ارزش وجودی انسان با شاخص تعلیم و تربیت اسلامی
در نظام تربیتی اسلام، تربیت انسان، امری است بسیار مقدس و معنوی. انسان از راه های گوناگون و به شیوهها و فنون مختلف تربیت می شود تا در معرض «شدن برای خدا» قرار گیرد؛ امری که مقدس تر از آن در اندیشه اسلامی نمی توان یافت. پس تربیت، عملیاتی ویژه برای نوعی شدن» است که برای هر منظوری ممکن است صورت پذیرد؛ از «شدن» برای خود، دیگران، ابزار و اشیا تا «شدن» برای تنظیم و تأمین مصالح عالیتر، و تا «شدن» برای خداوند. در «شدن» نوع نخست، انسان حتی چنانچه خداباور و ملتزم به آیین خداباوری باشد، باور و التزام عملی خود به مفاد آن باور را برای جلب خویشتن و منافع و مصالح شخصی و خصوصی خویش می خواهد. برعکس، در «شدن» نوع دوم، انسان وجود و از جمله خویشتن و همه منافع، مصالح و تعلقات و وابستگی های خویشتن را برای جلب رضای خداوند می خواهد. بر این اساس، در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، تنها «شدن» مهم نیست، بلکه مهم تر از آن، نوع شدن و از همه مهم تر و سرنوشت سازتر و حساس تر انگیزه «شدن» است. قرآن کریم از هر دو نوع شدن سخن می گوید. نمونه ای از نوع اول به گروهی از منافقان اشاره دارد که – به رغم ظاهری از جهت ایمانی و معنوی فریبنده – همه چیز را برای منافع شخصی و مصالح گروهی و جناحی خود می خواهند و به مفاد و حقیقت ایمانی اعتنایی ندارند. نتیجه چنین تربیت و شدنی چیزی جز دشمنی سرسختانه با اسلام و مسلمانان نیست. این افراد اگر به سلطه و حاکمیت دست یابند، کاری جز افساد روی زمین و غارت و نابودی مردم و اموال و دارایی هایشان ندارند.
اینان تظاهر به ایمان را سرانجام صرف اعتبار و منفعت طلبیهای شخصی و جناحی می کند. در برابر، افرادی هستند که از خویشتن می گذرند تا رضایت الهی را به دست آورند. اینان کسانی هستند که همواره کانون رأفت و رحمت خداوند قرار می گیرند و چنانچه به مقام و منزلتی دست یابند، برای جامعه امنیت و سلم و صفا به ارمغان خواهند آورد؛ نماز برپا خواهند داشت؛ و احکام و سنن الهی مربوط به زکات و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر موارد را مو به مو اجرا خواهند کرد. برجسته ترین ملاک تمایز دو گروه مزبور در مقایسه با یکدیگر این است که یک گروه تنها خود را در نظر میگیرد و برای خود قیام می کند و دیگری تنها خدا را در نظر می آورد و برای او به پا می خیزد. شرح حال این دو گروه در فرهنگ و مبانی انسان شناختی تربیت میگنجد؛ به گونه ای که درباره یک گروه هواپرستی و درباره گروه دیگر خداپرستی تفسیر شدن و تربیت انسانهاست. اما این پایان دفتر تربیت نیست، بلکه انسان هنوز تا رسیدن به مقصود و منظور اعلای آفرینش، یعنی رسیدن به مقام و منزلت ولایت الهی و جانشینی خداوند بر روی زمین، فاصله بسیار دارد. طی این فاصله طولانی بدون عنایات الهی و امدادهای غیبی میسر نیست. توفیق ادب می خواهد، و کسب معرفت تلاش پیگیر می خواهد و جهاد و جدیت. در این میان ارزش وجودی انسان، فطرت انسان، شعاع آگاهی و سطح خواسته های انسان از مسائل مهم ناظر به مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت اسلامی به شمار می آید.
اینکه انسان موضوع تعلیم و تربیت قرار می گیرد و شایستگی لازم را برای فراگیری و آموزش و تربیت پذیری به خوبی از خود ابراز می دارد، نشان کرامت ذاتی اوست. ماشین اساسا تعلیم وتربیت پذیر نیست. حیوانات نیز به ندرت کارهایی را تقلیدوار فرامی گیرند، بدون اینکه خود بتوانند تدبیری بیندیشند و با اراده و آگاهانه چیزی بر معلومات خود بیفزایند. اگر گرامی ترین شخصیت انسانی در پیشگاه خداوند کسی است که باتقواترین باشد، این تقوا که معیار گرامیداشت انسان و نشان کرامت اوست جز از راه تعلیم و تربیت از راه دیگری به دست نمی آید. بنابراین ارزش ذاتی و وجودی انسان در درجه نخست به این است که انسان بتواند یاد بگیرد یا یاد بدهد؛ بیاموزد یا بیاموزاند؛ معلم باشد یا دانش آموز استاد باشد یا دانشجو؛ و افزون بر این، مربی باشد یا تربیت پذیر. در غیر این صورت، نه خیری از زندگی خواهد دید و نه خیری به دیگران خواهد رساند. انسان بدون علم و ادب و معرفت حکم احمق دون همتی را دارد که در پی هر نغمهای می رود و به هوای هر بادی می پرد؛ نه به نورانیت علم روشنی می جوید تا هدایت یابد، و نه به تکیه گاه مطمئنی پناه می برد تا نجات یابد.
حضرت آدم علیه السلام ، نخستین شخصیت انسانی روی کره زمین است که به طور مستقیم تحت اشراف و تعلیم و تربیت الهی قرار گرفت و از معارف و علومی که خداوند حتی به فرشتگانش نیاموخت آگاه شد. وی از تربیت ویژه ای که خداوند مختص انسان قرار داد بهره مند گشت تا به مقام جانشینی خدا بر روی زمین رسید و شایسته سجده فرشتگان شد. آیا شایسته تر از این موجود می توان مخلوقی را سراغ داد.
انسان اسلام شخصیتی است مخلوق و بنده آفریدگار جهان، که از آغاز تولد، خداوند او را به ابزارها و دستگاههای شناختی مجهز کرده تا با اراده، شناخت و تدبیر و برنامه ریزی خویش بتواند بخش عظیمی از نیازمندی های خود را برطرف سازد. او موجود منحصر به فردی است که از میان همه مخلوقات جهان شأنیت و استعداد درک و بیان کلام وحی را یافته است. از این روی، بسیاری موجودات به گونه ای در استخدام او و اهداف متعالیاش هستند، و اساسا آفریده شده اند تا در خدمت منویات الهی در آفرینش انسان باشند و اسباب کمال و تعالی او را فراهم آورند. انسان شناسی اسلام، در یک کلام، همه عوامل، امکانات و منابع و ابزار را برای انسان می خواهد، و انسان را برای خدا.
انسان اسلام، برخوردار از استعدادات و توانمندیهای لازم برای نیل به سعادت جاویدان و جاودانه ماندن می باشد. تصویری را که اسلام از انسان ارائه می دهد تصویر روشن موجودی است که در عین بهره مندی از استعدادات و خلاقیت ها سر تسلیم در پیشگاه خالق متعال دارد و به ارزشهای الهی پایبند است و در سایه بندگی او به آگاهیها و تواناییها و لذتهای فوق العاده ای نایل می گردد. چنین دیدگاهی درست برخلاف دیدگاه سایر مکاتب می باشد که با جانب افراط گرفته اند و از انسان بت ساخته و او را به مرز خدایی رسانده اند و یا جانب تفریط گرفته، انسان را در حد ماشین و یا حیوانیت تنزل داده اند.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی،صص250-245، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388