اختيار جنيان
[ يادکن] هنگامي را که به فرشتگان گفتيم آدم را سجده کنيد پس [همه] جز ابليس سجده کردند که از [ گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [ با اين حال] او و نسلش را به جاي من دوستان خود مي گيريد و حال آنکه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشيناني براي ستمگرانند.»
اختيار جنيان
جن در قرآن
جن
جن در لغت به معناي پوشيده بودن چيزي از حواس است(1) و آن نوعي از موجودات آفريده شده از آتش، صاحب اراده و شعورند که از حواس ما پنهاند(2).
آميزش جنيان
امکان آميزش جنسي، براي جنيان
« فيهن قاصرات الطرف لم يطمثهن انس قبلهم و لا جان؛(3)
در آن [باغ ها دلبراني] فرو هشته نگاهند که دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آنها نرسيده است.»
« حور مقصورات في الخيام* لم يطمثهن انس قبلهم و لا جان؛ (4)
حوراني پرده نشين در [دل] خيمه ها؛ دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آنها نرسيده است.»
توليد مثل جنيان
جنيان، داراي ذريه و بهره مند از توليد مثل
« و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس کان من الجن ففسق عن امر ربه افتتخذونه و ذريته اولياء من دوني و هم لکم عدو بئس للظالمين بدلا؛ (5)
[ يادکن] هنگامي را که به فرشتگان گفتيم آدم را سجده کنيد پس [همه] جز ابليس سجده کردند که از [ گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [ با اين حال] او و نسلش را به جاي من دوستان خود مي گيريد و حال آنکه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشيناني براي ستمگرانند.»
اجل جنيان
جنيان، داراي اجل ( عمري) و مرگي تعيين شده از سوي خداوند
« و يوم يحشرهم جميعا يا معشر الجن قد استکثرتم من الانس و قال اولياءهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذي اجلت لنا…؛ (6)
و [ يادکن] روزي را که همه آنان را گرد مي آورد [و مي فرمايد] اي گروه جنيان از آدميان [ پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [نوع] انسان مي گويند پروردگارا برخي از ما از برخي ديگر بهره برداري کرد و به پاياني که براي ما معين کردي رسيديم.»
اختلاف انگيزي جنيان
اختلاف انگيزي برخي از جنيان در ميان انسان ها
« … و لکن الشياطين کفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل علي الملکين ببابل… فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه…؛ (7)
ليکن آن شيطان [صفت] ها به کفر گراييدند که به مردم سحر مي آموختند … و[لي] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايي مي آموختند که به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايي بيفکنند…»
« و لو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا يزالون مختلفين* الا من رحم ربک و لذلک خلقهم و تمت کلمه ربک لاملان جهنم من الجنه و الناس اجمعين؛(8)
و اگر پروردگار تو مي خواست قطعاً همه مردم را امت واحدي قرار مي داد در حالي که پيوسته در اختلافند، مگر کساني که پروردگار تو به آنان رحم کرده و براي همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [که] البته جهنم را از جن و انس يکسره پر خواهم کرد.»
اختيار جنيان
جنيان موجوداتي مختار در عقيده و اجراي کارها:
«و کذلک جعلنا لکل نبي عدواً شياطين الانس و الجن يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما يفترون؛ (9)
و بدين گونه براي هر پيامبري دشمني از شيطان هاي انس و جن برگماشتيم بعضي از آنها به بعضي براي فريب [ يکديگر] سخنان آراسته القا مي کنند و اگر پروردگار تو مي خواست چنين نمي کردند پس آنان را با آنچه به دروغ مي سازند واگذار.»
« و يوم يحشرهم جميعاً يا معشر الجن قد استکثرتم من الانس و قال اولياءهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذي اجلت لنا قال النار مثواکم…؛ (10)
و [يادکن] روزي را که همه آنان را گرد مي آورد [ و مي فرمايد] اي گروه جنيان از آدميان [ پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [ نوع] انسان مي گويند پروردگارا برخي از ما از برخي ديگر بهره برداري کرد و به پاياني که براي ما معين کردي رسيديم [ خدا] مي فرمايد جايگاه شما آتش است…»
« يا معشر الجن و الانس الم ياتکم رسل منکم يقصون عليکم آياتي و ينذرونکم لقاء يومکم هذا قالوا شهدنا علي انفسنا… و شهدوا علي انفسهم انهم کانوا کافرين؛ (11)
اي گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگاني براي شما نيامدند که آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهي دهيم [ که آري آمدند] و زندگي دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهي دادند که آنان کافر بوده اند.»
« قال ادخلوا في امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس في النار کلما دخلت امه لعنت اختها حتي اذا ادرکوا فيها جميعا قالت اخراهم لإولاهم ربنا هولاء اضلونا فآتهم عذاباً ضعفاً من النار قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون* و قالت أولاهم لأخراهم فما کان لکم علينا من فضل فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون؛ (12)
مي فرمايد در ميان امت هايي از جن و انس که پيش از شما بوده اند داخل آتش شويد هر بار که امتي [ در آتش] در آيد همکيشان خود را لعنت کند تا وقتي که همگي در آن به هم پيوندند [ آنگاه] پيروانشان درباره پيشوايانشان مي گويند پروردگارا اينان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [ خدا] مي فرمايد براي هر کدام [ عذاب] دو چندان است ولي شما نمي دانيد. و پيشوايانشان به پيروانشان مي گويند شما را بر ما امتيازي نيست پس به سزاي آنچه به دست مي آورديد عذاب را بچشيد.»
تعلق مشيت خداوند به مختار بودن جنيان
« و کذلک جعلناه لکل نبي عدواً شياطين الانس و الجن يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما يفترون؛(13)
و بدين گونه براي هر پيامبري دشمني از شيطانهاي انس و جن برگماشتيم بعضي از آنها به بعضي براي فريب [ يکديگر] سخنان آراسته القا مي کنند و اگر پروردگار تو مي خواست چنين نمي کردند پس آنان را با آنچه به دروغ مي سازند واگذار.»
استعاذه به جنيان
پناه بردن انسان ها به جن، از رسول جاهليت
« و انه کان رجال من الانس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا؛ (14)
و مرداني از آدميان به مرداني از جن پناه مي بردند و بر سرکشي آنها مي افزودند.»
دعوت جنيان به پذيرش اسلام از سوي جنيان مسلمان
« و اذا صرفنا اليک نفرا من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا أنصصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين* يا قومنا اجيبوا داعي الله و آمنوا به يغفر لکم من ذنوبکم و يجرکم من عذاب اليم؛ (15)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند[به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند. اي قوم ما دعوت کننده خدا را پاسخ [ مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [ خدا] برخي از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابي پر درد پناهتان دهد.»
پذيرش اسلام از سوي برخي جنيان
« و اذا صرفنا اليک نفرا من الجن يستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين* يا قومنا اجيبوا داعي الله و آمنوا به يغفرلکم من ذنوبکم و يجرکم من عذاب اليم؛ (16)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند. اي قوم ما دعوت کننده خدا را پاسخ [ مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [ خدا] برخي از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابي پر درد پناهتان دهد.»
اطاعت جنيان
اطاعت جنيان از خداوند، براي خدمت به سليمان (ع)
« و لسليمان الريح عاصفه تجري بامره الي الارض التي بارکنا فيها و کنا بکل شي عالمين* و من الشياطين من يغوصون له و يعملون عملاً دون ذلک و کنا لهم حافظين؛ (17)
و براي سليمان تندباد را [ رام کرديم] که به فرمان او به سوي سرزميني که در آن برکت نهاده بوديم جريان مي يافت و ما به هر چيزي دانا بوديم. و برخي از شياطين بودند که براي او غواصي و کارهايي غير از آن مي کردند و ما مراقب [ حال] آنها بوديم.»
« و لسليمان الريح غدوها شهر و رواحها شهر واسلنا له عين القطر و من الجن من يعمل بين يديه باذن ربه و من يزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعير* يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان کالجواب و قدور راسيات اعملوا آل داوود شکرا و قليل من عبادي الشکور؛ (18)
و باد را براي سليمان [رام کرديم] که رفتن آن بامداد يک ماه و آمدنش شبانگاه يک ماه [ راه] بود و معدن مس را براي او ذوب [و روان] گردانيديم و برخي از جن به فرمان پروردگارشان پيش او کار مي کردند و هر کس از آنها از دستور ما برمي تافت از عذاب سوزان به او مي چشانيديم. [ آن متخصصان] براي او هر چه مي خواست از نمازخانه ها و مجسمه ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ها و ديگهاي چسبيده به زمين مي ساختند اي خاندان داوود شکرگزار باشيد و از بندگان من اندکي سپاسگزارند.»
اغواگري جنيان براي گمراه کردن انسان ها
« و يوم يحشرهم جميعاً يا معشر الجن قداستکثرتم من الانس و قال اولياؤهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض…؛ (19)
و [يادکن] روزي را که همه آنان را گرد مي آورد [ و مي فرمايد] اي گروه جنيان از آدميان [ پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [ نوع] انسان مي گويند پروردگارا برخي از ما از برخي ديگر بهره برداري کرد و به پاياني که براي ما معين کردي رسيديم [ خدا] مي فرمايد جايگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهيد بود مگر آنچه را خدا بخواهد [ که خود تخفيف دهد] آري پروردگار تو حکيم داناست.»
« و قال الذين کفروا ربنا ارنا الذين اضلانا من الجن و الانس نجعلهما تحت اقدامنا ليکونا من الاسفلين؛ (20)
و کساني که کفر ورزيدند گفتند پروردگارا آن دو [گمراه گري] از جن و انس که ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا آنها را زير قدم هايمان بگذاريم تا زبون شوند.»
افساد جنيان
جنيان ساکن در زمين، پيش از آدم (ع)، موجوداتي فسادگر
« و اذ قال ربک للملائکه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال اني اعلم ما لا تعلمون؛ (21)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني خواهم گماشت ( فرشتگان) گفتند آيا در آن کسي را مي گماري که در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنکه ما با ستايش تو [ تو را ] تنزيه مي کنيم و به تقديست مي پردازيم فرمود من چيزي مي دانم که شما نمي دانيد.»
غل و زنجير شدن گروهي از جنيان، به علت عصيان و افساد
« و الشياطين کل بناء و غواص* و آخرين مقرنين في الاصفاد؛ (22)
و شيطان ها را [ از ] بنا و غواص تا [ وحشيان] ديگر را که جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند[ تحت فرمانش در آورديم.]»
امتحان جنيان
امتحان خدا از جنيان، با فراواني آب و نعمت
« قل اوحي الي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا* و الو استقاموا علي الطريقه لاسقيناهم ماء غدقا* لنفتنهم فيه و من يعرض عن ذکر ربه يسلکه عذابا صعدا؛ (23)
بگو به من وحي شده است که تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت آور شنيديم. و اگر [مردم] در راه درست پايداري ورزند قطعا آب گوارايي بديشان نوشانيم. تا در اين باره آنان را بيازماييم و هر کس از ياد پروردگار خود دل بگرداند وي را در قيد عذابي [ روز] افزون در آورد.»
امت هاي جنيان
جنيان، داراي امت ها و گروه هاي متعدد
« قال ادخلوا في امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس في النار کلما دخلت امه لعنت اختها حتي اذا اداروا فيها جميعا قالت اخراهم لاولاهم بنا هولاء اضلونا فآتهم عذاباً ضعفاً من النار قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون؛ (24)
مي فرمايد در ميان امت هايي از جن و انس که پيش از شما بوده اند داخل آتش شويد هر بار که امتي [ در آتش] درآيد همكيشان خود را لعنت کند تا وقتي که همگي در آن به هم پيوندند [ آنگاه] پيروانشان درباره پيشوايانشان مي گويند پروردگارا اينان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده[ خدا] مي فرمايد براي هر کدام [ عذاب] دو چندان است ولي شما نمي دانيد.»
انبياي جنيان
جنيان، همانند انسان ها داراي پيامبراني از جنس خود
« يا معشر الجن و الانس الم ياتکم رسل منکم يقصون عليکم آياتي و ينذرونکم لقاء يومکم هذا قالوا شهدنا علي انفسنا و غرتهم الحياه الدنيا و شهدوا علي انفسهم انهم کانوا کافرين؛ (25)
اي گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگاني براي شما نيامدند که آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهي دهيم [ که آري آمدند] و زندگي دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهي دادند که آنان کافر بوده اند.»
انذارهاي جنيان
بازگشت جنيان مؤمن، پس از ملاقات با پيامبر (ص)، براي ابلاغ پيام الهي و انذار قوم خود
« و اذا صرفنا اليک نفراً من الجن يستمعون القران فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضي ولوا الي قومهم منذرين* قالوا يا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسي مصدقاً لما بين يديه يهدي الي الحق و الي طريق مستقيم؛ (26)
و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه کرديم که قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [ به يکديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند. گفتند اي قوم ما ما کتابي را شنيديم که بعد از موسي نازل شده [و] تصديق کننده [ کتاب هاي] پيش از خود است و به سوي حق راهي راست راهبري مي کند.»
پينوشتها:
1- مفردات، ص 203،جن
2- ر.ک: الميزان، ج20، ص39.
3- سوره الرحمن(55)، آيه 56.
4- همان، آيات 72 و 74.
5- سوره کهف(18)، آيه 50.
6- سوره انعام(6)، آيه 128.
7- سوره بقره(2)، آيه 102.
8- سوره هود(11)، آيات 118-119.
9- سوره انعام(6)، آيه 112.
10- همان، آيه 128.
11- همان، آيه 130.
12- سوره اعراف(7)، آيات 38 و 39.
13- سوره انعام(6)، آيه 112.
14- سوره جن(72)، آيه 6.
15- سوره احقاف(46)، آيات 29 و 31.
16- همان.
17- سوره انبياء(21)، آيات 81 و 82.
18- سوره سبأ(34)، آيات 12 و 13.
19- سوره انعام(6)، آيه 128.
20- سوره فصلت(41)، آيه 29.
21- سوره بقره(2)، آيه 30.
22- سوره ص (38)، آيات 37و38.
23- سوره جن(72)، آيات 1و16و17.
24- سوره اعراف(7)، آيه 38.
25- سوره انعام(6)، آيه 130.
26- سوره احقاف(46)، آيات 29و 30.
منبع:نشريه موعود( ويژه جن)، شماره 123،124
/ج