خانه » همه » مذهبی » آیا پیامبر اسلام(ص)‌ فرمود که فرمانروایان، عرب‌‌ها، دهقانان، بازرگانان، روستائیان و دانشمندان بدون حسابرسی به جهنم می‌روند؟!

آیا پیامبر اسلام(ص)‌ فرمود که فرمانروایان، عرب‌‌ها، دهقانان، بازرگانان، روستائیان و دانشمندان بدون حسابرسی به جهنم می‌روند؟!

پاسخ اجمالی

متن مورد پرسش، در ضمن روایتی طولانی و بدون سند، از پیامبر اکرم(ص) در بعضی از منابع نقل شده است.[1]

در این متن آمده است: در قیامت شش گروه و طایفه، قبل از حساب و کتاب وارد جهنم می‌شوند و آن هم به دلیل شش ویژگی ناپسندی است که در آنها وجود دارد:

  1. فرمانروایان به جهت ظلم و ستم‌کاری،
  2. عرب‌ها به جهت تعصب و نژادپرستی،
  3. دهقانان(زمین‌داران بزرگ، خان‌ها) برای تکبر،
  4. بازرگانان برای خیانت،
  5. روستائیان به دلیل نادانی،
  6. و عالمان به دلیل حسادت،[2]

آنچه در مورد معنا و محتوای این روایت – برفرض پذیرش – می‌توان گفت آن است که محتوای آن به صورت مطلق، نه مد نظر پیامبر(ص) بود و نه بر اساس موازین عقلی قابل پذیرش است؛ زیرا:

  1. تمام حاکمان در طول تاریخ اهل ظلم و ستم نبودند! دست کم آن دسته از پیامبران و اولیای الهی که در مقام حکمرانی قرار گرفته بودند، مشمول این حکم کلی نخواهند بود؛ آنانی ‌که متصف به صفت عصمت بودند؛ مانند داوود(ع)، سلیمان(ع)، یوسف(ع)، امام علی(ع) و… .
  2. در مورد اعراب هم این‌گونه نیست که تمام عرب‌ها متعصب و نژادپرست باشند؛ چرا که پیامبر اسلام(ص)، اهل‌بیت(ع) و بسیاری از یاران و پیروان آن‌حضرات از نژاد عرب بودند؛ در این بند نیز، عرب‌هایی مصداق این سخن‌اند که در برابر حق و حقیقت، از جمله رسالت و دعوت پیامبر اسلام(ص) بر جاهلیت خویش تعصب می‌ورزیدند و یا آنانی که تنها به دلیل عرب‌بودن خود را از افراد مؤمن غیر عرب بالاتر می‌دانستند. شاهد این مطلب روایتی است که امام ‏صادق(ع) از رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ»؛[3] هر کس در دلش ذره‌ای تعصب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی مبعوث می‌کند.

این عبارت بیان کننده آن است که عصبیت خصیصه‌ی مردم دوران جاهلیت بود، نه تمام اعراب در طول تاریخ.[4]

گفتنی است که هر کس عصبیت بورزد و نژادپرست باشد، مشمول این سخن خواهد بود، حتی اگر عرب نباشد.

  1. واژه «دهقان» در زبان عرب و در صدر اسلام، به معنای کشاورز نبود، بلکه مراد از آن زمین‌داران بزرگ و خوانینی بودند که بیشتر آنها روحیه متکبرانه‌ داشتند، اگرچه در میان آنها نیز انسان‌های سالمی پیدا می‌شدند. و گرنه کشاورزانی که در روستاها و اطراف شهرها به کاشت محصولات زراعی مشغول بوده و آذوقه مورد نیاز مردم را با زحمت و مشقت تهیه می‌کنند، بسیار مورد تشویق و تحسین بزرگان دین بوده و روایات زیادی در اجر و پاداش کار آنان وارد شده است. بر این اساس، این بخش از روایت را نیز نمی‌توان در مورد کشاورزان و حتی دهقانان به صورت گسترده پذیرفت. و همان‌گونه که گفته شد، منظور از دهاقین، خوانینی‌اند که در آبادی‌ها حقوق مردم ضعیف و رعیت خود را پایمال می‌کردند، و با تصرف نمودن زمین‌های آنان، مردم را به بی‌گاری می‌کشیدند؛ و در بیشتر موارد، روحیه متکبرانه‌ای داشتند.
  2. در میان تجار و بازرگانان نیز انسان‌های منصف و مؤمن فراوان بوده و هستند و نمی‌توان تمامشان را مستحق آتش دانست چه رسد به آنکه بدون حسابرسی وارد دوزخ شوند! و البته خیانت‌کاران آنها مانند اقشار دیگر مستحق عذاب الهی هستند.
  3. در مورد روستائیان نیز این‌گونه است؛ چه بسا روستانشینانی که بهره‌ی آنها از دانش از برخی شهرنشینان به مراتب بیشتر است؛ لذا زندگی در روستا الزاماً مساوی با جهل و بی‌سوادی نیست.[5] با این وجود باید به این واقعیت توجه داشت که به صورت طبیعی و نه در تمام موارد، کسب دانش در شهرها آسان‌تر از دانش‌آموزی در روستاها بوده و نیز در شهرهای بزرگ، زمینه‌های بیشتری برای کسب دانش وجود دارد. از این‌رو اگر فردی به محل اقامت خود به اندازه‌ای وابستگی داشته باشد که برای کسب دانش بیشتر به مناطق دیگر مراجعه نکند، از دانش کمتری نسبت به دیگران برخوردار خواهد شد. به هر حال این فراز از حدیث شامل تمام روستانشینان نخواهد بود.
  4. اگرچه صفت ناپسند حسد ممکن است در تمام افراد وجود داشته باشد و عالمان و اندیشمندان نیز اگر به مبارزه با شیطان و هوای نفس خود برنخیزند، از پیامدهای منفی این صفت زشت اخلاقی مصون نخواهند بود، با این وجود مشاهده می‌کنیم که از گذشته‌های دور تا به امروز، بسیاری از دانشمندان بدون کمترین چشم داشتی، به نشر علم و دانش خود پرداخته و آن‌را وظیفه عقلی و دینی خود می‌دانند و در این‌راه نه تنها هیچ حسادتی نسبت به دانشمندان دیگر نداشتند، بلکه سر تعظیم در مقابل آنها فرو می‌آوردند. از این‌رو نمی‌توان تمام دانشمندان را به صفت حسد متهم نموده و تمامشان را مستحق ورود به دوزخ – آن هم بدون حسابرسی – پنداشت.

نتیجه پایانی در تفسیر محتوای حدیث، آن است که برخی ویژگی‌های منفی در گروهی از جامعه‌ها و شغل‌ها نمود بیشتری داشته و به آنان و دیگران آسیب بیشتری می‌رساند؛ از این‌رو باید مراقبت بیشتری برای آلوده نشدن به آنها داشت. در غیر این صورت، به عنوان نمونه، دانشمندی که ویژگی منفی حسد روز به روز در اندرونش رشد یافته و به یک خصوصیت جدایی‌ناپذیر او درآمده که در طول زندگی همواره با آن خو گرفته و زندگی کرده و نیز پیامدهای عملی را به دنبال داشته، دیگر حساب و کتاب در مورد حسادت او معنای چندانی نخواهد داشت و خود او بهترین حسابرس خویش بوده و همین‌گونه می‌باشد در مصادیق دیگری که در حدیث، مورد اشاره قرار گرفته است.

 


[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 140، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 127، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.

[2]. شبیه این حدیث – با کمی تفاوت- با سند ضعیف در کتاب کافی وجود دارد. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 162 – 163، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. ضمن این‌که در منابع اهل‌سنت ظاهرا این حدیث نقل نشده است.

[3]. همان، ج 2، ص 308.‏

[4]. ر. ک: «تعصب و عصبیت»، 35450.

[5]. ر. ک: «زندگی در روستاها و شهرهای کوچک از نگاه روایات»، 65530؛ «رفتار پیامبر اسلام(ص) با بادیه‌‌نشینان»، 95520.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد