خانه » همه » مذهبی » «ادب قلبی» چیست و چه ارتباطی با «قلب سلیم» دارد؟!

«ادب قلبی» چیست و چه ارتباطی با «قلب سلیم» دارد؟!

پاسخ اجمالی
قلب انسان مخزن حب، و حرم الهی است که نباید امری غیر خدایی را در آن جایگزین کرد: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ»؛[1]
قلب جایگاه ایمان است و از همینرو است که خدای متعال در قرآن میفرماید: بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم، ای پیامبر! به آنان بگو: هنوز ایمان نیاوردهاید، و لکن بگویید تسلیم دستورات الهی شدهاید، ولی هنوز ایمان وارد قلبهای شما نشده است.[2]
در همین زمینه باید گفت؛ توصیفی با نام «قلب سلیم» در قرآن کریم[3] وجود داشته و توصیههایی در مورد تأدیب قلب و نیز رعایت برخی از دیگر آداب وجود دارد، که نتیجه آنرا میتوان همان «ادب قلبی» دانست که تا حدودی با «قلب سلیم» مترادف است.
از آنجا که قلب جایگاه ایمان و حب الهی است، واضح است که باید آداب این جایگاه حفظ شود؛ لذا میتوان برخی مظاهر «ادب قلب» را موارد زیر دانست:
1. محبت خدا: یکی از آداب قلب آن است که در آن فقط دوستی خدا باشد، و اگر حب غیر خدا در آن جایگزین شود، نشان از بیادبی قلب خواهد بود. اینکه میگویند قلب خود را ادب کنید و یا اینکه ادب قلب به تطهیر آن است؛ معنایش پاک کردن قلب از حب غیر خدا است: «یَا عِیسَى أَطِبْ لِی قَلْبَک‏».[4]
در واقع اگر دل، از حب ما سوی الله تخلیه شود، و عشق به خدا سراسر آنرا فرا گیرد، محل تجلی خدا خواهد شد.
اینگونه است که در روایتی میخوانیم:
«رکوع نشانگر نوعی ادب و سجود نشانگر نوعی قرب و نزدیکی است. و آنکس که ادب نیکی نداشته باشد شایسته قرب نیست». [5]
2. شناخت حضرت حق و پرهیز از گناه: از امام صادق(ع) نقل شده است: مراقب باش تا در دعایت ادب را رعایت کنی و دقّت کن که چه کسی را میخوانی و چگونه میخوانی و هدفت از دعا چیست؟ و بزرگی و عظمت خدا را برای خودت مجسم کن و با قلبت به این یقین دست یاب که او آنچه در قلبت میگذرد را میداند و بر سرّ پنهانت آگاه است و … .[6]
از اینرو است که گفتهاند: ادب قلب شناخت حقوق الهی و دوری و پرهیز از گناه و نافرمانی حق است.[7]
3. ترس و امید: یکی دیگر از آدابی که قلب باید به آن تربیت شود، خشیت از خدا است، زیرا مؤمنان با یاد خدا دلهاشان میلرزد[8] و خدا نیز همین را از آنها میخواهد، آنجا که به عیسای پیامبر(ع) میفرماید: «یَا عِیسَى أَدِّبْ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَة»؛[9] ای عیسی با بهرهجستن از خشیت، دلت را ادب کن.
این روایت از صریح­ترین توصیه­هایی است که به «ادب قلبی» اشاره میکند. البته قلب باید در حالت تعادلی بین ترس و امید باشد و از افراط و تفریط خودداری شود.
 امام صادق(ع) به نقل از پدرشان فرمود: هیچ بنده مؤمنى نیست جز آنکه در دل او دو نور باشد: یکى نور ترس و دیگرى نور امید. اگر اینرا وزن کنند با آن برابر است، و اگر آنرا وزن کنند با این برابر است. [10]
از اینرو خوف از عذاب الهی آنگاه برای قلب ممدوح است که نقش سازنده در زندگی انسان داشته باشد، نه تخریب. انسان هنگامی که مأیوس و ناامید شد دیگر پا در وادی اطاعت نخواهد گذاشت. از آنسو اگر امید و رجا هم بخواهد از حد اعتدال بگذرد، دیگر حد و مرز نمیشناسد، و نقش تخریبی پیدا میکند.
4. نیت صادق: «کسى که نیت پاکی دارد، دارای قلب سلیم نیز خواهد بود؛ چرا که سلامت قلب از شرک و شک، بستگی به خالصکردن نیت برای خدا دارد». [11] بر اساس این سخن امام صادق(ع)، صاحبان نیت پاک و خالص، دارای ادب قلبی و قلب سلیم خواهند بود.
5. هماهنگی قلب و زبان: «و خدا به تو فرمان داده که با قلب و زبانت او را بپرستی».‏[12]
6. تفقه و تعقل: زیرا قلبی که دارای فقه و عقل نیست، از سوی خدا مورد نکوهش قرار گرفته است.[13]
7. آرامش و طمأنینه: چون خدا سکینه و آرامش را در دل افراد با ایمان قرار میدهد تا ایمانشان افزون شود: «أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِم».[14]
8. مهربانی و عطوفت: خداوند بر پیروان عیسی(ع) منت گذاشته و میفرماید که ما در دلهاشان مهربانی و دلسوزی قرار دادیم: «جَعَلْنا فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَة».[15]
9. تمایل به سوی اولیای خدا: در دعای حضرت ابراهیم(ع) آمده است: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ»؛‏[16] قلبهایى از مردم را طورى گردان که به آنان میل یابند.
ابن عباس در تفسیر این آیه از پیامبر(ص) نقل کرده است: مصداق این آیه، دلهاى شیعیان ما است که شیفته محبت ما میگردد. [17]
 

[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 185، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[2]. حجرات، 14.
[3]. شعراء، 89؛ صافات، 84.
[4] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول ص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 500، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[5]. منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعة، ص 89، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1400ق.
[6] همان، ص 132.
[7]. سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابو الحسن، ج ‏1، ص 386، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
[8]. انفال، 2.
[9]. تحف العقول، ص 500 .
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 71، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 67، ص 210، بیروت، موسسه الوفاء، 2404ق.
[12]. منسوب به جعفر بن محمد ع (امام ششم)، مصباح الشریعة، ترجمه و شرح، گیلانی، عبد الرزاق بن محمد هاشم، محقق، مصحح، آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین، ص 131، تهران، پیام حق، چاپ اول، 1377ش.
[13]. اعراف، 179؛ حج، 46 و …
[14]. فتح، 4.
[15]. حدید، 27.
[16]. ابراهیم، 37.
[17]. فرات کوفى ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق، محمودی، محمد کاظم، ص 224، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1410ق.
 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد