خانه » همه » مذهبی » ارتباط قدرت اختیار انسان با اعضا و قوای بدن

ارتباط قدرت اختیار انسان با اعضا و قوای بدن

ارتباط قدرت اختیار انسان با اعضا و قوای بدن

قوه و قدرتی که در هر عضو وجود دارد مطابق با کارآیی همان عضو است و اختیاری که انسان بر اعضای بدن خود دارد بوسیله قدرتی است که در هر عضو قرار داده شده است و انسان مستقیماً بر اعضای بدن اختیاری ندارد.

JamNewsImage14274817 compressed - ارتباط قدرت اختیار انسان با اعضا و قوای بدن

قوای متعدد متناسب با کارآیی عضو مربوطه

خداوند متعال به انسان، قوای متناسب با اعضای مختلف بدنش به او عنایت فرموده است. قوه و قدرتی که در هر عضو وجود دارد مطابق با کارآیی همان عضو است، مثلاً چشم قدرت بینایی، گوش قدرت شنوایی، دست ها قدرت برداشتن و جابجا کردن اشیاء، زبان قدرت سخن گفتن و پاها قدرت راه رفتن دارند.

خداوند سبحان علاوه بر قدرت هایی که در اعضای مختلف بدن انسان قرار داده است، به انسان قدرت اختیار را نیز داده است، یعنی انسان می تواند با تفکر و تامل کردن، میان استفاده و عدم استفاده از قوای اعضای مختلف را با اختیار خود انتخاب کند. مانند اینکه چشم انسان در اختیار اوست که در صورت مواجهه با نامحرم با اختیار خود می تواند چشم فرونهد و خود را آلوده به گناه نکند و مزه ایمان را بچشد.

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: “النَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبلیسَ مَسمومٌ، مَن تَرَکَها للّه عز و جل لا لغَیرِهِ أعقَبَهُ اللّهُ إیمانا یَجِدُ طَعمَهُ”، “نگاه کردن، یکى از تیرهاى زهرآلود ابلیس است، هرکه به خاطر خداوند عز و جل و نه به خاطر غیر او، نگاه نکند خداوند در پى آن ایمانى به او ارزانى دارد که مزه اش را بچشد”. (۱)

اختیاری که انسان بر اعضای بدن خود دارد بوسیله قدرتی است که در هر عضو قرار داده شده است و انسان مستقیماً بر اعضای بدن اختیاری ندارد، بطور مثال اگر قدرت دست از انسان سلب شود، انسان دیگر اختیاری نسبت به آن دست نخواهد داشت، انسان اشیای پیرامون خود را که با چشم می بیند بخاطر قوه بینایی اوست و اگر قوه بینایی او ضعیف شود یا کاملاً از آن محروم شود دیگر چشم از تصرف و حیطه اختیار او از جهت بینایی خارج خواهد شد، لذا قدرت تصرف و اختیار انسان بر اعضای گوناگون بدن خود بواسطه قوای موجود در آن اعضا است.

یادآوری برخی از اعضای بدن در قرآن و روایت

در قرآن کریم خداوند متعال به انسان نعمت های گوناگون خود را یادآوری می کند، در برخی از آیات نعمت های مربوط به بدن او را یادآور شده است، مانند این آیات: “أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ . وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ . وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ”، “آیا برای او دو چشم قرار ندادیم، و یک زبان و دو لب؟! و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم”. (۲)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: “اعْجَبُوا لِهذَا الاْنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْم، وَیَتَکَلَّمُ بِلَحْم، وَیَسْمَعُ بِعَظْم، وَیَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم”، “تعجب کنید از این انسان که با یک قطعه پى می بیند، و با قطعه گوشتى سخن‏ مى‏ گوید، و با استخوانى مى‏ شنود، و از حفره اى تنفس مى کند”. (۳)

اختیار انسان بر اعضای ظاهری بدن خود

عملکرد برخی از اعضای بدن در اختیار انسان است و نسبت به بعضی از اعضا انسان اختیاری ندارد. اکثر اعضای ظاهری و خارجی بدن در اختیار انسان است و بیشتر اعضای داخلی بدن خارج از اختیار انسان است. بیشتر احکام شرعی و امر و نهی الهی مربوط به همان اعضایی است که استفاده یا عدم استفاده از آن در اختیار انسان است یعنی اعضای ظاهری و خارجی، زیرا آنچه در اختیار انسان نیست نمی تواند مورد امر و نهی قرار گیرد.

بعضی از احکام شرعی مربوط به کل یا بیشتر ظاهر بدن است مانند: غسل و حجاب، برخی از احکام به چند عضو ظاهری بدن مربوط می شوند مانند: وضو و تیمم.

عدم اختیار انسان بر اکثر اعضای درونی بدن خود

انسان بر اکثر اعضای درونی خود اختیاری ندارد، اگر انسان بر اعضای درونی خود اختیار داشت، احتمال دچار شدن او به ضررهای سنگینی وجود داشت، مثلاً اگر در مدیریت آن سهل انگاری می کرد یا عمداً می خواست به خود ضرری برساند – مانند خودکشی – با لحظه ای تعلل مثلاً در نظام قلب یا دستگاه تنفس، آن را از کار می انداخت و این سوء استفاده از اختیار منجر به مرگ او می شد.

اگر مدیریت سیستم داخلی بدن در اختیار انسان بود آن مدیریت باید فقط با اراده او بدون حرکت فیزیکی صورت می گرفت و با توجه به اینکه وقتی انسان در حال خشم و عصبانیت تصمیم های نادرستی می گیرد،، هنگامیکه شخصِ خشمناک اراده ای می کرد، آن عضو داخلی از کار می افتاد و به مرگ وی می انجامید.

معمولاً انسان تصرفاتی که در اعضای بدن خود می کند، اگرچه با اراده و تصمیم اوست اما پس از اراده و تصمیم مستلزم حرکت فیزیکی و بدنی نیز هست و در غیر این صورت آن اراده نمی تواند محقق شود. شاید یکی از حکمت های الهی در طی کردن چنین روندی این باشد که از اراده انسان تا عمل او موانع و شرایطی وجود دارد و جدیت او یکی از عوامل برطرف کننده موانع است، این شرایط و بازدارندگی باعث می شود که اگر اراده او بد است، بخاطر وجود مانع تحقق نیابد و اگر اراده او خوب و نیک است، شخص مورد امتحان قرار گیرد تا معلوم شود که آیا در نیت و سخن خود راستگو است یا خیر.

همکاری قوای مشترک و متفاوت با یکدیگر

برخی از اعضای بدن دوتایی است مانند چشم، گوش، لب، دست، پا و …، وقتی از هر دوی آنها استفاده می شود، شخص بهره مضاعف از آن عضو می برد و سریعتر به هدف خود می رسد.

از طرف دیگر اعضای متفاوت نیز اگر با یکدیگر در یک راستا همکاری کنند، بهره وری انسان در راستای آن هدف واحد دوچندان خواهد شد. مثلاً هنگامی که شخص مطلبی را با گوش می شنود قطعاً می فهمد و آن را مورد سنجش و تحلیل قرار می دهد، اما اگر علاوه بر شنیدن از چشم و قوه بینایی خود نیز استفاده کند، آن مطلب را بسیار دقیق تر، عمیق تر و ملموس تر درک خواهد کرد و در نتیجه واکنش نسبت به آن از شدت و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار خواهد بود.

این همکاری قوا با یکدیگر در موارد متعدد به حدی مخلصانه و صمیمانه است که براساس تصمیم گیری صحیح توسط عقل سلیم، همه اعضا و قوایی که در همکاری با یکدیگر سهیم می شوند، هیچکدام معارض و مخالف با دیگری اقدام نمی کند، بلکه همه دست به دست هم داده هدف واحدی را دنبال می کنند.

همکاری قوا همانطور که در بدن در طول هم و در راستای کمک رسانی به یکدیگر است، در قوای سیاسی کشور نیز به همین صورت است.

قوای بدن با همکاری متقابل دقیقاً همان هدف را دنبال می کنند که ذهن و مغز انسان آن را اراده کرده است و تمام تلاش و کوشش آنها این است که هدفی را که ذهن انسان در صدد بررسی آن است، آن را هرچه سریعتر، دقیق تر و مخلصانه تر نتیجه گیری کرده به مغز عرضه کنند تا مغز در مقام عمل، تصمیم و اراده خود را به بهترین نحو تحقق بخشد، لذا تمام اعضای تحت اختیار انسان با تمام قوا و توان خود در خدمت تحقق منویات مغز متفکر و عقل سلیم انسان است که مدیریت و رهبری کل بدن را به عهده دارد.

پی نوشت ها:
(۱) وسائل الشیعة، الحر العاملی، الشیخ أبو جعفر، ج۱۴، ص۱۳۹۔
(۲) سورہ بلد، آیات ۸ تا ۱۰۔
(۳) نهج البلاغه، حکمت ۸۔

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد