ابن عقده و مقام او در حديث (2)
نعمانى در اوائل «كتاب الغيبة» ، در اشاره به ابن عقده مى نويسد:
ابن عقده و مقام او در حديث (2)
عالمان و رجاليان شيعه و ابن عقده
ابن عقده ، در مجموع ، مورد تأييد و تكريم دانشمندان و دست اندركاران دانش و رجال و حديث شيعه است. او «مورد احترام علماى شيعه بود و اينان ، ارزش آثار وى را به اندازه تأليفات ديگر دانشمندان شيعه مى دانند».38
نعمانى در اوائل «كتاب الغيبة» ، در اشاره به ابن عقده مى نويسد:
«اين مرد از كسانى است كه در وثاقت و آگاهى او به حديث و رجال ـ كه از وى نقل شده و به ما رسيده است ـ نتوان خدشه اى واردكرد».39
شيخ طوسى درباره ابن عقده مى نويسد:
«جليل القدر ، عظيم المنزلة ، … روى جميع كتب اصحابنا وصنّف لهم و ذكر اصولهم ، وكان حفظة».40
والاقدر، عظيم الشأن، … تمام كتابهاى اصحاب ما را روايت كرده و براى آنان ـ در قالب مصنّفاتى ـ تأليف نموده و اصولشان ـ اصلهاى حديثى آنان ـ را ذكر كرده است؛ او از حافظان بود.
همو در كتاب «الفهرست» مى نويسد:
شأن وى ـ ابن عقده ـ در وثاقت ، بزرگى قدر و عظمت حفظ ، مشهورتر از آن است كه محتاج ذكر باشد.41
نجاشى رجالى نامدار شيعه درباره او مى نويسد:
«هذا رجل جليل فى اصحاب الحديث ، مشهور بالحفظ ، والحكايات تختلف عنه فى الحفظ وعظمه، … وذكره اصحابنا لاختلاطه بهم ومداخلته إيّاهم وعظم مجلّه وثقته وامانته».42
اين مرد در ميان اهل حديث ، بزرگ قدر و مشهور به حفظ است و درباره عظمت و حفظ او حكايات، مختلفند. اصحاب ما به سبب آميزش و مشاركت وى با آنان و نيز منزلت عظيم و وثاقت و امانتش، از او نام برده اند.
آثار ابن عقده
ميراث مكتوب روايى ، در اشكال متعدّد و گوناگون از قبيل: اجزاء ، اصول ، كتب ، مصنّفات ، مسانيد، جوامع حديثى و…، از همان دهه هاى نخست و سده هاى آغازين اسلامى، پا در عرصه وجود گذارد و على رغم داعيه هاى فراوان براى تباهى و تلف اين اندوخته پرارزش اعتقادى ـ فرهنگى، در اثر مساعى خستگى ناپذير حافظان، محدّثان، راويان، رجاليان و به طور كلّى كليّه دست اندركاران و پژوهندگان درست انديش و راست كردار حديث، از طبقه اى به طبقه ديگر انتقال يافته و در ميان نسلهايى از پى هم آينده، سينه به سينه و دست به دست گشته و بخش در خور توجّهى از اين ميراث ارجمند و گرانبها، از دستبرد حوادث روزگار مصون مانده است. بدون ترديد در اين فرآيند پرنشيب وفراز، نقش و موقع و مقام ابن عقده، برجسته، ارزشمند و سپاس انگيز و ستودنى است. بويژه تلاش وى در اخذ و روايت احاديث شيعه اماميه، كم نظير و برجسته است. «او نويسنده اى پركار بوده و آثار فراوانى از خود به يادگار گذاشته است»43 كه اجمالا به بيان و معرفى آنها مى پردازيم:
1. رجال ابن عقده، كه يكى از مهمترين آثار او و درباره صحابيان امام صادق(علیه السّلام) است.
شيخ طوسى در آغاز كتاب «رجال» خود كه بر اساس طبقات سامان يافته گفته است كه «مصنّفان شيعى، هركدام گوشه اى از مطلب را به رشته تحرير درآورده اند؛ ولى ابن عقده در بيان رجال ـ راوى حديث ـ امام صادق(علیه السّلام) ، كار را به نهايت خود رسانده؛ هرچند از رجال ـ راوى حديث ـ امامان ديگر، ذكرى نكرده است». همچنين نجاشى در ميان مصنّفات ابن عقده، از كتاب رجال او نام برده و آن را كتاب ـ ويژه معرفى ـ راويان حديث جعفربن محمد(علیه السّلام) خوانده است. شيخ طوسى در مقدمه رجال خود، همچنين تصريح مى كند كه تمام آنچه را كه ـ از نامهاى راويان امام صادق(علیه السّلام) ـ در رجال ابن عقده بوده، ضمن ابواب كتابش آورده است و آنچه را هم كه ابن عقده در كتابش نياورده، او در كتاب خود وارد كرده است.44
متأسفانه تاكنون نسخه اى از اين كتاب، فراچنگ حديث شناسان درنيامده است.
2. كتاب الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم؛45
3. ذكر النبىّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) والصخرة والراهب وطرق ذلك؛
4. كتاب الشيعة من اصحاب الحديث؛
5. كتاب صلح الحسن(علیه السّلام) و معاوية؛
6. طرق حديث النّبى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى»، عن سعدبن أبي وقّاص؛
7. طرق حديث الرّاية؛
8. فضائل على(علیه السّلام) ؛
9. كتاب فضل الكوفة؛
10. كتاب الشورى؛
11. كتاب الطائر؛
12. مسند عبدالله بن بكيربن أعين؛
13. كتاب من روى عن أبى جعفر محمدبن على الباقر(علیه السّلام) وأخباره؛
14. كتاب من روى عن الحسن والحسين(علیه السّلام) ؛
15. كتاب من روى عن زيدبن علي ومسنده؛
16. كتاب من روى عن عليّ بن الحسين(علیه السّلام) زين العابدين واخباره؛
17. كتاب من روى عن عليّ(علیه السّلام) أنّه قسيم الجنة والنار؛
18. من روى عن فاطمةالزهراء(سلام الله علیها) من اولادها؛
19. كتاب الولاية ومن روى غديرخم؛ در اين كتاب، حديث غدير را از يكصد وپنج طريق ذكر كرده است.
20. يحيى بن زيدبن علي وأخباره؛ 21. كتاب السنن؛
22. كتاب من روى عن اميرالمؤمنين(علیه السّلام) ؛
23. كتاب تفسيرالقرآن46؛ نجاشى اين كتاب را خود ديده و به نيكويى ستوده است.
طريق روايتى شيخين به ابن عقده
يك طريق47 روايتى صدوق به ابن عقده، از محمدبن ابراهيم بن اسحاق طالقانى، از احمدبن محمدبن سعيد همدانى كوفى (مولاى بنى هاشم) است. اين طريق، به واسطه محمدبن ابراهيم، ضعيف است.48 شيخ طوسى در اشاره به طرق خود به ابن عقده، مى نويسد: «از شيوخ ما، تلّعكبرىّ و ديگران از وى روايت كرده اند. از ابن المهدى و از احمدبن محمد معروف به ابن الصّلت شنيديم كه از او روايت كرده اند؛ ابن الصّلت از سوى خود به ما اجازه روايت تمامى روايات ابن عقده را داده است».49 شيخ همچنين در فهرست خود مى نويسد: «تمام روايات و كتابهاى ابن عقده را ابوالحسن احمدبن محمدبن موسى الأهوازى بر ما قرائت كرد كه با آن، خط ابوالعباس ابن عقده، به همراه اجازه و شرح روايتها و كتابهايش از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعيد، وجودداشت».50
علامه شوشترى ، درباره ابن الصّلت كه از مشايخ اجازه شيخ طوسى بوده، نوشته است: «مقصود از احمدبن محمدبن موسى اهوازى ، ابن الصّلت مى باشد. وى از رجال عامّه بوده كه اين مطلب ، از اجازه علاّمه به بنى زهره برمى آيد و سكوت ذهبى و خطيب بغدادى درباره مذهب او ، دليلى ديگر بر آن است و اين، امر مستبعدى نيست؛ زيرا ابن عقده، زيدى بوده و از خاصّه و عامّه روايت كرده، و (خاصّه و عامّه) از او روايت مى كرده اند. ابن الصّلت را ذهبى و خطيب بغدادى با اوصاف صدوق و صالح ستوده اند».51 بنابراين طريق شيخ به ابن عقده، متين و استوار است.
طبقه [52] ابن عقده :
ابن عقده در ميان محدّثان با كلينى در يك طبقه قراردارد.53 ذهبى در تذكرة الحفاظ، طبقه يازدهم را طبقه اى مى داند كه ابن عقده در آن جاى گرفته است.54
1ـ «ابن عقده در اسناد گروهى از روايات، با عنوان «احمدبن محمّدبن سعيد» قرار گرفته است كه به بيست و شش مورد بالغ مى شود. او از اين اشخاص روايت كرده است:
ابوالحسن بن قاسم، احمدبن حسين بن عبدالملك أودى، احمدبن يوسف ، جعفربن عبداللّه حلوى، جعفربن عبدالله محمدى علوى، جعفربن مالك ابى عبداللّه خزارى، جعفربن محمد حسينى ، على بن حسن ، على بن حسن بن فضّال و محمّدبن عبدالله بن غالب.
و اين اشخاص از او روايت كرده اند: محمدبن احمدبن داود قمى ، محمدبن محمدبن طاهر موسوى ابوعبداللّه شريف فاضل و ابومحمد هارون بن موسى.
2ـ ابن عقده در إسناد تعدادى از روايات با عنوان «احمدبن محمّدبن سعيد، ابوالعباس» جاى گرفته و از اين افراد روايت كرده است:
احمدبن حسين بن عبدالكريم أودى، علىّ بن حسن ، علىّ بن حسن بن فضّال.
در همه اين موارد، ابومحمد هارون بن موسى (تلّعكبرىّ)55 ، از ابن عقده روايت كرده است.
3ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمدبن سعيدبن عقده»، در اسناد گروهى از روايات به چشم مى خورد و از اين اشخاص روايت كرده است:
احمدبن عمربن محمدبن حسن (كه شيخ نيز به طريق خويش از وى روايت كرده است)، احمدبن محمدبن حسن، احمدبن محمدبن يحيى خازمى و محمدبن يوسف بن ابراهيم.
4ـ ابن عقده، در اسناد گروهى ديگر از روايات ، با عنوان «احمدبن محمّدبن سعيدبن عقده حافظ» جاى گرفته و از قاسم بن محمّدبن حسين جعفى روايت كرده (كه شيخ نيز با طريق خودش از او روايت كرده) است.
5ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمّدبن سعيدبن عقده حافظ، ابوالعباس» در اسناد گروهى از روايات قرارگرفته و از احمدبن حسين بن عبدالملك أودى روايت كرده است.
6ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمدبن سعيدبن عقده حافظ، ابوالعباس همدانى» در طريق گروهى از روايات آمده و از محمّدبن مفضّل بن ابراهيم ابوجعفر اشعرى روايت كرده (كه شيخ نيز از او به طريق خود روايت كرده) است.
7ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمّدبن سعيد كوفى»، در اسناد رواياتى واردشده و از علىّ بن حسن بن فضّال روايت كرده (كه صدوق نيز با طريق خود از او روايت كرده) است.
8 ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمدبن سعيد همدانى» در اسناد برخى روايات قراردارد و از حسن بن قاسم روايت كرده است. از ابن عقده نيز محمدبن ابراهيم بن اسحاق روايت نموده است. همچنين ابن عقده تحت عنوان پيش گفته، از على بن حسن بن على بن فضّال روايت كرده (كه شيخ نيز به طريق خودش از او روايت نموده) است.
