اخلاق اداري از ديدگاه امام علي (علیه السلام)
اخلاق اداري از ديدگاه امام علي (علیه السلام)
منبع : اختصاصی راسخون
چكيده:
فلسفه تشكيل دولت از سوي مردم، سامان دادن به امور،اجراي قوانين الهي و نظارت بر اجراي درست عدالت در جامعه است. بنابراين كارگزاران نظام اسلامي براي اينكه بتوانند وظايف خود را بخوبي انجام دهند بايد رعايت ارزشهاي اسلامي و نيز اصول مديريت را بنمايند تا از اين رهگذر موفق شوند به بهترين شيوه به اداره ي كشور بپردازند.
واژگان كليدي:
1.اخلاق 2.اسلام 3. اداري 4.نظام 5. مردم
مقدمه:
پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم(ص)، بمن از تو خبر كاري رسيده كه اگر كرده باشي پروردگارت را به خشم آورده ،امام و پيشوايت را نا فرماني نموده ،امانت خود را خوارگردانيده اي
« در كارت خيانت كرده و ديگر لياقت حكم راني نداري»
بمن رسيده است كه تو زمين را برهنه كرده اي «محصول اشجار وزراعات را براي خود برده و چيزي به رعيت نداده اي» پس هر چه زير دو پايت بوده گرفته،و آنچه در دو دستت بوده خورده اي
«اموال و دارايي بيت المال را تصرف كرده براي خويش اندوخته اي»اكنون براي من حساب «دخل و خرج » خود را بفرست ، و بدان كه حساب خدا «در روز رستاخيز »از حساب و وارسي مردم بزرگتر است.(1)
در اينجا به اخلاق اداري از ديدگاه امام علي (ع) نگاهي اجمالي مي شود.
ضرورت اخلاق اداري
اگر اخلاق اداري در زندگي كاري انسان وجود وحضور داشته باشد كار كردن شيرين وتوام با رضايت شغلي واحساس رضايتمندي وخود شكوفاي يكسو ورضايت مردم وپيشرفت امور وشكوفائي كار ازديگر سو است،ودرنتيجه موجب رضايت خالق وبارش رحمتها و بركتهاي او مي شود0
خطرناكترين رويداد انساني انحطاط اخلاقي و شكسته اخلاقي است كه دراين صورت هيچ چيز به سلامت نخواهد ماند وانسانيت انسان فرو مي ريزد، واين امر درامور اداري ازجايگاهي خطير و ويژه برخوردار است0زيرا وقتي انسان از محدوده فردي خارج ميشود و در پيوند با ديگر انسانها قرار مي گيرد واين پيوند صورتي اداري مي يابد، اگراخلاق نيك حاكم بر روابط انساني نباشد، فاجعه چندين برابر مي شود0به همين دليل است كه والاترين ملاك در هر سازمان اداري متخلق بودن افراد به اخلاق انساني است0
از منظر اميرمومنان عليه السلام انچه مايه برتري ادميان وسبب والايي شان ايشان است،كرامتهاي اخلاقي است واين كرامتها در اداره امور نقشي اساسي دارد0
روايت شده كه ان حضرت فرمود:
« عليكم بمكارم الاخلاق فانها رفعه » برشما باد به مكارم اخلاق كه ان سبب والايي است0
والايي مردمان و اعتبار آنان به مكارم اخلاق در ايشان است وكساني كه در جايگاه اداره امور قرار مي گيرند ، بيش از هر چيز به مكارم اخلاق و بزرگوارهاي انساني نيازمندند كه روابط انسان ها بدون كرامت هاي اخلاقي، روابطي خشك ونادرست خواهد شد0
اهميت نوع نگرش اداري
مهترين مبنا در سامان يافتن اخلاق اداري تصحيح بينش كاركنان و بسامان اوردن نوع نگاه انان به خودشان و مردمان و مسئولان و وظايفشان است0زماني كه نگاه انسان به خود ومردم ومافوقشان خود و
كار اصلاح شود وبا نگاهي توحيدي وپاك به اين امور بنگرد وبراساس اين نگاه عمل نمايد0كار كردن عين خدمت كردن وعبادت نمودن وهمپاي لذت شيريني وهمتاي رشد وشكوفايي است0
اينكه انسان خود را چگونه ببيند وچگونه بيابد وچه جايگاهي در هستي براي خود قائل باشد،به اخلاق باشد،به شدت دراخلاق ورفتار او تاثير گذاراست0 ان كه خود را «عبد» مي يابد و براي خويش «كرامت انساني» و «عزت ايماني» قايل است به گونه اي رفتار مي كند،وان كه«عبد» بودن خود را از ياد مي برد وبراي خويش«كرامت»و«عزت» قائل نيست به گونه اي ديگرومتضاد با گونه نخست رفتار مي نمايد0
بنابراين از مهمترين اوري كه بايد به آن پرداخت،حفظ ورشد كرامت كاركنان نظام اداري،وترميم و تقويت كرامت ايشان است كه اگركاركنان نظام اداري خود را كريم ببينند،كريمانه رفتار مي كنند و كرامت خود را با هيچ معاوضه نمي نمايند0
اميرمومنان علي عليه السلام درسفارشي در گرانقدر به فرزندش امام حسن عليه السلام چنين فرموده است:
«اكرم نفسك عن كل دنيه، و اين ساقتك الي الرغا ئب،فانك لن تعتاض بمب تبذل من نفسك عوضا»(2)
نفس خود را از هر پستي گرامي دار،هر چند تو را به انچه خواهاني برساند،چه انچه را از خود بر سر اين كار مي نهي ،هرگز به تو برنگرداند0
بيرون شدن از بندگي غير خدا وخود رابنده خدا ديدن،انسان را به كرامت حقيقي مي رساند واز پستي دور مي سازد. «ما كان لبشر ان يوتيه الله الكتاب والحكم النبوه ثم يقول الناس كونوا عبادا لي من دون الله ولكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب وبما تدرسون»(3)
هيچ بشري را نسزد كه خدا به او كتاب وحكم وپيامبري بدهد،سپس اوبه مردم بگويد كه به جاي خدا،بندگان من باشيد،بلكه بايد بگويد كه خداشناس خداپرست باشيد بدان سبب كه كتاب خدا را به ديگران مي اموختيد وخود به خواندن ان مي پرداختيد
نگاه به كار و مسئوليت
نوع نگاه انسان به كار و مسئوليت از امور مهم اخلاق مطلوب اداري است. كسي كه كار ومسئوليت راامانت ببيند وان را وسيله عزتمندي وسرمايه شكوفايي خويش بداند،ازكار كردن احساس رضايت و خشنودي و خودشكوفائي ميكند وهمين امر باعث بهبود اخلاق اداري او مي شود.اميرمومنان در اموزشهاي اخلاق اداري كارگزاران وكاركنان دستگاه اداري را دراين جهت اموزش مي داد،چنانچه در نامه اي به اشعث بن قيس،استاندار «اذربايجان» چنين فرموده است:
«وان عملك ليس لك بطعمه ولكنه في عنقك امانه وانت مسترعي لمن فوقك ليس لك ان تفتات في رعيه ولا تخاطر لال بوثيقه»(4)
همانا كاري كه به عهده توست، طعمه اي برايت نيست، بلكه امانتي است بر گردنت، و آن كه تو را بدان كار گمارده،نگهباني امانات را به عهده ات گزارده، و تو پاسخگوي آني نسبت به آن كه فردا دست توست.اين حق براي تو نيست كه در ميان مردمان به استبداد و خود رايي عمل نمايي و به كاري دشوار جز با دستاويز محكم در آيي.
نيكو و زيبا ديدن كار وتلقي مثبت از مسئوليت،حال و هواي زندگي انسان را مثبت و نيكو و زيبا مي سازد واساسا ارزش آدمي به آن چيزي است كه آن را نيكو و زيبا مي بيند.
اميرمومنان علي (ع)در سخني بسيار والا فرموده است:
«قيمه كل امري ما يحسنه»(5) انسان را آن بهاست كه در ديده اش زيباست.
توجه به درستي عمل و دقت در كار خوب انجام دادن امور، حقي است براي نفس كار و مسئوليت و هر كه در اداي چنين حقي كوتاهي روا دارد ،بايد پذيراي تبعات منفي آن در روح و روان خويش ، گذشته از جوانب و نتايج ديگر باشد.
علي (ع) چنين درباره كوتاهي در كار فرموده است:
«من قصر في العمل ابتلي بالهم»(6)
هر كه در كار كوتاهي ورزد ، دچار اندوه گردد.
در هر كار و مسئوليتي آنچه اساس است توجه به كيفيت و دقت ،و درست و خوب انجام شدن آن است و اين حق كار ومسئوليت است كه بايد ادا شود و نوع عملكرد آدمي ميزان سنجش الهي است.
امير مومنان در ضمن خطبه اي كه سفارش به پروا پيشگي نموده ،چنين فرموده است«اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا فبادرو باعمالكم تكونوا مع جيران الله في داره»(7)
او خواسته است شما را بيازمايد تا كار كدام يك از شما بهتر انجام شود.پس با كردارهاي خود پيشي گيريد تا در خانه خدا با همسايگان خدا باشيد.
امير مؤمنان (ع) در اين بيان خود به اين آيه اشاره دارد كه خداي متعال فرموده:«الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم ايكم احسن عملا» (8)
آنكه مرگ وزندگي را بيافريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما نيكو تريد.
از اين رو انچه در انجام دادن كار مسؤليت به عنوان حق ان بايد سخت مورد توجه قرار گيرد،كيفيت كار و خوب انجام دادن مسؤليت است،نه گذراندن امور به هرصورت كه شد،واين چيزي است كه در اخلاق اداري بايد در درجه نخست اهميت قرار گيرد.به بيان اميرالمؤمنين (ع):«انكم الي اعراب الاعمال احوج منكم الي اعراب الاقول» (9) بي گمان شما به اعراب عملها محتاج تريد تا به اعراب سخنها.
عمل اعراب گذاري شده،عملي است كيفي وعملي كه خوب ودرست ودقيق انجام مي گيرد و بي گمان چنين عملي اندك شمرده نمي شود.امام علي (ع)در حكمتي والا در اين باره فرموده است:
«لايقل عمل مع التقوي،و كيف يقل ما يتقبل»(10)
هيچ كاري با تقوا اندك نيست و چگونه اندك بود آنچه پذيرفتني است.
بالندگي كار و مسؤليت در صحت وسلامت وقوت آن است و ترفيع آدمي با اين ميزان صورت مي پذيرد. همچنين تلاش مداوم و پيوسته و دوري از هرگونه سستي و كوتاهي حقي اساسي در حقوق كار و مسؤليت است.
نگاه به مردم
اخلاق اداري مطلوب،زماني سازمان مي يابد كه كاركنان نظام اداري به مردم از منظري درست بنگرند وخود را كارگزار،خزانه دار،وكيل وخدمتگزار مردمان ببينند.دراين صورت است كه اخلاق سازماني مطلوب ظهور مي نمايد.اميرمؤمنان علي (ع)دراين باره به كارگزاران خود چنين آموزش داده است:«فانصفوا الناس من انفصكم واصبروا لحوائجهم وفانكم خزان الرعية و وكلاء الامه ولا تحشموا احداً عن حاجته ولا تحبسوه عن طلبته»(11)
پس داد مردم را از خود بدهيد و در براوردن حاجتهاي انان شكيبايي ورزيد كه شما خزانه دار رعيت هستيد وامت را وكلاء و امامان را سفيران.حاجت كسي را ناكرده مگذاريد، و او را از انچه مطلوب اوست با زمداريد.
كاركنان اداري زماني به درستي ميتوانند انصاف را پاس بدارند كه داد مردمان را ازخويش بدهند ودر رفتار با انان انان شكيبايي داشته باشند وبا ايشان طلبكارانه برخورد ننمايند خود را وكيل وخزانه دار انان ببينند واحساس كنند كه به موكلان خود پاسخگويند وفلسفه وجودي ايشان در نظام اداري خدمتگزاري به مردم است.
خطرناكترين افت اخلاق سازماني وتباه كننده ترين عامل رفتارانساني اين است كه كارگزاران وكاركنان نظام اداري از بالا به پايين به مردم بنگرند،ورا بر انان مسلط ببينند،ودر ادارهامور خود را فرمانروا تصور نمايند واداره فرمانروايي كنند.
در نگاه اميرمومنان علي(ع) حقوق مردم بالاترين و والاترين حقوق شمرده ميشود تا انجا كه امام (ع) حقوق حرمت مردم را برخاسته از اصل توحيد وپيوند يافته با ان مي بيند،چنانكه مي فرمايد:
«الفرائض الفرائض،ادوها الي الله تودكم الي الجنه.ان الله حرم حراما غير مجهول،واحل حلالا غير مدخول،وفضل حرمه المسلم علي الحرم كلها،وشد بالاخلاص والتوحيد حقوق المسلمين معاقدها.»(12)
واجبها!واجبها!ان را براي خدا به جا اوريد كه شما را به بهشت مي رساند.خدا حرامي را حرام كرده كه ناشناخته نيست،ولي حلالي راحلال كرده كه از عيب خالي است،وحرمت مسلمانان را از ديگرحرمتها برتر نهاده،وحقوق مسلمانان را با اخلاص ويگانه پرستي پيوند داده است.
در نظام اداري انچه بايد درراس مناسبات وروابط ورفتارها حاكم باشد،حرمت نگهداشتن مردم وپاسداري از حقوق ايشان است.اين دريافت كه هر كس در هر مرتبه اي از نظام اداري در جايگاهي قرارگرفته است كه بتواند پاسدار حقوق مردم و حافظ حرمتهايشان باشد،تلقي اشخاص را در رويارويي با نعمت مسئوليت وبه كارگيري ان در جهت خدمت به انسانها تصحيح مي نمايد،ودر اين صورت است كه يك نظام اداري مبتني بر اخلاق انساني ظهور مي كند ودر اين مسير پايدار مي ماند. به بيان امام علي(ع) كه مي فرمايند:
«ان الله عبادا يختصهم الله بالنعم لمنافع العباد فيقرها في ايديهم مابذلوها،فاذا منعوها نزعها ثم حولها الي غيرهم.»(13)
همانا خدا رابندگاني است كه انان را به نعمتها مخصوص كند براي سودهاي بندگان،پس ان نعمتها را در دست انان وا مي نهد چندان كه ان را ببخشد،وچون از بخشش بازايستند ،نعمتها را از ايشان بستاند وديگران را بدان مخصوص گرداند.
اصول اخلاقي اداري امانتداري
تلقي امانتدارانه از كار و مسئوليت وانجام دادن امور با رويكرد امانتداري،اصلي اساسي در اخلاق است.اگر انسان كار ومسئوليت را امانت بداند،بي گمان حرمت ان را پاس مي دارد وتلاش ميكند كه به خوبي ان را پيش ببرد وبالنده سازد.امام علي(ع) ازكارگزاران وكاركنان نظام اداري خود مي خواست كه كار ومسئوليت را امانت بدانند ودر مناسبات وروابط خود امانتداري نمايند،چنانكه خطاب به اشعث بن قيس،استاندار اذربايجان،نوشت: «ان عملك ليس لك بطعمه ،ولاكنه في عنقك امانه»(14) همانا كاري كه به عهده توست،بلكه امانتي است بر گردنت.
بر اين مبنا هر كس در هر مرتبه اداري امانتدار مردم است وبايد از اموال وامكانت وحقوق وحدود وحيثيت وشرافت انان پاسداري كند.در منظر اميرمنان علي(ع) بزرگترين خيانت،خيانت به امت وتعدي به امانت است.
در اموزشهاي امام علي (ع)امانت والاترين چيز وامانتداري است.از اين رو نخسين شرط اتصاف به اخلاق اداري امانتداري است.در سخنان گرانقدر برترين كار معرفي شده است.از اين رو نخستين شرط اتصاف به اخلاق اداري، امانتداري است.
در سخنان گرانقدر امير مومنان علي(ع)چنين امده است: «راس الاسلام الامانه»(15) راس امانتداري مسلماني است.[يعني امين بودن وخيانت نكردن]
خدمتگزاري
فلسفه وجودي نظام اداري ،خدمتگزاري به مردم است،وهمه كارگزاران وكاركنان در تمام مراتب،خادمان مردمند.اين امر به عنوان يك اصل در نظام اداري مطرح است ومادام كه چنين احساسي وجود داشته باشد،كارگزاران وكاركنان نظام اداري با مردم رفتار مالكانه وفرمانفرمايانه نخواهند داشت،بلكه جايگاه و موقعيت خود را نعمتي مي دانند كه وسيله خدمت به مردم است.
