طلسمات

خانه » همه » مذهبی » احترام به قبور بزرگان، موضوعي است که وهابيان تندرو، بنا به اعتقادت خود در مواجهه با آن سخت گيري کرده و معتقدند، نبايد مسلمانان به قبور گذشتگان خود احترام بگذارند و اين را عمل ناشايست و در حد شرک به خدا مي دانند! پاسخ شما به اين شبهه چيست؟ و چه آثاري مي توان بر زيارت اهل قبور مترتب دانست؟ ايرادها و شبهاتي که وهابيون در اين رابطه مطرح مي کنند، چيست؟

احترام به قبور بزرگان، موضوعي است که وهابيان تندرو، بنا به اعتقادت خود در مواجهه با آن سخت گيري کرده و معتقدند، نبايد مسلمانان به قبور گذشتگان خود احترام بگذارند و اين را عمل ناشايست و در حد شرک به خدا مي دانند! پاسخ شما به اين شبهه چيست؟ و چه آثاري مي توان بر زيارت اهل قبور مترتب دانست؟ ايرادها و شبهاتي که وهابيون در اين رابطه مطرح مي کنند، چيست؟

در پاسخ به اين شبهه، بايد گفت احترام به قبور گذشتگان، سابقه بسيار طولاني دارد و حتي قبل از ظهور اسلام، مردم به مردگان و قبور آن ها، احترام مي گذاشتند. در واقع اين مساله، پيش از اينکه موضوعي ديني باشد، بحثي عاطفي و اخلاقي است و آثار مثبتي براي مردم دارد. از جمله آثار اين عمل، قدرشناسي و سپاس گزاري از زحمات آنهاست. انسان هاي عاقل، هميشه مي بايست از زحمات پدران و مادران خود، به ويژه بزرگاني که راه سعادت و خوشبختي را به او، نشان داده اند ممنون باشند. اثر بعدي درس گرفتن و عبرت آموزي از سرنوشت آنها است، يعني انسان نگاه مي کند که پدران و مادران و بزرگان آنها به چه سرنوشتي مبتلا شدند و از دنيا رفتند و عاقبت، آنها هم به اين سرنوشت مبتلا خواهند شد؛ پس سعي کند راه انحراف و اشتباه را نرود تا با خيال راحت اين دنيا را ترک نمايد. در روايات هم آمده که «زُوروا القبور، فانّها تُذکّرکم الآخرة»؛ يعني: به زيارت قبور برويد که باعث ياد جهان آخرت مي شود. سومين اثر، تسلي خاطر بازماندگان است؛ يعني مردم در کنار قبور بزرگان و عزيزان خود احساس آرامش کرده و به نوعي از مشکلات و آلام آنها کاسته مي شود. نتيجه چهارم اين عمل، نوعي حفظ ميراث فرهنگي هر قوم و ملت است و پنجمين فايده زيارت اهل قبور اين است که اگر آن مردگان و از دنيا رفتگان داراي مقام و احترامي در نزد خداوند باشند، انسان هاي زنده مي توانند از جايگاه و مقام آنها استفاده کرده و اين افراد را واسطه بخشش اشتباهات و گناهان خود در نزد پروردگار قرار دهند. وهابي ها معتقدند، فقط بخشش از جانب خدا بايد صورت گيرد و احترام به قبور و واسطه قرار دادن آنها براي بخشش گناهان، کاري عبث، بيهوده، لغو و حتي شرک است! اين موضوع از سوي افرادي مانند ابن تيميه حرّاني(728ق) در قرن هفتم هجري مطرح شد و پيرو او محمد بن عبدالوهاب نجدي(1206ق) در قرن دوازدهم و سلفي ها و وهابي ها در قرون بعد، آن را دنبال کردند. در حالي که در سيره و تاريخ اسلام، روش و عمل بزرگان و مسلمانان، هيچ کسي شبهه اي به اين شکل مطرح نکرده بود. اين موضوع موجب مباحثات بسيار زيادي در بين علماي اسلامي شد و تا کنون هم ادامه دارد.
نخست اينکه آنها معتقدند احترام به صاحبان قبور در اسلام ممنوع شده است؛ زيرا کساني که به نزد اهل قبور مي روند، در حقيقت قبور را مسجد قرار مي دهند!
در پاسخ به اين مساله بايد گفت، در روش و سيره مسلمانان، هيچ گاه قبر بزرگان، مسجد در نظر گرفته نمي شود. امروز هم زائراني که به سفر حج مي روند و به زيارت قبر مطهّر پيامبر اکرم | و بزرگان بقيع ^ (امامان مظلوم شيعه)، هيچ گاه ديده نشده و نمي شود که به صاحبان قبر سجده کنند؛ پس اين بهانه درست نيست و بحث سجده صاحب قبر با احترام به صاحب قبر متفاوت است.
اما شبهه ديگري که وهابيت مطرح مي کند اين است که در روايات آمده است پيامبر اکرم | فرموده: بعد از اينکه ميت به خاک سپرده شد، بايد روي قبر به طور کلي با زمين کناري برابر شود و برآمدگي روي آن نباشد؛ مسلم در صحيح خود، نقل مي کند که: “قال لي علي بن ابي طالب الا ابعثک علي ما بعثني عليه رسول اللّه، ان لا تدع تمثالا ً الّا طمسته و لا قبراً مشرفاً الّا سوّيته…. “علي بن ابي طالب به من گفت: آيا نمي خواهي تو را به ماموريتي که پيامبر مرا براي آن اعزام کرد، اعزام کنم؟ اين که هيچ تصوير (ذي روحي) را ترک مکن مگر آنکه آن را محو کني، و نيز هر قبر بلندي را که ديدي آن را مساوي و برابر ساز.”(صحيح مسلم، جلد 13، ص 61)
در پاسخ به اين شبهه بايد گفت: اولاً اين روايت در منابع صحيح ديني از جمله منابع شيعه وارد نشده است و راويان آن متهم به تدليس شده اند و دلالتش مخدوش است و بر فرض که اين روايت صحيح باشد، مفهوم آن اين است که، روي قبر صاف و مسطح باشد و اين ارتباطي با احترام به صاحب قبر و ساختن مسجد در کنار آن و بارگاه(سايبان) ندارد. از طرف ديگر، در کنار قبور بزرگان، مسجد ساخته مي شود که مردم خدا را عبادت و پرستش کنند و اين ارزش بسيار بالايي دارد.
ايراد بعدي وهابيون ممنوع دانستن تبرک جستن به صاحب قبر است؛ به اين معنا: کسي که به قبر احترام مي گذارد، با اين عمل به صاحب آن قبر توسل پيدا مي کند!
پاسخ اين کلام چنين مطرح مي شود که هيچ تلازمي ميان اين دو کار نيست؛ کسي که احترام به قبر مي گذارد به معناي تبرک جستن و توسل به شخص مدفون در آن نبوده و احترام به صاحب قبر، شرک و بت پرستي نيست. کساني که به صاحب قبر احترام مي گذراند مسائلي که براي خدا در نظر دارند مانند سجده کردن و… براي آنها در نظر ندارند و آن فرد را در حد خدايي تصور نمي کنند. اما وهابيون مطرح مي کنند: کساني که به زيارت قبور مي روند و از آن صاحب قبر(که عمدتا بزرگان دين هستند) طلب استمداد و شفاعت مي کنند، يک نوع جنبه خدايي براي شخص زيارت شونده مطرح مي کنند! در حالي که طلب شفاعت و کمک خواستن کجا و خدا دانستن کجا؟! در اعتقادات شيعه و پيروان اهل بيت ^ اين ذهنيت و توهم وهابي ها، هرگز مطرح نيست. چنان که در زيارت نامه ها مي خوانيم، ما عمل بزرگان و ائمه معصومين ^ و شخصيت آنها را ارزش مي نهيم چرا که عمل آنها را در مسير بندگي خدا مي دانيم. همان‌طور که در زيارت امين الله(مفاتيح الجنان) مي خوانيم: “أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ …. شهادت مى‌دهم که تو در راه خدا آن‌چنان‌ که بايد جهاد کردى، و به کتابش عمل نمودى، و روش هاى پيامبرش(درود خدا بر او و خاندانش) را پيروى کردى، تا خدا تو را به جوارش خواند”.
خداوند در آيه 21 سوره کهف مي فرمايد: ﴿وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا﴾ «و بدين گونه مردم را به حالشان آگاه کرديم تا بدانند که وعده خدا حق است و در فرا رسيدن قيامت ترديدي نيست. آنگاه که ميان خود، در اين باره نزاع مي کردند، گروهي مي گفتند: بناي يادبودي بر روي آنان بنا کنيد که خداوند به حال آنها آگاه تر است، اما آنها که بر کارشان آگاهي يافته بودند، گفتند: ما معبد و مسجدي در کنار(مدفن) آنها مي سازيم.»
وقتي مردم پي به عظمت اصحاب کهف و مقام آنها نزد پروردگار بردند، زيارتگاهي براي آنان بنا کردند که قرآن هم بر آن مهر تأييد مي زند. ولي در اين کار، هيچ کجاي آن، دليل بر پرستش اصحاب کهف و شرک به خدا نيست! بديهي است وهابي ها در برابر اين آيات صريح و مستدل قرآني، محکوم و رسوا مي شوند و پاسخي ندارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد