آینده چه خواهد شد؟
آینده چه خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوال از دو راه میتوان پیش رفت؛ راه اول مسیر استقرایی ـ از جزئی به کلی ـ است. یعنی با نظر به عملکرد شخصیتهای روحانی موفق و خدمات تخصصیای که طلاب در جامعه امروز بر عهده گرفتهاند، فهرستی تفصیلی و جامع از نقشهای اجتماعی حوزویان پدید آوریم و به صورتی پسآرا آنها را طبقهبندی و بسامان کنیم. راه دوم این است که به صورت پیشآرا و قیاسی ـ از کلی به جزئی ـ حرکت کنیم. یعنی نظام جامع رسالتهای حوزه را به دست آوریم و در امکانات محیطی و شرایط روز ضرب کنیم.
شاید هر طلبهای در امتداد نگاه به آینده با این پرسشها روبرو شده باشد که یک طلبه سرانجام چه جایگاه اجتماعیای پیدا خواهد کرد و چه سرانجامی خواهد داشت؟ چه نقشها و شؤون اجتماعی در انتظار او است؟
این حرکت به یک آرایش پیشین منطقی از انواع فعالیتهای حوزه خواهد رسید که تکرار و تداخل در آن وجود ندارد و قابل تطبیق بر انواع فعالیتهای موجود میباشد. گویا بهترین روش این است که این دو حرکت را به صورت تلفیقی و مکمل دنبال کنیم. یعنی یک بار از آرمانها و غایات طلبگی آغاز کنیم و برای آن که تمام آن مقاصد محقق گردد وظایف، نقشها و تخصصهایی برای طلاب تعریف کنیم و یک بار نظر به انواع عملکردهای موفق موجود کنیم و از میان آن نقشهای تخصصی طلاب را تعریف کنیم. سپس حاصل این دو را با هم تلفیق نماییم.
در پاسخ به موضوع آینده کاری طلبه پیش از پرداختن به فروعات و جزئیات، و ارائه بحثهای عمیق و طولانی، لازم است یک جواب کوتاه و رسا و گویا داده شود تا طلبه، گرفتار کثرتها و فروعات نگردد و تکلیف خود را در یک جمله دریابد. این یک جمله پاسخ فوری و اجمالی به آن نیاز است که همواره در ذهن میماند و سنگ محکی برای آزمودن جزئیات خواهد شد[1].
اگر بخواهیم به این سوال یک جواب فوری و کوتاه دهیم و در یک جمله آینده کاری طلبه را معلوم گردانیم، باید همان گونه که در صفحات قبل نیز گفتیم این دو گزاره را به هم پیوند دهیم.
الف. انّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبیاءِ[2]؛
ب. هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکمَةَ[3] اگر علمای دین وارثان پیامبران هستند و پیامبران مأموریت تعلیم و تربیت را برعهده داشتهاند، طلبه در آینده کاری خود یا معلم است و یا مربی. طلبه یک عنصر فرهنگی است که به کار تعلیم و تربیت انسانها اشتغال دارد.
این پاسخ فشرده را به صورتی کاملا استقرایی میتوان تفصیل داد و
تیپهای تخصّصی حوزویان را اینگونه ترسیم کرد:
محققان علوم دینی که به صورت تخصصی در زمینههای زیر به تولید علم و پژوهش مشغولاند؛
استنباط و تبیین عقاید اسلامی و نگرشهای کلان دین: فلسفه، کلام، و … .
کشف و تبیین نظامهای کلان دینی (سیاسی، اقتصادی، قضایی، مدیریتی، تربیتی، حقوقی، و …)
کشف و تبیین فرهنگ و ارزشهای دینی: معنویت، اخلاق، آداب، سبک زندگی، … .
کشف و تبیین قانون دینی و احکام فقهی.
