طلسمات

خانه » همه » مذهبی » از اينكه بعد از گذشت 14 قرن، علي(ع) محبوب همه انسانهاست و همه به او عشق مي ورزند، رمز اين جاودانه بودن در چيست؟

از اينكه بعد از گذشت 14 قرن، علي(ع) محبوب همه انسانهاست و همه به او عشق مي ورزند، رمز اين جاودانه بودن در چيست؟

بدون شك از بزرگترين امتيازات شيعه بر ساير مذاهب اين است كه پايه و زيربناي اصلي آن، «محبت» است. از زمان شخص نبي اكرم(ص) كه اين مذهب پايه گذاري شده است زمزمه محبت و دوستي در آن بوده است. آنجا كه در فرمايش نبوي جمله (عليٌ و شيعته هم الفائزون)[1] را مي شنويم، گروهي را در گرد مولي علي مي بينيم كه شيفته و مجذوب حضرتش شده اند. از اين روست كه مذهب تشيع، مذهب «عشق و شيفتگي» است.
نيروي محبت از نظر اجتماعي نيروي عظيم و مؤثري است. از امتيازات يك جامعه برتر، آن است كه با نيروي «محبت» اداره شود و چون علاقه و احساسات نسبت به شخصي يا شيئي به اوج خود رسيد، طوري كه وجود انسان را مسخر كرد و حاكم مطلق وجود گرديد «عشق» ناميده مي شود. اما بايد توجه داشت كه عشق و محبت منحصر به عشق حيواني و جنسي نيست؛ بلكه نوع ديگري از عشق و جاذبه هست كه در جوّي بالاتر قرار دارد و اساساً از محدوده ماده و ماديات بيرون است و از غريزه اي ماوراي بقاي نسل سرچشمه مي گيرد و در حقيقت فصل مميز جهان انسان و جهان حيوان است و آن «عشق معنوي و انساني» است، عشق ورزيدن به فضايل و خوبي ها و شيفتگي سجاياي انساني و جمال حقيقت، همانكه در آيات قرآني از آن به واژه «محبت و مودت» ياد شده است. (والذين آمنوا اشد حباًلله)[2] آنها كه ايمان دارند، عشق شان به خدا، شديدتر است.
بشر به اكسير محبت پاكان و نيكان سخت نيازمند است كه محبت بورزد و محبت پاكان او را با آنها هماهنگ و هم شكل قرار دهد. كه عشق پاكان وسيله اصلاح و تهذيب نفس است. و گل سرسبد مصلحان و پاكان وجودي است كه:
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را
(شهريار)
شخصيتي كه دهها سال كوشيدند تا ياد و نام مباركش را همچون قبر شريفش از ذهنها و خاطره ها پاك سازند. فراموشي نفرين بر حضرتش را قضا نمودند، نام علي بر فرزند گذاشتن را مستحق مجازات دانستند. اما چه عاملي باعث شد، نه تنها نامش فراموش نشد، بلكه محبوب ترين انسانها گرديد؟
بي ترديد عاشقي است كه شيفتة خدا بود. او مصداق بارز حديث نبوي (افضل الناس من عشق العبادة)[3] بود و نماز عشق او، كه چون وقت راز و نياز با معبود بي نياز فرا مي رسيد، رنگ رخسارش دگرگون ميشد. و چون با صداي طنين دلنواز «الله اكبر» از هر چه غير خدا بود، دل بر مي كند و به معبود خويش مي رسيد و به تمام معني عاشق مي شد، بهترين فرصت براي درآوردن تير از پاي مباركش فرا مي رسيد چرا كه او با تمام وجود عاشق و شيفته حضرت حق بود. و همين عشق بود كه او را با جام (فزت و رب الكعبه) سيراب كرد.
راستي كدامين علت است كه او را محبوب و معشوق دلها قرار داده؟ چه سري است كه حتي دشمنان از او به بزرگي و عظمت ياد مي كنند؟ و چون در پيش دشمنان ذكر فضائلش مي شود، سيلاب اشك جاري مي كنند؟[4]بايد اعتراف كرد كه رمز محبت را هنوز كسي كشف نكرده و نمي توان آن را فرموله كرد و گفت اگر چنين شد، چنان مي شود و اگر چنان شد، چنين مي شود. البته چيزي در محبوب هست كه براي محب از نظر زيبايي چنان خيره كننده است كه او را به سوي خود مي كشد. علي عليه السلام محبوب «دلها» و معشوق انسانهاست. اما فوق العادگي علي در چيست كه عشقها را برانگيخته و دلها را به خود شيفته ساخته و رنگ حيات جاوداني به خود گرفته است و براي هميشه زنده است؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا مي بينند و اصلاً او را مرده احساس نمي كنند، بلكه زنده مي يابند؟
مسلماً ملاك دوستي او جسم او نيست، زيرا جسم او اكنون در بين ما نيست و ما آن را احساس نكرده ايم. و باز محبت علي عليه السلام از نوع قهرمان دوستي كه در همه ملتها وجود دارد نيست. همچنين خطاست اگر بگوئيم محبت علي عليه السلام از راه فضيلت هاي اخلاقي و انساني است و حب علي حب انسانيت است. درست است علي مظهر انسان كامل بود و انسان، نمونه هاي عالي انسانيت را دوست مي دارد. اما اگر علي عليه السلام همه اين فضايل انساني حكمت، علم، فداكاري، از خودگذشتگي، تواضع، فروتني، ادب، مردانگي نسبت به دشمن، سخا، جود و كرم و… را داشت، ولي رنگ الهي نمي داشت، اين اندازه كه امروز عاطفه انگيز و محبت خيز است، نمي بود. به هر حال:
علي عليه السلام از آن نظر محبوب است كه «پيوند الهي» دارد. دلهاي ما به طور ناخودآگاه در اعمال خويش با خدا سر و سرّ و پيوستگي دارد، و چون علي را «آيت بزرگ حق» و مظهر صفات حق مي يابد به او عشق مي ورزد.
در حقيقت پشتوانه عشق علي پيوند جانها با حضرت دوست است كه براي هميشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاوداني است «مهر علي» نيز جاوداني است.[5] و چرا چنين نباشد كه احسن الخالقين در توصيفش فرمود: «لو اجتمع الناس كلهم علي ولايه علي ما خلقت النار»[6] اگر همه مردم بر گرد محبت و ولايت علي عليه السلام جمع مي شدند، آتش را خلق نمي كردم.
البته نقطه هاي روشن در وجود علي عليه السلام بسيار است اما آن چه براي هميشه او را درخشنده و تابان قرار داده است «ايمان و اخلاص و عدالت» اوست، همان كه به وي جذبة الهي داده است

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جاذبه و دافعة حضرت علي عليه السلام، شهيد مطهري.
2. ولاها ولايتها، شهيد مطهري.

پي نوشت ها:
[1] . سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، ج6، ص379 (ذيل آيه 7 سوره بيّنه)؛ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج2، ص467، حديث 1139.
[2] . بقره/165.
[3] . كليني، اصول كافي، ج2، ص83، حديث 3.
[4] . ديلمي، ارشاد القلوب، ج2، ص218، (ضراربن ضمرة الليثي وقتي با اصرار معاويه زبان به فضايل حضرت علي گشود اشك معاويه را جاري كرد «فسالت دمعة معاوية علي لحيته فنشفها بكمه و اختنق القوم بالبكاء. ثم قال كان و الله ابوالحسن علي كذلك».
[5] . مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي(ع)، چاپ بيست و نهم، 1378، ص94.
[6] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج39، ص247، باب 87، ح4؛ اربلي، علي بن عيسي، كشف الغمه، ج1، ص99 (قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ لو اجتمع الناس علي حب علي بن ابي طالب لما خلق الله عزوجل النار).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد