از دو نگاه باید به این سؤال پاسخ داد:الف. از نظر فقهى؛ هرچند ازدواج موقت از نظر فقه شیعه جایز مى باشد اما در صورتى که دختر باکره باشد واجب است از پدر خود اجازه بگیرد. در اینجا دیدگاه مراجع بزرگوار تقلید را ابتدا به عرضتان مى رسانیم:
طى سؤالى در مورد اجازه پدر پرسیده شده که: آیا در ازدواج با دختر باکره، اجازه پدر یا جدّ پدرى واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقدشان باطل است؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى و نورى: آرى، باید با اجازه پدر یا جدّ پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است[1] .
آیات عظام خامنه اى، صافى، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنابر احتیاط واجب عقد باطل است.[2]
بنابراین معلوم مى شود بدون اجازه پدر عقد ازدواج دختر باکره صحیح و مشروع نیست. فرقى هم بین ازدواج دایم و ازدواج موقت نیست. بنابراین آنچه این فرد مطرح کرده خلاف نظر مراجع محترم تقلید است و نمى توان به آن اعتماد کرد. بله آنچه گفته که ازدواج موقت براى برخى افراد مى تواند راه کار مناسبى باشد براى افراد خاصى همچون افراد بیوه و طلاق گرفته ها یا کسانى که همسرشان فوت کرده و نظایر آن است نه همچون شما که جوان بوده و به قول خودتان هنوز احساس نیاز هم نکرده اید. تازه اگر هم احساس نیاز داشته باشید حتما باید با اذن پدر بزرگوارتان این ازدواج صورت گیرد.
ب. اما از نگاه روان شناختى و تربیتى؛ به نظر مى رسد چنین فردى از سادگى و ضعف اطلاع و آگاهى هاى دینى و یا روحیه دلسوزى و همدردى شما سوء استفاده کرده و به دنبال رسیدن به اهداف ناصواب خود است. اگر هم خیلى خوش بین باشیم او نیز همچون شما از احکام شرعى آشنایى درستى ندارد. بنابراین توصیه مى شود در اسرع وقت ارتباط خود را با این فرد قطع و به سخنان او توجه ننمایید. شما از نظر اخلاقى و دینى هرگز موظف نیستید براى حل مشکل وى به ایشان کمک کنید و از روى دلسوزى خواسته اش را به هر شکل که شده برآورده نمایید. تأکید مى شود شما به عنوان یک دختر در برابر نیاز او هرگز مسؤل نیستید. بله اگر واقعا او را شایسته مى بینید از وى بخواهید به طور رسمى براى خواستگارى با خانواده محترمشان به منزل شما بیایند و به تدریج و با تحقیقات ضرورى و طى مراسم رسمى مقدمات پیمان ازدواجتان را فراهم نماید.
پاورقی:
1- سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س4 و 27؛ تبریزى، استفتائات، م 1547 و 1512 و 1556؛ دفتر: نورى.
2- خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438؛ مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237؛ دفتر: صافى.
طى سؤالى در مورد اجازه پدر پرسیده شده که: آیا در ازدواج با دختر باکره، اجازه پدر یا جدّ پدرى واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقدشان باطل است؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى و نورى: آرى، باید با اجازه پدر یا جدّ پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است[1] .
آیات عظام خامنه اى، صافى، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنابر احتیاط واجب عقد باطل است.[2]
بنابراین معلوم مى شود بدون اجازه پدر عقد ازدواج دختر باکره صحیح و مشروع نیست. فرقى هم بین ازدواج دایم و ازدواج موقت نیست. بنابراین آنچه این فرد مطرح کرده خلاف نظر مراجع محترم تقلید است و نمى توان به آن اعتماد کرد. بله آنچه گفته که ازدواج موقت براى برخى افراد مى تواند راه کار مناسبى باشد براى افراد خاصى همچون افراد بیوه و طلاق گرفته ها یا کسانى که همسرشان فوت کرده و نظایر آن است نه همچون شما که جوان بوده و به قول خودتان هنوز احساس نیاز هم نکرده اید. تازه اگر هم احساس نیاز داشته باشید حتما باید با اذن پدر بزرگوارتان این ازدواج صورت گیرد.
ب. اما از نگاه روان شناختى و تربیتى؛ به نظر مى رسد چنین فردى از سادگى و ضعف اطلاع و آگاهى هاى دینى و یا روحیه دلسوزى و همدردى شما سوء استفاده کرده و به دنبال رسیدن به اهداف ناصواب خود است. اگر هم خیلى خوش بین باشیم او نیز همچون شما از احکام شرعى آشنایى درستى ندارد. بنابراین توصیه مى شود در اسرع وقت ارتباط خود را با این فرد قطع و به سخنان او توجه ننمایید. شما از نظر اخلاقى و دینى هرگز موظف نیستید براى حل مشکل وى به ایشان کمک کنید و از روى دلسوزى خواسته اش را به هر شکل که شده برآورده نمایید. تأکید مى شود شما به عنوان یک دختر در برابر نیاز او هرگز مسؤل نیستید. بله اگر واقعا او را شایسته مى بینید از وى بخواهید به طور رسمى براى خواستگارى با خانواده محترمشان به منزل شما بیایند و به تدریج و با تحقیقات ضرورى و طى مراسم رسمى مقدمات پیمان ازدواجتان را فراهم نماید.
پاورقی:
1- سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س4 و 27؛ تبریزى، استفتائات، م 1547 و 1512 و 1556؛ دفتر: نورى.
2- خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438؛ مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237؛ دفتر: صافى.