بر پایه برخی روایات، امر به معروف و نهی از منکر درجات و مراتب مختلفی دارد. مرتبه اول آن از دل آغاز میشود و هرکس ارتکاب منکَری[1] یا ترک معروفی[2] را دید، به مقتضای ایمانش باید در دل خود، از آن منزجر باشد. نخستین آثار انزجار و ناخرسندی قلبی در چهره انسان آشکار میشود؛ یعنی مؤمن با دیدن منکر، در دل ناراحت میشود و قیافهاش را در هم میکشد و رویش را ترش میکند. و این کمترین حد اعمال کنترل اجتماعى و فشار عاطفی از سوى مؤمن بر شخص گناهکار است.
آنچه در پرسش آمده؛ در برخی کتابهای مربوط به امر به معروف و نهی از منکر و نیز برخی سایتها به عنوان حدیث ذکر شده است که با تحقیق و جستوجو در منابع حدیثی، به چنین روایتی برخورد نکردیم، اما روایات دیگری وجود دارد که از مجموع آنها میتوان صحت چنین عبارتی را برداشت کرد.
1. پیامبر خدا(ص): «هر یک از شما منکرى را ببیند و با دست خود آنرا تغییر دهد، وظیفهاش را انجام داده است و کسى که نتواند با دستش آنرا تغییر دهد ولى با زبانش تغییر دهد، وظیفهاش را انجام داده است و کسى که نتواند با دست و زبانش آنرا تغییر دهد ولى در قلبش آنرا انکار کند، وظیفهاش را انجام داده است».[3]
2. امام على(ع): «کسى که منکر را با قلب و زبان و دستش انکار کند، همه خصلتهاى نیک را فراهم آورده است و کسى که منکر را با قلب و زبانش انکار کند و با دست در صدد تغییرش برنیاید، دو خصلت نیک را به دست آورده است و کسى که منکر را با قلبش انکار کند و با زبان و دست به آن کارى نداشته باشد، یکى از خصلتهاى نیک را دارا شده است و کسى که نه با قلب و نه با زبان و نه با دست خود به منکر کارى نداشته باشد، او مردهاى است در میان زندگان».[4]
3. امام على(ع): «نخستین درجه از جهاد که از آن باز میمانید، جهاد با دستان شما است. سپس جهاد با زبانهایتان و آنگاه جهاد با دلهایتان. پس، هر گاه کسى در دل خویش کار نیک را نیک نداند و ستایشش نکند و از کار زشت نفرت نورزد، واژگون شود و زیر و زبر گردد».[5]
4. امام صادق(ع) از قول امیر مؤمنان علی(ع) بیان کرد که پیامبر اکرم(ص) به ما فرمان داد: «با گناهکاران حرفهای (هنجارشکنان)، با چهرههاى درهم کشیده برخورد کنیم».[6]
آنچه در پرسش آمده؛ در برخی کتابهای مربوط به امر به معروف و نهی از منکر و نیز برخی سایتها به عنوان حدیث ذکر شده است که با تحقیق و جستوجو در منابع حدیثی، به چنین روایتی برخورد نکردیم، اما روایات دیگری وجود دارد که از مجموع آنها میتوان صحت چنین عبارتی را برداشت کرد.
1. پیامبر خدا(ص): «هر یک از شما منکرى را ببیند و با دست خود آنرا تغییر دهد، وظیفهاش را انجام داده است و کسى که نتواند با دستش آنرا تغییر دهد ولى با زبانش تغییر دهد، وظیفهاش را انجام داده است و کسى که نتواند با دست و زبانش آنرا تغییر دهد ولى در قلبش آنرا انکار کند، وظیفهاش را انجام داده است».[3]
2. امام على(ع): «کسى که منکر را با قلب و زبان و دستش انکار کند، همه خصلتهاى نیک را فراهم آورده است و کسى که منکر را با قلب و زبانش انکار کند و با دست در صدد تغییرش برنیاید، دو خصلت نیک را به دست آورده است و کسى که منکر را با قلبش انکار کند و با زبان و دست به آن کارى نداشته باشد، یکى از خصلتهاى نیک را دارا شده است و کسى که نه با قلب و نه با زبان و نه با دست خود به منکر کارى نداشته باشد، او مردهاى است در میان زندگان».[4]
3. امام على(ع): «نخستین درجه از جهاد که از آن باز میمانید، جهاد با دستان شما است. سپس جهاد با زبانهایتان و آنگاه جهاد با دلهایتان. پس، هر گاه کسى در دل خویش کار نیک را نیک نداند و ستایشش نکند و از کار زشت نفرت نورزد، واژگون شود و زیر و زبر گردد».[5]
4. امام صادق(ع) از قول امیر مؤمنان علی(ع) بیان کرد که پیامبر اکرم(ص) به ما فرمان داد: «با گناهکاران حرفهای (هنجارشکنان)، با چهرههاى درهم کشیده برخورد کنیم».[6]
[1]. «منکر» در لغت به این معانی آمده است: ناروا، بد، قبیح، ناشایسته، هر کار که هر که بیند انکار کند و نامشروع. لغتنامه دهخدا، واژه «منکر».
[2]. «معروف» در لغت یعنی؛ شناخته شده، شهرت یافته، کار نیک، عمل ثواب. فرهنگ فارسی معین، واژه «معروف».
[3]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 16، ص 135، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق؛ متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 3، ص 73، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 97، ص 82، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صبحی صالح، حکمت 375، ص 542، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 58، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.