ارزش دوست
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
«احبة» جمع «حبیب» و حبیب به معنای دوست میباشد. انسان بر اثر خیانت، بی وفایی، خشونت و در امتحانات موفّق نشدن، دوستان خود را از دست میدهد و تنها میشود. گویا این که در غربت قرار میگیرد.
بشر دارای روح اجتماعی و زاییده اجتماع است و تنهایی برای او مشکل ساز خواهد بود. لذا یکی از مجازاتهای سخت، زندانهای انفرادی است که اگر مدت آن طولانی شود، انسان به بیماری روانی دچار میشود. انسان باید دارای دوست باشد تا نیاز فطری او برآورده شود. علاوه بر این که مشکلات زندگی در جامعه زیاد است و شخص به تنهایی از عهده حل آنها برنمیآید. باید انسانها دست به دست هم بدهند تا بر مشکلات فایق آیند.
این مسأله گرچه ضروری است، در برخی موارد بسیار خطرناک است؛ زیرا دوستان خوب مایه نجات و دوستان بد مایه بدبختی میباشند. قرآن کریم تعبیر جالب توجهی دارد مبنی بر این که انسان در روز قیامت در ارتباط با رفیقی که باعث انحراف و سقوط او شده است، میگوید: «یَا وَیلَتِی لَیتَنِی لَم أتَّخِذ فُلَاناً خَلِیلاً)؛ ای کاش فلانی را به عنوان دوست انتخاب نمیکردم؛ زیرا تمام بدبختی من از اوست». (2)
پیک هدایت در خانه من آمد؛ امّا این دوست ناباب مرا گمراه کرد. دوست انسان برای او سرنوشت ساز است. بیشتر کسانی که دست به جنایت میزنند، به خاطر همنشینی و مصاحبت با دوستان بد است. لذا انسان در انتخاب دوست باید بسیار دقیق و حساس باشد، مخصوصاً جوانان که باید بدانند: «یار بد، بدتر بود از مار بد؛ زیرا:
مار بد تنها تو را بر جان زند *** یار بد جان و هم ایمان زند
وطن جایی است که مولد انسان است. لذا وطن را به مادر تشبیه میکنند که طفل در دامانش پرورش مییابد و از آب و خاکش تغذیه میکند و به آن دل میبندد و مأنوس میشود.
غریب در غربت است؛ گویی کسی است که مادرش را از دست داده باشد. امکاناتی در وطن هست که در غربت نیست و علاقه به وطن عیب نمیباشد. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) وقتی از مکّه بیرون آمد، ناراحت شد و گفت:ای مکّه! تو را دوست دارم. اگر مشرکین نبودند تو را ترک نمیکردم. آیه چنین نازل شد: کسی که قرآن را بر تو فرستاد، تو را به مکّه برمیگرداند: (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ القُرآنَ لَرَادُّکَ إِلَی مَعَادٍ). (3)
با این توضیحات، معنای حدیث روشن میشود؛ مبنی بر این که اگر کسی دوستان خود را از دست بدهد، همان احساسی را مییابد که شخص در غربت پیدا میکند؛ یعنی چنین شخصی حالت بیگانگی و تنهایی دارد. سعی کنیم دوستان خوب را از دست ندهیم. به دست آوردن دوست آسان است؛ ولی از دست دادن آنها مشکل ساز خواهد شد.
احادیث درباره دوست بسیار فراوان است که در ادامه نمونههایی از آن را بیان میکنیم:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَلمَرءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ، فَلیَنظُر اَحَدُکُم مَن یُخالِلُ؛ آدمی بر آیین دوست خود است؛ پس، هر یک از شما مواظب باشید که با چه کسی دوستی میکند». (4)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلصَّدِیقُ اَقرَبُ الاَقَارِب؛ دوست، نزدیکترین نزدیکان است». (5)
و نیز فرمود: «مَن لَا صَدِیقَ لَهُ لاَ زُخرََ لَهُ؛ کسی که دوستی ندارد، اندوختهای نخواهد داشت». (6)
همچنین فرمود: «اَکثَرُ الصَّلاحِ وَ الصَّوابِ فی صُحبَتِهِ اُولِی النُّهی وَ الاَلبَابِ؛ بیشترین صلاح و دوستی، در همنشینی با خردمندان و صاحبدلان است». (7)
نیز فرمود: «مَن دَعَاکَ اِلَی الدَّارِ البَاقِیَةِ وَ اَعَانَکَ عَلَی العَمَلِ لَها، فَهُوَ الصَّدِیقُ الشَّفِیقُ؛ هر که تو را به سرای جاویدان فراخواند و در راه کار کردن برای رسیدن به آن سرا یاریات رساند؛ او دوست دلسوز است.» (8)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هیچ کس را دوست خود مخوان، مگر آن که در سه چیز او را بیازمایی: او را به خشم آوری و ببینی که آیا این خشم او را از حقّ به باطل میکشاند. در درهم و دینار، و در سفر کردن با او». (9)
همچنین فرمود: با کسی یار شو که به او آراسته شوی. با کسی یار مشو که به تو آراسته شود». (10) (مراد امام این است که با کسی همنشینی کن که همنشینیاش مایه آراستگی هر دو نفر شما باشد و با کسی که تو مایهی آراستگی او هستی و او موجب آراستگی تو نمیشود، همنشینی مکن).
از مجموع روایات به دست میآید که نباید با کسی دوست شد که آنچه برای خود میبیند و میپسندد برای تو نمیپسندد. و در مبارزه با نفست به تو کمک نمیکند.
از دوستی با افراد فاسق، فاجر و متظاهر به معاصی دوری کن. از دوستی با آدم نادان و احمق و کسی که قطع رحم کرده و حسود است، اجتناب نما.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دوست واقعی کسی است که این شرایط را داشته باشد: 1. ظاهر و باطنش با تو یکی باشد؛ 2. آبروی تو را آبروی خودش بداند و عیب و بیآبروی تو را عیب و بی آبرویی خودش به حساب آورد؛ 3. مال و منصب، او را نسبت به تو عوض نکند؛ 4. هر کمکی از دستش برآید، از تو دریغ نکند؛ 5. در هنگام گرفتاریها تو را تنها نگذارد». (11)
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 65.
2. سورهی فرقان، آیهی 28.
3. سورهی قصص، آیهی 85.
4. میزان الحکمه، ج 5، ص 296.
5. میزان الحکمه، ج 5، ص 296.
6. میزان الحکمه، ج 5، ص 296.
7. همان، ص 301.
8. همان، ص 302.
9. همان، ص 300.
10. میزان الحکمة، ج 5، ص 301.
11. همان، ص 310.
منبع مقاله :
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم