احاديث اخلاقي امام حسن (عليه السلام)
احاديث اخلاقي امام حسن (عليه السلام)
ما مسئول وعده هايمان هستيم
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «المسؤول حر حتي يعد، و مسترق المسؤول حتي ينجز؛ انسان تا وعده نداده، آزاد است، اما وقتي وعده مي دهد، زير بار مسئوليت مي رود و تا به وعده هايش عمل نکند، رها نخواهد شد». (1)
راه بنده خدا شدن، بي نياز شدن مسلمان و عادل محسوب شدن
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود:
ابن آدم! عف عن محارم الله تکن عابداً، و ارض بما قسم الله سبحانه لک تکن غنياً، واحسن جوار من جاورک تکن مسلماً، و صاحب النّاس بمثل ما تحب ان يصاحبوک به تکن عدلاً(2)
اي فرزند آدم! نسبت به محرمات الهي، عفيف و پاک دامن باش تا عابد و بنده خدا باشي. راضي باش بر آنچه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدر نموده است تا هميشه غني و بي نياز باشي. نسبت به همسايگان، دوستان و همنشينان خود نيکي و احسان نما تا مسلمان محسوب شوي. با افراد [ مختلف] آنچنان برخورد کن که انتظار داري ديگران همان گونه با تو برخورد کند.
زيرک ترين، احمق ترين و گرامي ترين اشخاص را بشناسيم
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «اکيس الکيس التقي، و احمق الحمق الفجور، الکريم هو التبرع قبل السؤال؛ زيرک ترين و هوشيارترين افراد، پرهيزکارترين فرد است. احمق و نادان ترين افراد، کسي است که تبه کار و اهل معصيت باشد. گرامي ترين و با شخصيت ترين افراد، کسي است که به نيازمندان پيش از اظهار نيازشان، کمک کند. (3)
برآوردن حاجت دوستان از اعتکاف يک ماهه دوست داشتني تر است
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «لقضاء حاجه أخ لي في الله احبّ من اعتکاف شهر؛ هر آينه برآوردن حاجت و رفع مشکل دوست و برادرم، از يک ماه اعتکاف در مسجد، بهتر و محبوب تر است». (4)
نکوهش شوخي هاي بي جا و آثار آن
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «المزاح ياکل الهيبه، و قد اکثر من الهيبه الصّامت؛ مزاح و شوخي هاي زياد و بي جا، شخصيت و وقار انسان را از بين مي برد و چه بسا افراد ساکت داراي شخصيت و وقار عظيمي مي باشند». (5)
سبک شمردن دوستان نشانه چيست؟
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «من استخف باخوانه فسدت مروته؛ کسي که دوستان و برادرانش را سبک شمارد و نسبت به آنها بي اعتنا باشد، مروت و جوان مرديش فاسد گشته است». (6)
صبر، وفاي به عهد و عجله، نشانه چيست؟
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «انّ الحلم زينه، و الوفاء مروه و العجله سفه؛ شکيبايي زينت شخص، وفاي به عهد، نشانه جوان مردي و عجله و شتاب زدگي [ در کارها بدون انديشه] دليل بي خردي است. (7)
روايتي درباره بهداشت: توصيه به شستن دست ها قبل و بعد از غذا
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «غسل اليدين قبل الطّعام ينفي الفقر، و بعده ينفي الهمّ؛ شستن دست ها پيش از طعام، تنگ ستي را مي زدايد و پس از آن ناراحتي ها و آفت ها را از بين مي برد».(8)
مروت و جوانمردي چيست؟
و سئل عن المروه؟ فقال الامام الحسن المجتبي (عليه السلام) «شح الرّجل علي دينه، و اصلاحه ماله و قيامه بالحقوق».(9)
کدام دوست بهتر است؟ بهترين دوست کدام است؟ بيگانه ترين کيست؟
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «انّ من خوفک حتي تبلغ الامن، خير ممن يومنک حتي تلتقي الخوف؛ همانا کسي که تو را- در برابر عيب ها و کمبودها- هشدار دهد تا آگاه و بيدار شوي، بهتر از کسي است که فقط تو را در تعريف و تمجيد کند تا بر عيب هايت افزوده شود».(10)
همچنين مي فرمايد: «القريب من قربته الموده و ان بعد نسبه، و البعيد من باعدته الموده و ان قرب نسبه؛ بهترين دوست نزديک به انسان، کسي است که در همه حالات دل سوز و با محبت باشد، گرچه خويشاوندي نزديکي هم نداشته باشد. بيگانه ترين فرد کسي است که از محبت و دلسوزي بيگانه باشد، گرچه از نزديک ترين خويشاوندان باشد». (11)
شکر و صبر دو خير بدون شر
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «الخير الذّي لا شرّقيه؛ الشکر مع النّعمه، و الصّبر علي النّازله؛ آن خوبي که شر و آفتي در آن نباشد، شکر در مقابل نعمت ها و صبر و شکيبايي در برابر سختي هاست». (12)
تأکيد بر اهميت و نتايج درخشان مشورت
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «ما تشاور قوم الا هدوا الي رشدهم؛ هيچ گروهي در کارها با يکديگر مشورت نکرده اند، مگر آنکه به رشد فکري و عملي و… رسيده اند». (13)
اموري که سبب جلب بي نيازي مي شود
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: « ترک الزّنا، و کنس الفناء، و غسل الاناء مجلبه للغناء؛ انجام ندادن زنا، نظافت راهرو و جاروي در منزل و شستن ظروف، سبب رفاه و بي نيازي مي شود». (14)
معناي بخل چيست؟
قال الامام الحسن المجتبي (عليه السلام) «عن البخل؟ فقال: هو ان يري الرّجل ما انفقه تلفاً و ما أمسکه شرفاً.» (15)
از امام حسن مجتبي (عليه السلام) درباره بخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: «معناي آن چنين است که انسان آنچه را به ديگري کمک و انفاق کند، فکر نمايد که از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره کرده و نگه داشته است، خيال کند برايش مي ماند و موجب شخصيت و شرافت او خواهد بود».
فاصله بين حق و باطل
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: «بين الحق و الباطل اربع اصابع، ما رأيت بعينک فهو الحقّ و قد تسمع باذنيک باطلاً کثيراً؛ بين حق و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را با چشم خود ببيني، حق است و آنچه را شنيدي يا آنکه برايت نقل کنند، چه بسا باطل باشد».(16)
سه صفت که هلاکت در پي دارد: تکبر، حرص، حسد
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود:
هلاک المرء في ثلاث: الکبر و الحرص و الحسد؛ فالکبر هلاک الدّين، و به لعن ابليس. و الحرص عدوّ النفس، و به خرج آدم من الجّنه. و الحسد رائد السّوء، و منه قتل قابيل هابيل. (17)
هلاکت و نابودي دين و ايمان هر شخص در سه چيز است: تکبر، حرص و حسد. تکبر، سبب نابودي دين و ايمان شخص است و به وسيله تکبر، شيطان با آن همه عبادت ملعون شد. حرص و طمع، دشمن شخصيت انسان است، همانطوري که حضرت آدم (عليه السلام) به وسيله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتي هاست و به همان جهت، قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند.
فايده و نتيجه مجالست زياد با علما
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود:
من اکثر مجالسه العلما اطلق عقال لسانه، و فتق مراتق ذهنه، و سرّ ما وجد من الزّياده في نفسه، وکانت له ولايه، لما يعلم، و افاده لما تعلّم. (18)
هر که با علما بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مي يابد و بر معلوماتش افزوده مي گردد و به سادگي مي تواند ديگران را هدايت نمايد.
حداقل يک فايده از هشت فايده نصيب کسي است که اهل مسجد باشد
امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود:
من أدام الاختلاف الي المسجد أصاب احدي ثمان: آيه محکمه، اخاً مستفاداً و علماً مستطرفاً و رحمه منتظرة، و کلمه تدلّه علي الهدي، او تردّه عن الردّي، و ترک الّذنوب حياء او خشية.(19)
دقت در دوست يابي
امام حسن مجتبي (عليه السلام) در سفارشي به يکي از فرزندان خويش فرمود: «يا بني لاتواخ احدا حتّي تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضيت العشره فآخه علي اقالة العثره و المواساة في العسرة؛ پسرم ! با هيچ کس برادري [ و دوستي] مکن، مگر آنکه [اول] بداني کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده اي است. هرگاه به اين مسئله پي بردي و معاشرت و دوستي او را [ طبق معيارها] پسنديدي، پس با او برادري [ و دوستي] کن، و [ دوم] در گذشتن از لغزش ها و همدردي در سختي. (20)
صبر و بردباري
امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي فرمايد: «جرّبنا و جرّب المجربون فلم نر شيئاً انفع وجدانا و لا اضرّ فقدانا من الصّبر تداوي به الامور؛ تجربه ما و ديگران نشان مي دهد که چيزي نافع تر از داشتن صبر و زيان بارتر از نداشتن بردباري ديده نشده است، صبري که به وسيله آن تمام امور درمان مي شود». (21)
ريشه و اساس تمامي خوبي ها
امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي فرمايد: « اوصيکم بتقوي الله و ادامه التفکر، فان التّفکر ابوکل خير و امّه؛ شما [ شيعيانم] را به پرواپيشگي و انديشيدن دايم سفارش مي کنم؛ زيرا تفکر، پدر و مادر [و ريشه و اساس ] تمام خوبي هاست». (22)
در جاي ديگر فرمود: «عليکم بالفکر فانّه مفاتيح ابواب الحکمه؛ بر شما [شيعيان] لازم است که انديشه کنيد؛ زيرا فکر کليدهاي درهاي حکمت است.» (23)
در جاي ديگري اظهار مي دارد: «عجبت لمن يتفکر في مأکوله کيف لا يتفکر في معقوله فيجنّب بطنه ما يؤذيه و يودع صدره ما يرديه؛ در شگفتم از کسي که در [ چگونگي استفاده از] خوراکي هاي خود انديشه مي کند، ولي درباره معقولات خويش انديشه نمي کند. پس از آنچه معده اش را آزار مي دهد، دوري مي کند، در حالي که سينه [ و روح] خود را از پست ترين چيز پر مي کند».(24)
بيناترين، شنواترين و سالم ترين
امام حسن مجتبي (عليه السلام) «انّ ابصر الأبصار ما نفذ في الخير مذهبه و اسمع الاسماع ما وعي التذکير و انتفع به و اسلم القلوب ما طهر من الشّبهات؛ به راستي، بيناترين ديده ها آن است که در خير نفوذ کند و شنواترين گوش ها آن است که تذکرات [ ديگران] را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترين دل ها آن است که از شک و شبهه پاک باشد. (25)
خدامحوري
«من طلب رضي الله بسخط النّاس کفاه الله امور النّاس و من طلب رضي النّاس بسخط الله و کله الله الي النّاس؛ هر کس رضايت خدا را بخواهد، هرچند با خشم مردم همراه شود، خداوند او را از امور مردم کفايت مي کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضايت مردم باشد، خدا او را به مردم وا مي گذارد».(26)
فوايد خدامحوري
«انا الضّامن لمن لم يهجس في قلبه الا الرضا ان يدعو الله فيستجاب له؛ من ضمانت مي کنم براي کسي که در قلب او چيزي نگذرد، جز رضا[ي خداوندي] که خداوند دعاي او را مستجاب فرمايد». (27)
پينوشتها:
1- بحارالانوار، ج 78، ص 113.
2- نزهه الناظر و تنبيه الخاطر، ص 79، ح33؛ بحارالانوار، ج 78، ص 112، ص 8.
3- احقاق الحق، ج 11، ص 20، س 1؛ بحارالانوار، ج 44، ص 30.
4- کلمه الامام الحسن (عليه السلام)، ص 139.
5- کلمه الامام الحسن (عليه السلام)، ص 139؛ بحارالانوار، ج 75، ص 113.
6- کلمه الامام الحسن (عليه السلام) ص 209.
7- همان، ص 198.
8- همان، ص 46.
9- تحف العقول، ص 235، س 14؛ بحارالانوار، ج 73، ص 312، ح3.
10- احقاق الحق، ج 11، ص 242، س 2.
11- تحف العقول، ص 234، بحارالانوار، ج 75، ص 106 ، ح 4.
12- تحف العقول، ص 234؛ ص 7، بحارالانوار، ج 75، ص 105، ح4.
13- تحف العقول، ص 233؛ اعيان الشيعه، ج1، ص 577؛ بحارالانوار، ج 75، ص 105، ح4.
14- کلمه الامام حسن (عليه السلام)، ص 212؛ بحارالانوار، ج73، ص 318، ح6.
15- اعيان الشيعه، ج1، ص 577؛ بحارالانوار، ج 75، ص 113، ح7.
16- تحف العقول، ص 229، س 5؛ بحارالانوار، ج10، ص 130، ح1.
17- اعيان الشيعه، ج 1، ص 557؛ بحارالانوار، ج 75، ص 111. ح6.
18- احقاق الحق، ج 11، ص 238، س 2.
19- تحف العقول، ص 235، س 7؛ مستدرک ج3، ص 359، ح 3778.
20- تحف العقول، ص 404، ش 4.
21- شرح نهج البلاغه، ج1، ص 320.
22- مجموعه ورّام، ج1، ص 53.
23- ميزان الحکمه، ج8، ص 245.
24- بحارالانوار، ج1، ص 218.
25- تحف العقول، ص 408، ش 17.
26- ميزان الحکمه، ج4، ص 153.
27- بحارالانوار، ج 43، ص 351.
منبع:حسيني ايمني، سيد علي؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.
/ج