بین این دو مطلب تناقض وجود ندارد؛ زیرا آنجا که گفته میشود وجود از معقولات ثانی فلسفی است، منظور مفهوم وجود است، اما آنجا که میگویند وجود اصیل است، منظور حقیقت وجود است. حقیقت وجود نه مفهوم اول فلسفی است و نه مفهوم ثانی؛ زیرا اساساً حقیقت وجود همان نفس خارجیت و عین خارجی بودن است، محال است خارج با حفظ وصف خارجیت به ذهن بیاید. مقسم تقسیم معقولات به اولی و ثانی مفهوم است؛ یعنی حقیقتی به ذهن میآید یا معقول اول است یا ثانی، اما چیزی که اصلا به ذهن نمیآید این تقسیم در مورد او جریان ندارد. درک حقیقت وجود با علم حضوری و شهودی ممکن است نه علم حصولی.