نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
أخباری
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
دیدگاه اخباریها در مقابل اصولیین قرار دارد. اینكه اخباریها چه كسانی هستند و مسلك آنان چیست و یا علت پیدایش آنان چه بوده است؟
در رابطه با استفاده از قرآن، عدهای نظیر فرقهی اسماعیلیه ظواهر قرآن را برای همگان قابل درك و فهم میدانستند. در مقابل، گروهی به نام «اخباریین» از فرقهی امامیه، آنان معتقدند كه ظواهر قران قابل بهره برداری همگان نیست. و تنها نصوص قرآن را قابل استناد میدانند. مثلاً «ابن قیّم» فقیه اخباری میگوید: «عقل و فلسفه زاییدهی شك است، رستگاری در پیروی از نصوص شرع است.» (1) همچنین اخباریها معتقد بودند، ائمهی اطهار میبایست معنای قرآن را برای ما روشن كنند، زیرا در روایات از «تفسیر به رأی» منع گردیده است. و افراد را از این عمل ممنوع ساختهاند. و چون در عمل به «ظاهر»، از عقل باید استمداد بجوییم، و استدلالات عقلی نیز هیچ گونه ارزشی ندارد. پس عمل به ظاهر صحیح نیست. علی هذا اگر آیهای در دلالت خود نص و صریح نباشد، عمل به آن ممنوع است. مگر حدیثی از ائمه در مورد تفسیر آن وارد شده باشد، كه در چارچوب آن حدیث عمل میكنیم. به همین دلیل در اصطلاح اصول فقه آنان را «اخباریین» گویند. آنان حتی در اصول دین هم به اخبار عمل میكنند، و استدلالات عقلی را بیارزش میشمارند، لذا شیخ طوسی در كتاب عدّه الاصول آنان را مقلده مینامد.
اما اكثریت قاطع امامیه كه طرفدار اجتهادند، معتقدند كه ظواهر قرآن قابل استناد است. در جواب اخباریین گفته شده: بهره برداری از قرآن تفسیر نیست. مثلاً شیخ انصاری میگوید (2): منظور از تفسیر، كشف قناع یعنی پردهبرداری است، در حالی كه در مورد ظواهر پردهای وجود ندارد تا برداشته شود، و پرده برداری در مورد بطون قرآن صادق است. صاحب قوانین الاصول به نقل از طبرسی میگوید: تفسیر عبارت از: كشف المراد عن اللفظ و قبل كشف الغطاء. (3)
امامیه در حالی كه معتقد به «انّ دین الله لایصاب بالعقول» (4) (دین خدا به وسیلهی عقول به چنگ نمیآید) هستند. اما نه تنها در استنباط احكام شرع از عقل استفاده میكنند، بلكه در اصول دین تنها وسیلهی شناخت را عقل میشناسند؛ و تقلید در اصول دین را باطل میدانند.
روش اخباری و اصولی:
دو تفكر اصولی و اخباری،به لحاظ ماهیت اختلافی ندارند. بلكه تنها دو روش تحقیق هستند، كه در عین مشتركات، تمایزاتی نیز دارند. این دو مسلك گرچه همواره در محیط تفكر اجتهادی وجود داشتهاند، اما از اواخر غیبت صغرای امام عصر (علیه السلام)، و اوایل غیبت كبرای آن حضرت، این مسلك اصولی بوده كه رواج داشته است. در قرون متأخر بزرگانی در فقه و اجتهاد پدید آمدهاند كه به طریقهی اخباری قوت بخشیدهاند كه ملا امین استرآبادی از مشهورترین آنان است. از ملا امین استرآبادی نقل شده كه «در مدینه خواب بودم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم، فرمود: برخیز و دین مرا از دست اصولیین نجات بده.» (5)
ملا محسن فیض كاشانی از شاگردان ملاصدرا در عین گرایش فلسفی و عرفانی، از بزرگان اخباری محسوب میشود. وی در كتاب الحق المبین مینویسد: «برخی از اصحاب امامیه از آنچه من بدان هدایت یافتم، هدایت یافته، وی در مكه سكنی داشت. و من در مكه مصاحبت او را درك كردم. او قائل به وجوب عمل به اخبار و طرد طریقهی اجتهاد بود. او در این مطلب به صواب رفته و همو این باب را بر ما گشود. و موجب توجه ما به طریقهی صواب شد. جز اینكه وی از دو اصل مهم غافل ماند. و موضع غیرمرضی در پیش گرفت، یكی افراط وی است در ركون به اخبار، به وجهی كه مدعی شد جمیع اخبار كتب اربعه، (كافی- تهذیب- من لایحضره الفقیه و استبصار) مفید قطع به صدور آنها از اهل بیت (علیهم السلام) است، دیگر طعن او در طایفهای از اجله فقهای ما هستند.» (6)
بعدها در اثر كوشش استاد وحید بهبهانی مسلك اصولی پایهی محكمی گرفت، و در قرن اخیر به واسطهی تحقیقات علامه بزرگوار شیخ مرتضی انصاری روش اصولی رواج فراوان پیدا كرد.
در كتاب ترمینولوژی حقوق (7)، 21 فرق بین اصولی و اخباری ذكر شده است. كه در اینجا به ذكر پنج فرق بسنده میكنیم: 1.اخباری عقیده دارد كه عقل قادر به تشخیص خوب و بد هستند. (برخلاف اشاعره) ولی تشخیص عقل حجت نیست. برخلاف اصولی كه عقل را حجت میداند. 2.اخباری به صدور اخبار مذكور در كتب اربعه قاطع است. مگر خبری كه شیخ طوسی در تهذیب به آن عمل نكرده باشد. برخلاف اصولی كه سند و دلالت هر یك را جداگانه مورد رسیدگی قرار میدهد. 3.اصولی مستقیماً (بدون مدد حدیث) عمل به قرآن میكند. به عكس اخباری كه به كمك بیان احادیث به قرآن عمل میكند. 4.اخباری به عكس اصولی به «ظن» عمل نمیكند. 5.تقسیم امت مسلمان به گروه مجتهد و مقلد مورد قبول اخباری نیست. اخباری عقیده دارد همهی امت تابع روایاتاند و باید طبق آنها عمل كنند.
پینوشتها:
1.مكتبهای حقوقی در حقوق اسلام، ص116.
2.فرائد الاصول، ص35.
3.قوانین الاصول، ج1، ص398.
4.اصول الفقه، ج4، ص 181.
5.مرزها، ص95.
6.كیهان اندیشه، شمارهی 32 مهر و آبان ماه 69.
7.ترمینولوژی حقوق، «مجتهد».
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم