خانه » همه » مذهبی » اختلافات فرقه های اهل سنت

اختلافات فرقه های اهل سنت

گروه های اهل سنت در دو بخش قابل طرح و بررسی است، بخش کلام و اعتقادات و بخش فقه و احکام. الف. در بخش کلام و اعتقاد: در زمان وجود پیامبر اکرم(ص) اختلاف اعتقادی پشت پرده و پنهان بود، بعد از رحلت حضرت اولین اختلاف اعتقادی در مسأله امامت پیش آمد و در واقع روز سقیفه تشکل اولیه اهل سنت پا گرفت و امامت را از نصب الهی به آرا و انتخاب مردم تبدیل نمودند، در سال های 36 و 37 ه.ق در جریان جنگ صفین مسأله حکمیت پیش آمد که باعث به وجودآمدن خوارج شد، خوارج هر چند در ابتدا طرف دار و پیروان علی(ع) بودند، ولی افکار آنها و موضع گیری ها در مقابل آرای آنها باعث به وجود آمدن برخی فرقه ها و نحله های کلامی و اعتقادی اهل سنت گردید (1). درست بعد از شهادت علی(ع) از سال 41 – 132 ه.ق گروه های ذیل از اهل سنت در وادی کلام به وجود آمدند، معتزله، مرحبه، قدریه، جهمیه(2) و… آن گروهی که بیشتر پا گرفت و مطرح شد و در واقع مکتب قدریه و جهمیه تبدیل به آن شد و به صورت تکامل یافته ظهور کرد، مکتب معتزله بود. بنیان گذار اصلی مکتب اعتزال «واصل بن عطا» است که شاگرد حسن بصری است او در سال 80 ه.ق متولد و در سال 131 درگذشته است(3)
پس گروه اصلی اعتقادی اهل سنت در دوران فوق، معتزله بوده است و اساسی ترین اعتقادات معتزله از این قرار است:
1. توحید یعنی عدم مکثرات صفات.
2. عدل، یعنی خداوندعادل است و ظالم نیست.
3. وعد و وعید (یعنی خدا وعده پاداش اطاعت و وعید کیفر معصیت داده است).
4. مخلوق بودن کلام خدا.
5. هر کار خدا برای یک فایده و نتیجه ای است.
6. مغفرت بدون توبه ناممکن است.
7. قدیم منحصر به خداوند است.
8. تکلیف مالا یطاق محال است.
9. افعال بندگان به پنج وجه مخلوق خدا نیست و مشیت الهی به افعال بندگان تعلق نمی گیرد.
10. عالم حادث است.
11. خداوند در دنیا و آخرت دیده نمی شود (4).
مسائل انسانی:
1. انسان آزاد و مختار است نه مجبور.
2. انسان قبل از فعلی قدرت فعل ترک آن را دارد.
3. مؤمن قادر بر کفر است و کافر قادر بر ایمان.
4. فاسق نه مؤمن است و نه کافر.
5. عقل پاره ای از مسائل را مستقلا درک می کند.
6. در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است.
7. قرآن را با عقل می توان تفسیر کرد (5).
مسائل اجتماعی و سیاسی:
در مسائل سیاسی و اجتماعی معتزله به این اصول اعتقاد داشتند:
1. وجوب امر به معروف و نهی از منکر هر چند مستلزم قیام به سیف باشد.
2. امامت خلفای راشیدن به ترتیبی که واقع شده صحیح بوده است.
3. علی افضل خلفای پیش از خود بوده است.
4. انتقاد به صحابه پیغمبر و بررسی کارهای آنها جایز است.
5. تحلیل روش سیاسی عمر و روش سیاسی علی(ع) و مقایسه میان آنها (6).
در دوران متوکل عباسی معتزله غالبا قلع و قمع شدند و در مقابل آنها اهل حدیث والسنه پا گرفت و مهمترین اعتقادات اهل حدیث به این شرح است:
1. ایمان به خدا و ملائکه و کتب و رسل دارند.
2. خدا را یکی می دانند.
3. محمد(ص) را رسول خدا می دانند.
4. بهشت و جهنم حق است.
5. خداوند بر عرش سوار است.
6. خداوند صورت و چشم دارد و همین طور گوش دارد.
7. خداوند عالم است.
8. کلام خداوند غیر مخلوق است.
9. خیر و شر همان است که خدا می خواهد.
10. اعمال بندگان مخلوق خداوند است و انسان مجبور آفریده شده است.
11. خداوند مؤمنین را توفیق اطاعت می دهد.
12. خیر و شر به قضای الهی است.
13. قرآن کلام غیر مخلوق است.
14. خداوند در آخرت دیده می شود.
15. گناه کبیره باعث کفر نمی شود.
16. اسلام از ایمان وسیع تر است.
17. افضلیت در بین خلفا نیست به ترتیب خلافت فضیلت دارند.
18. خداوند روز قیامت دیده می شود (7).
اشعری ها یا اشاعره:
در اوائل قرن چهارم و اواخر قرن سوم اهل حدیث دو دسته شدند، اشاعره پیروان ابوالحسن اشعری که سالها شاگرد قاضی عبدالجبار معتزلی بوده و متوفای 330 می باشد و حنابله یعنی تابعان احمد بن حنبل، ابوالحسن اشعری از بین اعتقادات اهل حدیث، این اصول را برگزید.
اعتقادات اشاعره:
1. عدم وحدت صفات با ذات.
2. عمومیت اراده و قضا و قدر الهی.
3. شرور، مانند خیرات از جانب خدا است.
4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او.
5. حسن و قبح افعال ذاتی نیست بلکه شرعی است و همچنین عدل شرعی است نه عقلی.
6. رعایت لطف و اصلاح بر خدا واجب نیست.
7. انسان آفریننده عمل خود نیست، اکتساب کننده آن است.
8. خداوند در قیامت دیده می شود.
9. فاسق مؤمن است.
10. مغفرت بدون توبه اشکال ندارد.
11. عالم حادث زمانی است.
12. کلام خدا قدیم است.
13. کارهای خدا برای غایت و غرضی نیست.
14. تکلیف مالایطاق بلا مانع است (8).
از آنچه بیان شد به خوبی روشن شد که اشاعره و اهل حدیث در عین حالی که در برخی موارد اختلاف داشتند کاملا در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسأله عدل الهی اختیار انسان و… کاملا ضد هم بودند.
ب: در بخش احکام فقه:
در بخش فقه و احکام، اهل سنت به چهار گروه اصلی تقسیم می شوند، حنفی، پیروان ابوحنیفه مالکی، پیروان مالک، شافعی، پیروان شافعی و حنبلی، پیروان احمد بن حنبل، این گروه های چهارگانه در قرن سوم و چهارم با آغاز دوران امامت امام صادق(ع) به وجود آمدند (9).
و این نکته را هم اضافه کنیم که در بین اهل سنت تا قرن هفتم حق اجتهاد محفوظ بود، در این قرن به علل خاص تاریخی، با یک شورا و اجماع ساختگی این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند که برای همیشه از نظریات علمای قرن دوم و سوم هجری تبعیت کنند و از این جا مسأله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه معروف فوق به وجود آمد (10).
اما اختلافات این چهار گروه بیش از آن است که در یک پاسخ بگنجد، اختلاف بین مذاهب اربعه در احکام فقهی شدید است، برای اطلاع از این اختلافات می توان به کتاب های مفصلی که در این باره نوشته اند، رجوع کرد، از جمله «الفقه علی مذاهب الاربعه»(11) که نظریات علمای چهارگانه مذاهب در هر مسأله جداگانه مطرح و بیان نموده است.
پی نوشت ها:
1. رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، انتشارات طه، سال 81، ص 22.
2. علی الربانی الگلپایگانی، هو علم الکلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1418 ه.ق، ص 78.
3. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، کلام و عرفان، قم، انتشارات صدرا، ص 41 – 42.
4. همان، ص 24 و 37.
5. همان، ص 38.
6. همان، ص 38.
7. جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1414 ه.ق، ج 1، ص 170 – 179.
8. مرتضی مطهری، همان، ص 48 – 49.
9. ر.ک: رسول جعفریان، تارخی تحول دولت و خلافت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ص 245 الی 248 و دکتر محمد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 75، چاپ سوم، ص 238 و نیز: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق(ع) ، بخش زندگانی امام صادق(ع)، مرتضی مطهری، روحانیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1365، ص 67.
10. عبدالرحمن الجزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارالفکر، 1406 ه.ق 1986 م، چهار جلدی.
11. همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد