کتابهای روایی نقل میکنند که امام موسای کاظم(ع) فرزندی به نام قاسم داشتهاند،[1] اما از زندگی ایشان گزارش چندانی در منابع روایی و تاریخی وجود نداشته و تنها مطالب محدودی نقل شده است.
با این وجود، از همان نقلهای اندک چنین برمیآید که قاسم بن موسی(ع)، مورد محبت و علاقه پدر خود بوده است؛ امام کاظم(ع) فرمود: «من به فرزندم فلان (امام رضا) وصیت نمودهام و در ظاهر فرزندان دیگرم را نیز در وصیت با او شریک کردهام، اما در باطن تنها امام رضا(ع) را وصی خود قرار دادهام. اگر اختیار در دست من بود؛ جهت علاقه و محبتی که به فرزندم قاسم دارم، او را وصی خود میکردم؛ اما اختیار این امر در دستان خداوند است».[2]
همچنین نقل است که امام کاظم(ع) هنگام وفات یکی از فرزندانش، خطاب به فرزندشان قاسم فرمودند تا به بالین برادر رفته و آیاتی از قرآن را تلاوت کند.[3]
در مورد قبر ایشان در حلّه باید گفت؛ در برخی منابع تاریخی به این موضوع اشاره شده است. به عنوان نمونه، یاقوت حموی در معجم البلدان، تصریح میکند که قبر قاسم بن موسی در منطقه شُوشَة و در اطراف حله قرار گرفته است.[4]
در مورد ثواب زیارت ایشان روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است که از لحاظ دانش حدیثشناسی، نمیتوان بدان اعتماد کرد.[5]
در برخی گزارشها در کتب معاصر، ماجرای فرار ایشان از دست هارون به تفصیل بیان شده است که تا کنون نتوانستیم منبع معتبری در این زمینه بیابیم.
با این وجود، از همان نقلهای اندک چنین برمیآید که قاسم بن موسی(ع)، مورد محبت و علاقه پدر خود بوده است؛ امام کاظم(ع) فرمود: «من به فرزندم فلان (امام رضا) وصیت نمودهام و در ظاهر فرزندان دیگرم را نیز در وصیت با او شریک کردهام، اما در باطن تنها امام رضا(ع) را وصی خود قرار دادهام. اگر اختیار در دست من بود؛ جهت علاقه و محبتی که به فرزندم قاسم دارم، او را وصی خود میکردم؛ اما اختیار این امر در دستان خداوند است».[2]
همچنین نقل است که امام کاظم(ع) هنگام وفات یکی از فرزندانش، خطاب به فرزندشان قاسم فرمودند تا به بالین برادر رفته و آیاتی از قرآن را تلاوت کند.[3]
در مورد قبر ایشان در حلّه باید گفت؛ در برخی منابع تاریخی به این موضوع اشاره شده است. به عنوان نمونه، یاقوت حموی در معجم البلدان، تصریح میکند که قبر قاسم بن موسی در منطقه شُوشَة و در اطراف حله قرار گرفته است.[4]
در مورد ثواب زیارت ایشان روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است که از لحاظ دانش حدیثشناسی، نمیتوان بدان اعتماد کرد.[5]
در برخی گزارشها در کتب معاصر، ماجرای فرار ایشان از دست هارون به تفصیل بیان شده است که تا کنون نتوانستیم منبع معتبری در این زمینه بیابیم.