9ـ ابن عقده، با عنوان «احمدبن محمدبن سعيد همدانى، مولى بنى هاشم» از عبدالرحمن بن جعفر حريرى روايت كرده و متقابلا احمدبن حسين قطّان هم از ابن عقده روايت نموده است.56
چنانكه در آغاز اين بخش گفته شد، ذهبى در تذكرةالحفّاظ، ابن عقده را از راويان و حافظان طبقه يازدهم (الطبقة الحادية عشرة) محسوب داشته است؛ به روايت ذهبى، طبقه يازدهم را اين اشخاص تشكيل داده اند:
«1ـ ابوعوانة؛
2ـ حسن بن صاحب بن حميد؛
3ـ ابن حيون اندلسى؛
4ـ ابن منذر نيشابورى؛
5ـ وليدبن أبان اصفهانى؛
6ـ كتانى؛ 7ـ خلال؛
8 ـ عبداللّه بن عروه هروى؛
9ـ طوسى خراسانى (حافظ ابوعلى حسن بن على بن نصر خراسانى)؛
10ـ ابوبكر رازى؛
11ـ أرغيانى نيشابورى؛
12ـ محمدبن عقيل بن أزهربن عقيل بلخى؛
13ـ عبداللّه بن محمدبن مسلم اسفراينى؛
14ـ منكدرى مدنى؛
15ـ ابن جارود نيشابورى، صاحب كتاب «المنتقى فى الأحكام»؛
16ـ ابن جوصاء دمشقى؛
17ـ ابوعمرو حيرى؛
18ـ ابن سلم اصفهانى؛
19ـ ذهبى بلخى؛
20ـ سنجى مروزى؛
21ـ ابن فطيس أندلسى؛
22ـ مصحبى مروزى؛
23ـ ابن مروان؛
24ـ أعمشى؛
25ـ محمدبن حمدون بن خالدبن يزيد؛
26ـ امام طحاوى حنفى؛
27ـ ابن سريج بغدادى؛
28ـ ألبيرى أندلسى؛
29ـ ابن معدان؛
30ـ مكحول؛
31ـ ابن جباب قرطبى؛
32ـ عبدالملك بن محمد ابونعيم إسترآبادى؛
33ـ ابوعمران موسى جوينى؛
34ـ ابن زياد نيشابورى؛
35ـ ابن شرقى نيشابورى؛
36ـ دغولى سرخسى؛
37ـ محاملى بغدادى؛
38ـ محمدبن نوح جندى شاپورى؛
39ـ برداغس قنّسرينى؛
40ـ محمدبن مخلدبن حفص دورى؛
41ـ ابن ابى حاتم رازى؛
42ـ ابوطالب بغدادى؛
43ـ ابوجعفر عقيلى؛
44ـ ابوالفضل جارودى؛
45ـ ابن عبيد بغدادى؛
46ـ محمدبن عبدالملك بن ايمن بن فرج القرطبى؛
47ـ محمدبن يوسف هروى؛
48ـ ابواسحاق مموس همدانى؛
49ـ ابن عقده كوفى؛
50ـ ابن أنبارى نحوى؛
51ـ محمدبن قاسم بيانى أموى؛
52ـ ابوبكر طحّان؛
53ـ شهروزى؛
54ـ ابوعلى قشيرى؛
55ـ ابن علك مروزى؛
56ـ شاشى ابوسعيد الهيثم؛
57ـ ابن منادى بغدادى؛
58ـ ابوالقاسم اردبيلى؛
59ـ ابوسعيدبن أعرابى؛
60ـ قاسم بن اصبغ قرطبى؛
61ـ على بن حمشاد نيشابورى؛
62ـ قطّان قزوينى؛
63ـ خيثمةبن سليمان طرابلسى؛
64ـ ابوالعباس أصم نيشابورى؛
65ـ ابن أحزم ابوعبدالله نيشابورى؛
66ـ عبدالمؤمن بن خلف نسقى نيشابورى؛
67ـ نجاد بغدادى حنبلى؛
68ـ ثابت بن حزم سرقطسى؛
69ـ حسن بن سعدبن ادريس قرطبى؛
70ـ ختلى بغدادى؛
71ـ على بن فضل بن طاهربن نصر بلخى؛
72ـ محمدبن حمدويه بن سهل مروزى؛
73ـ ابوعمر زاهد بغدادى؛
74ـ احمدبن عبيدبن اسماعيل بصرى؛
75ـ ابن ياسين ابواسحاق هروى؛
76ـ ابويعقوب مجرى جرجانى؛
77ـ عمربن سهل بن اسماعيل دينورى».57
ادامه دارد….
پي نوشت :
38. دايرةالمعارف تشيع، چاپ دوم، تهران، 1369ش: 1/250
39. قاموس الرجال: 1/603
40. رجال الطوسى: 409
41. الفهرست، محمدبن حسن طوسى، تحقيق: محمدصادق آل بحرالعلوم، المكتبة المرتضوية، نجف، بى تا: 28
42. فهرست (رجال)النجاشى: 94
43. دايرةالمعارف تشيع: 1/350
44. الذريعة الى تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ تهرانى، دارالأضواء، بيروت، 1403هـ: 10/87؛ نيز بنگريد: رجال الطوسى، ص17 و فهرست النجاشى، ص94
45. رجال النجاشى: ص94؛ مؤلّفات الزيدية، احمد الحسينى، چاپ اول، كتابخانه آيةالله مرعشى نجفى، قم، 1413هـ: 1/390ـ391
46. درباره مجموع اين آثار بنگريد به: فهرست نجاشى، ص94ـ95، و مؤلّفات الزيديّة، ج1، ص422 و ج2، ص221، 233، 247، 325، 376ـ377 و ج3، ص17، 52ـ53، 154، 169
47. واژه هاى: طريق، وجه، سند و إسناد (وقتى به معنى سند استعمال شود؛ جمع آن، اسانيد)، با هم مرادف اند و به معنى سلسله راويانى اند كه حديث (متن) را از معصوم نقل مى كنند و به عبارت ديگر، پيوند روايت را با نقطه صدور آن (معصوم)، همواره، بر دوام و برقرار نگه مى دارند. (علم الحديث، كاظم مدير شانه چى، چاپ سوم، دفتر انتشارات اسلامى، قم، بى تا: 212ـ213)
48. معجم رجال الحديث، ابوالقاسم موسوى خويى، چاپ چهارم، مركز نشر آثار شيعه، قم، 1369ش: 2/277
49. رجال الطوسى: 442
50. الفهرست، شيخ طوسى (تحقيق بحرالعلوم): 29
51. بنگريد: قاموس الرجال، ج1، ص650ـ651
52ـ طبقه، در اصطلاح روايت، جماعتى را گويند كه در يك عصر و قريب السّن باشند و در ملاقات مشايخ و اخذ حديث از استاد، شريك بوده باشند. (علم الحديث، كاظم مدير شانه چى)
53. درايةالحديث: ص17؛ تأسيس الشيعة: 256
54. تذكرةالحفّاظ: 3/839 ـ 842 (معرفى كامل اين مأخذ در يادداشت 57)
55. نجاشى در فهرست خود، او را چنين مدح كرده است: «در اصحاب ما، وجه و ثقه مى باشد؛ در خور اعتماد و وثوق بوده و از او بدگويى نشده است». (رجال النجاشى: 439)
56. معجم رجال الحديث: 2/277 ـ280
57. تذكرةالحفّاظ، شمس الدين محمّد ذهبى (م748هـ)، دار احياء التراث العربى، بيروت، بى تا: 3 (3و4 در يك كتاب)/1ـ5 و 779ـ889
منبع:www.hadith.net
/س