عالمان از خداوند پروا دارند.
ب . ضعف گرایش دینی : باورهای غلط ، بی ایمانی یا ضعف ایمان و گرایش اعتقادی، زمینه ضعف گرایش عملی و درنتیجه گناه و نافرمانی خواهد شد.
پ . رزایل اخلاقی: رزایل اخلاقی مانند حسد، کبر، خود خواهی، غرور، خود پسندی و مانند آن در بسیاری از موارد زمینه گناه را فراهم می کند.
ت . ضعف آزادی: اسارت دنیا ، لذت طلبی افراطی، هوای نفس ، شیطان ، عادت های مذموم، دوست بد، تجمل گرایی، مد گرایی افراطی و مانند آن اراده را ضعیف، شهوت را تحریک و زمینه گناه را در انسان فراهم می آورد.
نکته: با یک جمع بندی از مطالب فوق می توان به این نتیجه رسید که زمینه گناه در انسان چیزی جز ضعف اراده و اختیار نیست، بنابر این در صورتی که انسان موفق شود مبادی اختیار؛ یعنی آگاهی و آزادی را در خویش تقویت نماید، خواهد توانست از این طریق هم ضعف عقلانی خود را جبران نماید و هم کنترل قوای نفسانی خود را در دست بگیرد و خویش تن را از آلودگی و گناه حفظ نماید، در غیر این صورت راههایی که به طور معمول ارائه می شود، چندان کار ساز نیست.
اصلاح و درمان:
در درجه اول باید به این نکته واقف باشیم که ترک گناه و رعایت تقوی یک فرایند تدریجی و دراز مدت است ، راهی است که باید با استقامت و تحمل فراوان طی نمود و اینگونه نیست که بتوان یک شبه آن را پیمود و در درجه بعدی بدانیم که راه اصلی آن تقویت مبادی اختیار یعنی آگاهی و آزادی در انسان است و بدون آگاهی و اراده قوی و آزاد، کنترل نهایی نفس برای انسان ممکن نیست.
شما در پرسش فوق، در حقیقت از نیروی عدالت و عصمت سخن می گویید ، سوال شما ناظر به این پرسش است که راز عصمت در انبیاء الهی و عدالت در عالمان وارسته و پارسا چه بوده است؟ چرا ما دچار گناه می شویم و آنها نمی شدند؟ چه نیرویی در آنها بوده که باعث می شوه مصون بمانند؟ چکار کنیم که قادر شویم نفس خود را کنترل نمایید و دچار خطا و گناه نشویم؟
در پاسخ به این پرسش اگر کمی تامل نمایید در خواهید یافت که راز آن در علم و آگاهی آنان نهفته است، آنها به این دلیل معصوم بودند که عالم بودند و هر کس به مقدار علم و آگاهی خود از صفت عدالت و عصمت برخوردار است. به همین دلیل هم هست که اسلام آنقدر نسبت به علم آموزی و دانش تاکید دارد و فرموده : از گاهواره تا گوردانش بجوی و دانش آموزی بر هرفرد مومن و مومنه واجب است. روشن است که کمال و سعادت انسان و نجات او از نفسانیت و گمراهی، در گرو دانش و آگاهی است و آدم نا آگاه را هرگز راهی به اینگونه مقولات نیست.
در این مسیر اساسی ترین و مهمترین کاری که باید انجام دهیم ، تقویت مبادی اختیار است. اگر انسان موفق شود که گزینش های خود را از روی آگاهی و آزادی انجام دهد، به راحتی خواهد توانست نفس خویش را به کنترل عقل در آورد و از لغزش و گناه مصون بماند.
تقویت مبادی اختیار:
1- تقویت شناخت ، باور و عقلانیت: در زمینه خود شناسی و دین شناسی و هستی شناسی( خدا و جهان) و معاد شناسی.
دراین قسمت ما برآن نیستیم که وارد حوزه های معرفتی فوق شویم و بخواهیم در باره آنها بحث نماییم زیرا که مجال آن نیست ولی با طرح سوالهای کوتاه و پاسخ آنها به گشودن راه کمک می نماییم.
الف- چرا باید خودمان را بشناسیم؟ چون اگر استعداد بی نهایت و ارزش های وجودی خود را نشناسیم، هرگز حرکتی نخواهیم کرد، تمام حرکت تکاملی انسان بسته به نوع و عمق شناخت انسان نسبت به ارزشهای وجودی خود است.
ب- چرا باید هستی را شناسایی نماییم؟ چون انسان خلاصه هستی است و با هماهنگ و همراه شدن با هستی و قرب به خدای هستی و رنگ خدایی گرفتن به کمال می رسد ، اگر هستی را نشناسد نمی داند چه باید کند به عبارت دیگر انسان قانون کمال را از هستی فرا می گیرد.
پ- نقش دین در زندگی انسان چیست؟ اگر چه انسان از هستی می آموزد و باید کتاب تکوینی حق را مطالعه و مشاهده کند‘ ولی برای مطالعه آن کتاب نیاز به شناخت فراوانی دارد ‹ مشاهده کتاب تکوین کار هر کسی نیست، خصوصا در ابتدای راه آدمی با زبان هستی آشنا نیست و نیاز به مترجم دارد. دین ترجمان هستی است و به نحو بسیار ظریفی انسان را به رنگ هستی در می آورد. تمام دین در جهت به خدا رسیدن و قرب الهی برنامه ریزی شده است.
ت- در نهایت دانستن سرنوشت و معاد چه کمکی به انسان می کند؟ معاد و قیامت فردای زندگی انسان است ، فردایی که باید آن را بسازد و تا ابدیت در آن بماند، باید بداند ره سپار کدام وادی و مسافر کدام اقلیم وجود است ، باید برای فردای خود چه توشه ای فراهم کند و چه مقدار به کار و کوشش بپردازد. ببیند با چه کسی می خواهد همراه و همنشین شود از همین نشئه با او آشنا و همراه شود تا در قیامت با مشکل روبرو نگردد.
2- تحصیل آزادی از طریق مبارزه با عوامل اسارت و تضعیف کننده مبادی اختیار( رزایل اخلاقی ، دلبستگی ها ، وابستگی ها، عادتهای بد، سنت های غلط و مانند آن)
چند توصیه
یک) هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
دو) تصمیم بگیرید که مراقب اعمال و رفتار خود باشید.
سه) با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید.
چهار) فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید.جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است . قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون; پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند» (اعراف, آیه 201)
پنج) در عواقب بسیار بد گناهان مطالعه و تفکر نمایید.
شش) بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید ، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
هفت) از خداوند با دعا و نیایش استمداد بجویید زیرا که خود فرمود: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید» (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء)(نور، آیه 21)
هشت) اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات یذهبن السیئات»(هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
نه) در حد ممکن از مکان ها و شرایطی که آدمی را به گناه ترغیب می نماید دوری نمایید.
ده) همه روزه محاسبه نفس نمایید و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
یازده) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی و … .
دوازده) عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است.
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می بیند و از کمال قرب بهره مند می شود. در نتیجه بر محور حیااز بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.
این که انسان «حیا» را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار دهد از مهمترین اهداف تربیتی اسلام شمرده می شود. خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبر – صلی الله علیه و آله – روی این اصل تربیتی تاکید بسیار نموده، آنجا که می فرماید: آیا انسان نمی داند ( و حیا نمی کند) از این که خدا او را می بیند؟ (الم یعلم بأن الله یری)(علق، آیه 14)
مومن با این ویژگی در مصاف با اهریمن درون و بیرون که او را به هوی فرا می خواند و بساط هوس را را به روی او می گشاید، (بر آنها) پیروز می شود به طوری که برای دفع هر خطر آلودگی به گناه محفوظ می ماند یا برای رفع گناه مرتکب شده، تائبانه کوشش می کند. از سوی دیگر شیطان که عامل نسیان و غفلت از حق است با ذکر خدا رانده می شود. پس ذکر و یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت: یکی آن که مانع غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجه تبدیل می کند و به تعبیری جنبه رفع خطر دارد.
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»(احزاب، آیه 41)
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)
به قول حافظ (علیه الرحمه):
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باکدیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
در این زمینه ر.ک:
1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
2-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).