مروجان و مبلغان آموزههای دینی به صورت:
استاد اخلاق؛ مبلّغ و گوینده مذهبی (برای عموم مردم)؛ مبلّغان تخصّصی (برای کودکان، نوجوانان، جوانان، دانشجویان، سربازان، ورزشکاران، کارگران، زندانیان، کشورهای خارجی، کاروانهای زیارتی، و…)؛ نویسنده و مؤلف؛ مدرّس (حوزه، دانشگاه، مدارس)؛ مربی (کودکان، نوجوانان، جوانان، و…)؛ محقّقان میانی؛ امام جماعت و مدیر مساجد، حسینیهها و هیأتهای مذهبی؛ مشاورین تخصّصی مانند مشاور امور خانواده (روحانی خانواده)، تربیت فرزند، مشاور اصناف، مشاور تولیدکنندگان آثار هنری مذهبی، و …
متصدّیان مناصب اجرایی مختصّ حوزویان مانند:
ولایت فقیه (مرجعیّت دینی، سیاسی، اجتماعی)؛ مقام افتا و مرجعیّت دینی (به معنای رایج کنونی)؛ مدیران فرهنگی اجتماعی مانند نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه و نیروهای انتظامی؛ قضاوت؛ مدیریّت مدرسه یا حوزه علمیه
پينوشتها:
[1]یکی از نیازهای بزرگ امروز حوزه، داشتن کتابهای مرجع و متون تفصیلی غنی در پاسخ به سئوالات کوچک طلبه است. متون و منابعی که به صورت کاملا جامع، اطراف و اکناف مساله را کاویده و شقوق و فروع و احتمالات و آرا را طرح کرده باشد و در یک بررسی عالمانه به داوری نهایی نیز منتهی شده باشد. نوع آثاری که تاکنون در باره مسائل طلاب نوشته شده تنها از یک زاویه به مسأله پرداخته و نسبت به رویکردهای مخالف کاملا خاموش است. به همین جهت طلبه با مطالعه آنان توان مقابله با ادله مخالف را ندارد. اخیرا در یک اقدام رو به جلو، برخی از نشریات حوزوی با مصاحبههای متنوع رویکردهای مختلف در یک مسئله را طرح و استدلالهای هر یک را Иر کردهاند. اما داوری نهایی را بر عهده خود طلبه نهاده و نبرد میان استدلالها را مدیریت نکردهاند. قدم کاملتر این است که این استدلالها در یک متن تفصیلی مرجع عرضه و کالبدشکافی شود و به قضاوت نهایی نیز بینجامد که طلبه از سرگردانی و حیرت نجات یابد و از آوار نظرات متعارض رها گردد. علیرغم این نیاز مبرم و در عرض آن باید توجه کرد که نمیتوان طلبه را برای دریافت پاسخ هر سئوال کوچک، به متون قطور و حجیم ارجاع داد و راهیابی او را منوط به مطالعه صدها صفحه کتاب دانست. لازم است که پاسخهای مختصر و گویا ـ از مقوله فست فود ـ نیز وجود داشته باشد که کار امروز طلبه را به سرعت راه بیندازد. متون کاربردیِ مختصر و مفیدی که در کمترین زمان به القای بیشترین محتوا بینجامد. این توصیه ابدا به معنای جویده جویده طرح کردن مطلب و فرار از استدلال عمیق نیست. آن متون مختصر، طرحهای اجمالی و پاسخهای فوری، حتما باید به پشتوانه آن متون تفصیلی و بررسیهای جامع باشد و اعتبار خود را از تحقیقات سنگین و روشمند یافته باشد. اما در مقام عرضه به صورت بسیار فشرده در یک کپسول کوچک رنگین ارائه شود. در همان حال به طلبه سفارش میشود که متناسب با اهمیت موضوع برای کشف پاسخ تفصیلی و جوانب آن به متون مفصل نیز مراجعه کند.
[2]. كافی ج 1، ص 32.
[3].جمعه: 2
منبع:www.tebyan.net
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mehdigerdali
/ج