امام علي(ع) در حكمتي خطاب به جابرابن عبدلله انصاري چنين فرموده است:
«يا جابر،من كثرت نعم الله عليه كثرت حوائج الناس اليه،فمن قام لله فيها بما يجب عرضها للدوام والبقاء
ولم يقم فيها بما يجب عرضها للزوال والفناء»(16)
«اي جابر،ان كه نعمت خدا بر او بسيار بود،نياز مردم به او بسيار باشد.پس هر كه در ان نعمتها را براي وي پايداركند.وان كه انرا چنان كه واجب است به مصرف نرساند نعمت او را ببرد ونيست گردانند.»
هر چه در انجام دادن امور،روحيه خدمتگزاري كامل تر باشد،ارزش كار وكارگزار بيشتر است و اميرمومنان(ع) سفارش ميكند كه بايد در اين جهت حركت كرد.
ان حضرت فرموده است: «لا يستقم قضاء الوائج الا بثلاث:باستصغارها لتعظيم،وباستكتامها لتظهر،وبتعجيلها لتهنو.»(17)
روا ساختن حاجت جز با سه چيز راست نيايد:خرد شمردن آن تا بزرگ نمايد،پوشيدن آن تا آشكار گردد و شتاب كردن در آن تا گوارا شود.
مسئوليت پذيري
مسئوليت در اخلاق اداري،اصلي مبنايي است به گونه اي كه هر نوع بي مسئوليتي به مفهوم بيرون شدن از مسير و گلم نهادن در كجي ها و ناراستي هاست.به بيان اميرالمومنان علي (ع):
«و ان من ابغض الرجال الي اله تعالي لعبدوا و كله الله الي نفسه،جائر عن قصد السبيل،سائر بغير دليل.ان دعي الي حرث الدنيا عمل،و ان دعي الي حرث الاخرةكسل!كان ما عمل ما وني فيه ساقط عنه!»(18)
دشمن ترين مردم در نزد خدا،بنده اي است كه خدا او را به خود واگذارد،و او پاي از راه درست بيرون نهد و بي راهنما گام بردارد،اگر به كار دنيايي اش خوانند،به كار پردازد،و اگر به كار آخرتي اش خوانند،سستي و كاهلي نمايد،گويي آنچه براي آن كار كند بر او بايسته است،و آنچه در آن سستي و كاهلي ورزد، از او نا خواسته. كمال آدمي، به كمال مشئوليت پذيري اوست. هرچه كسي در مسئوليت پذيري سستي ورزد، تباهي كارش بيشتر خواهد بود،و هر چه كسي مسئوليت پذيري بيشتري داشته باشد،به كمال بيشتري از نظر اخلاق فردي و اخلاق دست مي بايد.
امام علي (ع) حيطه مسئوليت پذيري را بسيار گسترده تعيين نموده و از كارگزران و كاركنان خود خواسته است كه نسبت به كليه كارها و اقدامات،و نيز روابط و مناسبات خود مسئوليت پذير باشند.
«اتقوا الله في عباده و بلاده،فانكم مسئوولون حتي عن البقاع و البهائم.»(19) از خدا بترسيد در حق بندگانش و شهرهايش،زيرا شما مسئوليد حتي در ذر برابر سرزمين ها و چارپايان.
اصل مسئوليت پذيري مي آموزد كه هر كس در هر مرتبه اي كه باشد،نسبت به تمام امور و كارهاي خود مسئول و پاسخگوست.هيچ كارگذاري نمي تواند هر گونه كه خاست با مردم رفتار نمايد وخود رانيز پاسخگو نداند.بر اين مبنا كسي حق كمترين اهانت و بي احترامي به مردم را ندارد.كه افراد حتي نسبت به نوع نگاه و بيان و رفتار خود مسئولند.امام علي(ع)يادآور شده است:«لاتقل مالا يعلم،بل لاتقل كل ما تعلم فان الله سبحانه قد فرض علي جوارك كلها فرائض يحتج بها عليك يوم القيامه»(20)
چيزي را كه نمي داني نگو،حتي بسياري از چيزهايي را كه مي داني بر زبان نياور زيرا خدا بر اعضاي تو احكامي واجب كرده است كه در روز رستاخيز بدان اعضا بر تو حجت خواهد آورد.
انضباط كاري
انضباط كاري يعني سامان پذيري،آراستگي،نظم و ترتيب و پرهيز از هر گونه سستي و بي ساماني در كار.اين امور از عمده ترين آداب اخلاق اداري و هيچ سازمان و نظامي بدون رعايت اين امور راه به جايي نخواهد برد.بهترين سازمان ها و نظام ها با زيرپا گذاشته شدن اصل انضباط كاري بر آن حاكم نيست توفيقي كسب نخواهد كرد و جز اتلاف نيرو بهره اي برد.امام علي (ع) فرموده است: «و امض لكل يوم عمله،فان لكل يوم ما فيه.»(21) كار هر روز را در همان روز انجام ده،زيرا هر روز كاري مخصوص به خود دارد.
پيگيري
امور اداري و پيشبرد اهداف سازماني جز با پيگيري جدي كارها تحقق نمي يابد و هر كاري نيازمند پيگيري جدي و تلاش اساسي است تا به نتيجه مطلوب برسد و بدون وجود روحيه پيگيري در كارها هيچ كاري به درستي صورت نمي پذيرد. امير المومنان علي (ع) در فرمانها و دستور العملهاي حكومتي و اداري خود،كارگزاران و كاركنانش را به پيگيري امور شفارش نموده و از آنان خواسته است كه در خدمتگزاري مردمان پيگيرانه عمل كنند. آن حضرت در دستور العملي چنين فرموده است:«و لا تحشموا احدا عن حاجته،و لا تحسبوه عن طلبته.»(22)
كسي را درخواستش به خشم نياوريد و حاجت كسي را روا ناكرده نگذاريد،و كسي را از آنچه مطلوب اوست باز نداريد. نظام اداري نبايد به گونه اي باشدكه مردم سر درگم شوند وكارشان معطل گردد و به سرگرداني گرفتار آيند.حبس كردن امور و متوقف ساختن كارها از بزرگترين آفات اداري است كه جز با روحيه پيگيري جدي رفع نمي گردد.
مهرورزي
انجام دادن كارها و خدمتگزاري از سر مهرورزي والاترين هنردر اخلاق است.چنانچه اگر انجام دادن امور با مهرورزي توام شود،صورتي زيبا و كاملا انساني مي يابد وموجب پيوند جانها و الفت قلبها مي گردد و در رفتار و مناسبات اداري،لتقلابي معنوي به وجود مي آورد.اميرمومنان علي (ع)در حكمتي والا فرموده است:
«قلوب الرجال وحشيه،فمن تالفها اقبلت عليه»(23) دلهاي آدميان رمنده است،پس هر كه با آن الفت برقرار سازد،روي بدو نهد.
نيروي محبت از نظر اجتماعي،نيروي عظيم و موثري است و بهترين اجتماع آن اجتماعي است كه با نيروي محبت اداره شود.محبت زعيم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعيم و زمامدار،علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگي براي ثبات و ادامه حيات حكومت است. تا عامل محبت نباشد،رهبرنمي تواند و يا بسيار دشوار است كه اجتماعي را رهبري كند و مردم را افرادي منضبط و قانوني تربيت كند ولو اينكه عدالت و مساوات را در آن علاقه هاست كه مردم را به پيروي و اطاعت مي كشاند.قرآن به پيغمبر خطاب مي كند كه اي پيغمبر،نيروي بزرگي را براي نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داري.
«فبما رحمه من الله لنت اهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر.»(24)
به موجب لطف و رحمت الهي،برايشان نرم دل شدي كه اگر تندخوي سخت دل بودي از پيرامونت پراكنده مي گشتند.پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه ودر كار با آنان مشورت كن.
در اينجا علت گرايش مردم به پيامبر اكرم (ص)را علاقه و مهري دانسته كه نبي اكرم (ص)نسبت به مبذول مي داشت.باز دستئر ميدهد كه ببخششان و برايشان استغفار كن و با آنان مشورت كن.
اينها همه از آثار محبت و دوستي است،هم چنان كه رفق و حلم و تحمل همه از شئون محبت و احسانند.
بردباري
هر كس كه در مرتبه اي از مراتب نظام اداري قرار مي گيرد بايد با بردباري تمام امور را پيش ببرد و در برابر خواست مردم واحتياجات آنان كم حوصلگي نداشته باشد و با تحمل فراوان خدمتگزاري نمايد.
امام علي(ع) در دستورالعملهاي حكومتي و اداري خود،كارگزاران و كاركنان را به چنين بردباري اي فراخوانده است:
«واصبر لحوائجهم» (25) در برآوردن حاجتهاي مردم شكيبايي ورزيد.
امير مومنان بردباري را در كنر دنش در راس ارزشها معرفي كرده است،چنانكه وقتي او را از خير پرسيدند، فرمود: «ليس الخير ان يكثر مالك و ولدك،ولكن الخير ان يكثر عملك و يعظم حلمك»(26)
خير آن كه مال و فرزندت بسيار شود،بلكه خير آن است كه دانشت فراوان گردد و بردباري ات بزرگ مقدار شود. بنابراين يك نظام اداري ارزشمند،نظامي است كه بر اعمال و رفتار كارگذاران و كاركنانش برد باري حاكم باشد.
دادورزي
رعايت عدل و انصاف در روابط و مناسبات اداري در خدمتگزاري مردم اصلي است كه بدون آن،نظام اداري از صورت لنساني بيرون مي رود و هر فساد و تباهي گريبانگير آن مي شود.حاكميت عدالت در نظام اداري،و پاس داشتن داد و حفظ حقوق ديگران همانند حقوق خود،ودر مقام داوري حقوق طرفين را يكسان و برابر رعايت كردن،وبراي ديگران حقوقي برابر خود قائل شدن مهمترين قاعده اي است كه حافظ سلامت و قوت نظلم اداري و مايه پيوند دلهاست.
اگر همين قاعده در نظام اداري رعايت شود،رابطه كارگزاران و كاركنان با مردم درست سامان مي يابد و عدل و احسان جلوه پيدا ميكند.
اميرمومنان (ع)درباره فرموده خداي متعال«ان الله يامر بالعدل و الاحسان»(27) همانا خداوند به انصاف و نيكوكاري فرمان ميدهد.
گفته است: «العدل الانصاف،. الاحسان التفضل»(28) عدل انصاف و احسان نيكويي كردن.
خداوند به نيكويي كردن وانصاف فرمان داده است و اين فرمان شمول دارد و نظام اداري،نظامي اخلاقي است كه تمام روابط و مناسبات آن بر اساس داد ورزي باشد،بر اين مبناست كه امام علي(ع) كارگذاران دستگاه اداري خود را پيوسته به دادورزي فراخوانده است.
پي نوشت ها :
1.نامه 40
2.نامه 31
3.آل عمران 79
4.نامه 5
5.حكمت 81
6.حكمت 127
7.خطبه 183
8.ملك 2
9.عبدالواحد بن محمد مقيمي آمدي،غررالحكم،قرن پنجم.جلد 1،ص262.
10.حكمت 95
11. نامه 51
12.خطبه167
13.حكمت 425
14.نامه5
15.شرح جمال الدين محمد خوانساري،انتشارات دانشگاه تهران،(1373)،شرح غررالحكم،جلد 4،ص47
16.حكمت 372
17.حكمت 101
18.خطبه 103
19.خطبه 167
20.حكمت 382
21.نامه 53
22.نامه 51
23.حكمت 50
24.آل عمران 159
25.نامه 51
26.حكمت 94
27.نحل 90
28.حكمت 231
منابع :
نهج البلاغه،حاج سيد علينقي (فيض الاسلام)،نهج البلاغه(1371)
قرآن كريم، ترجمه محمد الهي قمشه اي ، ،انتشارات تهران، گلبان(1381)
غررالحكم،عبدالواحد بن محمد مقيمي آمدي.
غررالحكم، شرح جمال الدين محمد خوانساري،انتشارات دانشگاه تهران،(1373.
/ج