طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اجتهاد در برابر نص

اجتهاد در برابر نص

اجتهاد در برابر نص

یکی از موانع گریبانگیر متفقهان و پژوهشگران دینی، اجتهاد در برابر نصوص است. همان گونه که جمود بر الفاظ روایات و عدم توجه به قراین عقلی و نقلی معتبر، مانعی در مسیر فهم حدیث است، اجتهاد در برابر روایات نیز مانع دیگری

0042494 - اجتهاد در برابر نص
0042494 - اجتهاد در برابر نص

 

نویسنده: حجة الاسلام دکترسیدعلی دلبری

 

 

 


یکی از موانع گریبانگیر متفقهان و پژوهشگران دینی، اجتهاد در برابر نصوص است. همان گونه که جمود بر الفاظ روایات و عدم توجه به قراین عقلی و نقلی معتبر، مانعی در مسیر فهم حدیث است، اجتهاد در برابر روایات نیز مانع دیگری محسوب می شود، و هر دو باعث دور افتادن از ارزشهای والای اسلامی است.
اجتهاد در برابر نصوص (اجتهاد غیر مجاز) به معنای مقدم داشتن رأی شخصی بر شرع و تجاوز از شریعت است. اما اجتهاد در نص (اجتهاد مجاز) به معنای تأمل و تعقل در متون دینی و استخراج فروع از قواعد و اصول کلی و کشف اغراض شارع با شیوه های رایج و متعارف نزد عقلاست که فقیهان شیعی و تا حدودی عالمان اهل سنت بر آن مهر تأیید می نهند. (1) بنابراین اجتهاد بر دو گونه است: اجتهاد در مقابل نص که مردود و مذموم است و اجتهاد در نص که ممدوح و صحیح است.
روشن است که اجتهاد در مقابل نص جایز نیست؛ چه چنین اجتهادی، اثبات نوعی نقصان و کمبود در دین است. (2) از این رو، از نظر عالمان فرهیخته مردود است. شیخ طوسی رحمه الله می نویسد: «و الاجتهادُ باطلٌ فی الأحکامِ، فلایصِحُّ هذا الحکمُ بالاجتهاد الباطل». (3) ابن ادریس هم می گوید: «و القیاسُ و الاستحسانُ و الاجتهادُ بالطلٌ عندنا». (4)
اجتهاد در صورتی است که نصی نباشد: (5) (وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَی الله وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الخِیَرَةُ مِنْ أْمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ الله وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبینا)؛ (6) هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است».
این قاعده مسلم است که اصل ظنی هنگامی دلیل می تواند باشد که آیه یا روایتی در میان نباشد، وگرنه اجتهاد در مقابل نص است. اگر با وجود نص معصومان علیهم السلام به اصول ظنی استناد شود، به نص معصوم علیه السلام – که از باب تعبد یا قطع حجت شده – عمل نشده است و در حقیقت، خود را در مقابل آنان مستقل دانسته ایم.
صحابه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بسیاری از موارد از رأی و فتوای خویش در مقابل نص استفاده می کردند تا جایی که از بدیهی ترین احکام قرآن و سنت نبوی غفلت می شد. دکتر تیجانی سماوی بزرگترین مصیبت امت اسلامی را اجتهاد در برابر نص می داند که به طور گسترده به دست خلیفه ی دوم آغاز شد. (7)

نمونه حدیثی

در اینجا به نمونه هایی اشاره می شود که خلفای نخست با اجتهاد خود برخلاف نص قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفتار کردند و سنت نبوی را تفسیر ناروا نمودند (8):
الف. گستاخی عمر به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جلوگیری از نوشتن منشور ابدی آن حضرت. عبدالله بن عباس گوید: چون زمان رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرا رسید، گروهی که عمر بن خطاب نیز در میان آنان بود در خانه حضور داشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بگذارید نامه ای برای شما بنویسم تا هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: چیزی نیاورید که درد بر او غلبه کرده است. قرآن نزد شما هست و آن ما را کافی است. میان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند؛ عده ای می گفتند برخیزید (کاغذ بیاورید) تا رسول خدا برایتان بنویسد، و عده ای دیگر سخن عمر را باز می گفتند. چون سر و صدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از نزد من برخیزید (و مرا تنها بگذارید). عبیدالله بن عبدالله بن عتبه گوید: ابن عباس همیشه می گفت: تمام مصیبتها از همان وقتی آغاز شد که با اختلاف خود مانع از آن شدیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن نوشته را برایمان بنویسد. (9)
ب. انتصاب خلیفه با برگزاری سقیفه ی بنی ساعده و ممانعت از خلافت بلافصل حضرت علی علیه السلام و تشکیل شورا به دستور عمر، برخلاف نصوصی است که در خلافت حضرت علی علیه السلام رسیده است. (10)
ج. پایمال کردن سهم ذی القربی که در آیه ی 41 سوره ی انفال به آن امر شده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز درباره اش سفارش کرده بود. نیز جعل حدیث «لانورث» برخلاف آیه ی 7 و 11 سوره ی نساء و 182 بقره در مورد اینکه از پیامبر به وارثان ایشان ارث می رسد.
د. منع از نوشتن احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برخلاف سفارش آن حضرت. (11)
ه‍) عمر از گریستن به هنگام مرگ عزیزان ممانعت می کرد با اینکه گریه نشانه ی عاطفه ی بشری و ناشی از ترحم انسانی است. در موارد متعدد گریه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گزارش شده و در حدیثی که در مسند ابن حنبل از ابن عباس نقل شده است، حضرت صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: اندوه و گریه وقتی از دل و چشم سرچشمه بگیرد، از ناحیه ی خدا و ناشی از ترحم است و هرگاه از دست و زبان تراوش کند، عمل شیطان است. (12)
و. خداوند در قرآن، تیمم را در صورت دسترسی نداشتن به آب تشریع نموده است (13) و روایات صحیح فراوانی در این باره رسیده است، لکن از عمر در جامع بخاری و مسلم در باب تیمم نقل شده است که نماز واجب به هنگام نبودن آب ساقط می شود. (14)
ز. همه ی مسلمانان اعلامیه عمر را درباره ی قانون تحریم متعه زن و متعه حج نقل کردند: «مُتعتان کانتا علی عهدِ رسولِ الله انا انهَی عنهُما و اُحرِّمُهنَّ و اُعاقِبُ علیهِنَّ: مُتعةَ الحجِّ و متعةَ النساء؛ (15) دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود، لکن من هر دو را حرام می کنم و بر آنها شکنجه قرار می دهم: متعه ی حج و متعه ی زنان». (16)
ح. جمله ی «الصلاةُ خیرٌ مِنَ النومِ» از بدعتهای خلیفه ی دوم است. ابن رشد می گوید: فقهای اهل سنت در گفتن «الصلاهُ خیرٌ مِنَ النومِ» در نماز صبح اختلاف دارند که آیا مؤذن در اذان آن را بگوید یا خیر؟ جمعی فتوا به جواز داده اند. اما جمعی آن را جایز نمی دانند؛ زیرا در این صورت، دیگر اذانی که سنت پیامبر بوده، نیست. این فتوای شافعی است. (17)
نمونه های فراوان دیگری را نیز می توان جست که بیانگر اجتهاد صحابه در برابر نص است. در ادامه بحث، مواردی را اشاره وار ذکر می کنیم:
«1. بعضی صحابه، برخلاف فرموده ی پیامبر، فتوا دادند که حرام است زنها در حال احرام کفش بپوشند.
2. بعضی فتوا دادند که بوسیدن، وضو را باطل می کند.
3. بعضی فتوا دادند که میت، با گریه ی زندگان، عذاب می بیند.
4. بعضی فتوا دادند که همه ماههای سال 29 روز است.
5. برخی از بزرگان صحابه، سهمیه «مؤلفه ی قلوبهم» را که رسول اکرم صلی الله علیه آله و سلم به آن اهتمام فراوان داشت، از بیت المال قطع کردند.
6. بعضی از کبار صحابه، از دستور اکید پیامبر مبنی بر پیوستن به لشکر اسامة بن زید، سرپیچی کردند، به این بهانه که چرا پیامبر فردی جوان را بر ما گمارده است.
7. به دستور بعضی از صحابه بزرگ، فجائه سلمی را دست بسته در آتش افکندند و سوزاندند، در حالی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این کار نهی اکید فرموده بود.
8. در حجّی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همراهی مسلمانان به جا آورد، برخی از بزرگان صحابه صریحاً از دستور پیامبر مبنی بر تراشیدن سر بعد از ذبح قربانی، سرپیچی کردند.
9. بین صحابه، افرادی وجود داشتند که قائل به جواز فروش شراب بودند، و این گناه بزرگ را انجام دادند، هر چند این عمل را بر اثر «اجتهاد» خود مرتکب شدند، ولی به اندازه ای عمر بن خطاب را آشفته کردند که گفت: «قاتل الله فلاناً باع الخمر!» و عایشه ام المؤمنین نیز این گونه معاملات آنها را سبب بطلان حج و جهادشان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شمرد و به همین انتقادات اکتفا شد». (18)

پی نوشت ها :

1. اجتهاد اهل سنت، در آغاز، دوره افراط و سپس تفریط و تحدید آن را پشت سرگذاشت و در دوره ی اخیر رو به تعدیل نهاد. برای آگاهی از منابع شیعی ر. ک: مهدی مهریزی، طرح پژوهشی مسأله «اجتهاد و مرجعیت»، آینه پژوهش، ش 28، صص 66-77؛ و برای دستیابی به کتب اهل سنت ر. ک: محسن تهرانی (آقا بزرگ)، حصر الاجتهاد، صص 85-89.
2. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «… أَمْ أَنْزَلَ اللهُ سُبْحانَهُ دِیناً ناقِصاً فاستَعانَ بِهِمْ عَلَی إتْمامِهِ أَمْ کانُوا شُرَکاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ یَقُولُوا وَ عَلَیْهِ أَنْ یَرْضَی أَمْ أَنْزَلَ اللهُ سُبْحانَهُ دِیناً تامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صلی الله علیه و آله و سلم عَنْ تَبْلِیغِهِ وَأَدائِه». سید رضی، نهج البلاغه؛ ص 27، خطبه ی 18 وَمن کلام له علیه السلام فی ذم اختلاف العلماء فی الفتیا؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 101، ص 270، ب 2.
3.محمد بن حسن طوسی، الخلاف، ج 3، ص 550.
4. ابن ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 2، ص 170؛ نیز ر. ک: حسن بن یوسف حلی، مختلف الشیعه، ج 8، ص 392.
5. عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، ص 74.
6. احزاب 33: 36.
7. محمد تیجانی، ثم اهتدیتُ، ص 197، باب مصیبتنا فی الاجتهاد مقابلِ النصوص.
8. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 28، مقدمه.
9. محمد بن محمد بن نعمان، الأمالی، ص 37، المجلس الخامس؛ حسن بن یوسف حلی؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص 333؛ ابن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجة، ص 118، الفصل الثامن و الثمانون: حدیث القرطاس عند وفاة النبی صلی الله علیه و آله و سلم.
10. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 12، صص 82-83. و ج 9، صص 197-198.
11. علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج 1، ص 663.
12. احمد بن حنبل، المسند، ج 1، ص 335.
13. مائده 5: 6 و نساء 4: 43.
14. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج 1، ص 87، کتاب تیمم، باب المتیمم هل ینفخ فیهما.
15. حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص 525، الفصل الثانی عشر.
16. عبدالحسین شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه ی علی دوانی، ص 43 به بعد.
17. ابن رشد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج 1، ص 83؛ و نیز ر. ک: نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج 1، ص 143، (قال ابوحنیفه النعمان: العامة بأجمعهم الی الیوم مصروّن علی اتباع عمر…)؛ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 2، ص 47، ح 16؛ ج 1، ص 142، ح 371.
18. عباس جلالی، نقدی بر حدیث «اصحابی کالنجوم»، علوم حدیث، ش 1، ص 181.

منبع مقاله :
دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد