طرح شبهه:
معمولا هر ديني نخستين پيروانش از بهترين هاي آن امت هستند؛ چنان كه حواريون بهترين هاي امت حضرت عيسي بودند ، پيروان نخستين دين اسلام نيز اينگونه بوده اند ؛ پس چگونه مي توان به آن ها تهمت آتش زدن خانه دختر رسول خدا و … را زد
نقد و بررسي:
مقصود از نخستين طرفداران كيست؟
بايد ديد كه مقصود از نخستين طرفداران كيست؟ آيا همه كساني است كه در ابتدا به او ايمان آورده اند، يا نخستين نفر؟
اگر مقصود نخستين مومن باشد، صحيح است
اگر مقصود نخستين نفر باشد، آري، هميشه در تاريخ آنچه ذكر شده است، نخستين نفري كه به پيامبري ايمان آورده است، يا بهترين و يا جزو بهترين افراد آن امت بوده است؛ نخسين كسي كه به ابراهيم عليه السلام ايمان آورد، لوط بود.
نخستين كسي كه به حضرت عيسي عليه السلام ايمان آورد يحيي عليه السلام بود؛ نخستين كسي كه به موسي عليه السلام ايمان آورد طبق آنچه اهل سنت نقل كرده ايد، حزقيل (مومن آل فرعون) بود؛ و نخستين كسي كه به رسول خدا (ص) ايمان آورد، در مردان اميرمؤمنان علي عليه السلام و در زنان، حضرت خديجه عليها السلام بوده است.
اگر مقصود نخستين گروه مؤمنان باشد؟صحيح نيست:
اگر مقصود آن است كه نخستين مجموعه اي كه به يك پيامبر ايمان آوردند، بهترين افراد امت او هستند، اين مطلب صحيح نيست و ماجراي تقاضاي آمدن غذاي آسماني توسط حواريون حضرت عيسي شاهدي خوبي بر اين مطلب است؛ حواريون به اقرار اهل سنت، نخستين كساني بودند كه به عيسي ايمان آوردند:
والحواريون أصفياؤه وهم أوّل من آمن به وكانوا اثني عشر رجلاً
الزمخشري الخوارزمي، أبو القاسم محمود بن عمر جار الله، الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل، ج ۴، ص ۵۲۸، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، بيروت، ناشر: دار إحياء التراث العربي؛
الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج ۱۸، ص ۸۹، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛
البيضاوي، ناصر الدين أبو الخير عبدالله بن عمر بن محمد (متوفاي۶۸۵هـ)، أنوار التنزيل وأسرار التأويل (تفسير البيضاوي)، ج ۵، ص ۳۳۵، ناشر: دار الفكر – بيروت؛
النسفي، أبي البركات عبد الله ابن أحمد بن محمود، تفسير النسفي، ج ۴، ص ۲۴۴، طبق برنامه الجامع الكبير.
اما خداوند متعال در باره آن ها مي فرمايد:
إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. المائده/ ۱۱۲.
در آن هنگام كه حواريون گفتند: اي عيسي بن مريم! آيا پروردگارت مي تواند مائده اي از آسمان بر ما نازل كند؟ او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!.
اما پس از نزول مائده عده اي از آنان كافر شدند.
قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ. المائده /۱۱۵.
خداوند (دعاي او را مستجاب كرد و) فرمود: من آن را بر شما نازل مي كنم؛ ولي هر كس از شما پس از آن كافر گردد (و راه انكار پويد)، او را مجازاتي مي كنم كه احدي از جهانيان را چنان مجازات نكرده باشم!.
در ذيل اين آيه اهل سنت روايات بسياري دارند كه عده اي از همين حواريون (بهترين ياوران عيسي و جزو نخستين كساني كه به وي ايمان آوردند) كافر شدند.
وأخرج عبد بن حميد وابن جرير وأبو الشيخ عن عبد الله بن عمرو قال إن أشد الناس عذابا يوم القيامة من كفر من أصحاب المائدة…
شديد ترين عذاب در قيامت براي كساني است كه تقاضاي مائده آسماني كردند، سپس كافر شدند….
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي ۳۱۰هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج ۷، ص ۱۳۶، ناشر: دار الفكر، بيروت – ۱۴۰۵هـ؛
الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي۶۷۱، الجامع لأحكام القرآن، ج ۶، ص ۳۶۹، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي۷۷۴هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج ۲، ص ۱۱۷، ناشر: دار الفكر – بيروت – ۱۴۰۱هـ؛
السيوطي، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين (متوفاي۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج ۳، ص ۲۳۷، ناشر: دار الفكر – بيروت – ۱۹۹۳؛
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي۱۲۵۵هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج ۲، ص ۹۴، ناشر: دار الفكر – بيروت؛
الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي۱۲۷۰هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج ۷، ص ۶۲، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
و بر اساس بعضي روايات، اين عذاب سخت براي يكي از همين حواريين است كه محل عيسي را به دشمنان نشان داد:
وقال وهب: طرقوا عيسي في بعض الليل فأسروه ونصبوا خشبة ليصلبوه؛ فلمّا أرادوا صلبه أظلمت الأرض وأرسل اللّه الملائكة فحالوا بينهم وبينه وصلبوا مكانه رجلاً يقال له يهودا وهو الذي دلّهم عليه. وذلك أنّ عيسي جمع الحواريين تلك الليلة وأوصاهم، ثم قال: ليكفرنّ أحدكم قبل أن يصيح الديك ويبيعني بدراهم يسيرة. فخرجوا وتفرّقوا، وكانت اليهود تطلبه. فأتي.
وهب مي گويد : در دل شب عيسي را به اسارت گرفته و چوب هايي را نصب كردند تا او را به صليب كشتند، همين كه خواستند او را به صليب بكشند، زمين تيره و تار شد و خداوند فرشتگان را فرستاد تا بين عيسي و يهوديان فاصله بيندازند ، فردي به نام يهودا را كه محل عيسي را به آنان گفته بود، عوض عيسي به صليب كشبدند؛ چون در همان شب عيسي حواريون را جمع كرد و سفارشهاي لازمه را به آنان گفته بود ؛ از جمله اين درخواست را مطرح كرد كه آيا يكي از شما حاضر است جانش را قبل از آن كه خروس صبحگاهي ندا دهد ، فداي من كند؟ همه آن او را ترك كرده؛ در حالي كه يهوديان به دنبال دستگيري وي بودند.
الثعلبي النيسابوري أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي۴۲۷هـ) الكشف والبيان، (متوفاي ۴۲۷ هـ – ۱۰۳۵م)، ج ۳، ص ۷۹، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م
شبيه همين مضمون در روايات ذيل آمده است:
أخرج عبد بن حميد والنسائي وابن أبي حاتم وابن مردويه عن ابن عباس قال: لما أراد الله أن يرفع عيسي إلي السماء خرج إلي أصحابه وفي البيت إثنا عشر رجلا من الحواريين فخرج عليهم من غير البيت ورأسه يقطر ماء فقال: إن منكم من يكفر بي اثني عشر مرة بعد أن آمن بي ثم قال: أيكم يلقي عليه شبهي فيقتل مكاني ويكون معي في درجتي فقام شاب من أحدثهم سنا فقال له: اجلس ثم أعاد عليهم فقام الشاب فقال: اجلس ثم أعاد عليهم فقام الشاب فقال: أنا فقال: أنت ذاك فألقي عليه شبه عيسي ورفع عيسي من روزنة في البيت إلي السماء
قال: وجاء الطلب من اليهود فأخذوا الشبه فقتلوه وصلبوه وكفر به بعضهم اثني عشر مرة بعد أن آمن به.
ابن عباس گفت: زماني كه خداوند مي خواست عيسي را به سوي آسمان ببرد ، آن حضرت نزد يارانش رفت؛ در حالي كه در آن خانه دوازده نفر از حواريون بود. مسيح در حالي كه قطرات آب از سرش مي چگيد نزد حواريان آمد و گفت: كداميك از شما حاضر است به جاي من فدا شود (اين سخن را دوازده مرتبه تكرار كرد)، كداميك از شما حاضر شبيه من شود و به جاي من كشته شود تا همراه من و در رتبه من باشد؟ جواني كه از همه سنش كمتر بود ، اعلام آمادگي كرد، گفت : بنشين . سپس درخواستش را چندين مرتبه تكرار كرد كه بازهم همان جواب پاسخ مثبت داد. شبه عيسي بروي افكنده شد و عسي از سوراخي كه در سقف خانه بود، به طرف آسمان بالا رفت.
راوي مي گويد : يهوديان براي دستگيري عيسي حمله كردند و شبيه او را گرفته و كشتند و به صليب كشيدند . باقي مانده از حواريون نيز به او كافر شدند.
السيوطي، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين (متوفاي۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج ۲، ص ۷۲۷، ناشر: دار الفكر – بيروت – ۱۹۹۳؛
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي۷۷۴هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج ۱، ص ۵۷۵، ناشر: دار الفكر – بيروت – ۱۴۰۱هـ؛
ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر القرشي أبو الفداء، البداية والنهاية، ج ۲، ص ۹۲، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
مقصود همه صحابه است؟ به طور قطع باطل است:
اما اگر مقصود همه كساني باشد كه آن پيامبر را ديده و در زمان حيات او، نبوت او را قبول كردند (صحابه آن پيامبر) اين مطلب به طور قطع خلاف واقعيت است؛ زيرا هنگامي كه ثابت شد كه عده اي از اول مومنين به انبيا كافر شده اند، واي به حال سائرين؛ هميشه عده اي از همين اصحاب انبياء؛ چه در حيات و چه پس از رحلت آنان با روش و سيره آنان مخالفت كرده و دست به تحريف دين مي زدند.
ماجراي مخالفت قوم موسي و گوساله پرستي ايشان شاهدي قوي بر اين مدعا است.
ابن عباس سامري را از همسايگان موسي عليه السلام مي داند و مي گويد به حضرت ايمان آورده بود!!!
قال الزجاج وقال عطاء عن ابن عباس: بل كان رجلاً من القبط جاراً لموسي عليه السلام وقد آمن به.
ابن عباس گفته: سامري مردي قبطي و همسايه موسي بود كه به او ايمان آورده بود.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي۶۰۴هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج ۲۲، ص ۸۷، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
و با كاري كه همين سامري انجام داد، از ميان ششصد هزار نفري كه همراه موسي بودند، تنها ۱۲۰۰۰ نفر با ايمان باقي ماندند!!!.
فخر رازي مي نويسد:
المسألة الثانية: المراد بالقوم ههنا هم الذين خلفهم مع هارون عليه السلام علي ساحل البحر وكانوا ستمائة ألف افتتنوا بالعجل غير أثني عشر ألفاً.
مقصود از قوم ، افرادي هستند كه آنان را با هارون بركناره ساحل دريا كه شش صد هزار نفر بودند، ترك كرده بود كه به وسيله گوساله گمراه شدند و فقط دوازده هزار نفر سالم ماندند.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي۶۰۴هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج ۲۲، ص ۸۷، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولي، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
قارون نيز از كساني بود كه او را به خاطر نوراني بودن چهره، منوّر صدا مي زدند؛ وي پسر عموي موسي بود و به حضرت ايمان آورده بود؛ اما در زمان حيات آن حضرت كافر شد.
طبري مي نويسد:
حدثنا بن بشار قال ثنا عبد الرحمن قال ثنا سفيان عن سماك بن حرب قال ثنا سعيد عن قتادة إن قارون كان من قوم موسي كنا نحدث أنه كان بن عمه أخي أبيه وكان يسمي المنور من حسن صوته بالتوراة ولكن عدو الله نافق كما نافق السامري فأهلكه البغي.
قارون از قوم موسي بود و شنيده بوديم كه او پسر عموي برادر پدري او است و چون تورات را با صداي خوش مي خواند به او منوّر مي گفتند ؛ ولي اين دمشن خدا منافق بود ؛ همان گونه كه سامري منافق بود و تجاوزگري اش او را نابود كرد.
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي ۳۱۰هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج ۲۰، ص ۱۰۶، ناشر: دار الفكر، بيروت – ۱۴۰۵هـ.
و…
مؤمنين پس از رسول خدا (ص)، از مومنين زمان حضرت برترند:
جداي از اينكه رسول خدا صلي الله عليه وآله بر خلاف اين ادعا، به جاي اينكه اصحاب خويش را برادران خويش معرفي كند، مي فرمايند برادران من كساني هستند كه من را نديده اند و به من ايمان مي آورند!!! و آن ها را مدح بسيار مي كنند:
۱۲۶۰۰ حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا هَاشِمُ بن الْقَاسِمِ قال حدثنا حسن عن ثَابِتٍ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم طُوبَي لِمَنْ آمَنَ بي ورآني مَرَّةً وَطُوبَي لِمَنْ آمَنَ بي ولم يرني سَبْعَ مِرَارٍ
رسول خدا فرمود: خوشا به حالي كسي كه به من ايمان داشته باشد و يك مرتبه مرا ببيند و خوشا به حال كسي كه به من ايمان بياورد و مرا نبيند ؛ اين جمله را هفت مرتبه تكرار فرمود.
و در ادامه مي نويسد:
۱۲۶۰۱ حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا هَاشِمُ بن الْقَاسِمِ ثنا حسن عن ثَابِتٍ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم وَدِدْتُ اني لَقِيتُ إخواني قال فقال أَصْحَابُ النبي صلي الله عليه وسلم أَوَلَيْسَ نَحْنُ إِخْوَانَكَ قال أَنْتُمْ أصحابي وَلَكِنْ إخواني الَّذِينَ آمَنُوا بي ولم يروني.
رسول خدا فرمود: دوست دارم برادرانم را زيارت مي كردم، اصحاب گفتند: مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود : شما ياران من هستيد؛ ولي برادران من افرادي هستند كه به من ايمان مي آورند و مرا نديده اند.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج ۳، ص ۱۵۵، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
نتيجه:
نمي توان به طور عموم گفت كه نخستين مؤمنان و پيروان هر ديني بهترين افراد آن دين هستند؛ بلكه در ميان آن ها، مانند ساير افراد هر امتي، خوب و بد وجود داشته است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)