استعفای ویلی برانت در آسمان 1947 به بعد
کارل هربرت فرام که بعدها نام ویلی برانت را برگزید در سال 1913 در شهر لوبک متولد شد، وی در اوان جوانی به سازمان جوانان سوسیالیست پیوست در سال 1930 میلادی عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان شد، پس از روی کار آمدن حزب نازی وی تحت تعقیب گشتاپو قرار گرفت و در سال 1933 به کشور ناروی گریخت و در این کشور نام خود را به ویلی برانت تغییر داد
در سال 1945، ویلی برانت به عنوان خبرنگار روزنامه های ناروی برای پیگیری اخبار دادگاه نورنبرگ به المان بازگشت، در سال 1947 وی دوباره تابعیت المان را کسب کرد و بار دیگر عضو حزب سوسیال دموکرات شد، ویلی برانت از سال 1949 تا 1957 نماینده بخش غربی برلین در مجلس بوندستاگ بود، در سال 1957 به عنوان شاروال برلین غربی انتخاب شد
وی در سال 1964 به مقام منشی عمومی حزب سوسیال دموکرات منصوب گردید، دو سال بعد هنگام صدراعظمی کورت گیزینگر در دولت موسوم به «ائتلاف بزرگ» به مقام معاون صدراعظم و وزیر خارجه منصوب شد و از همان زمان نخستین تلاش های خود را برای سیاست نگاه به شرق آغاز نمود
ویلی برانت در اکتبر سال 1969 میلادی به عنوان صدراعظم المان غربی انتخاب گردید و دست به اصلاحات بزرگ داخلی زد و سیاست خود را برای تنش زدایی با کشورهای اروپای شرقی پیگیری کرد، وی در سال 1970 پیمان هایی را با اتحاد شوروی و پولند براساس احترام به مرزهای موجود و عدم توسل به زور امضا کرد و به این ترتیب روابط سیاسی میان المان غربی و شوروی وپولند برقرار شد
ویلی برانت در سال 1971 برنده جایزه صلح نوبل شد، با این حال سیاست تنش زدایی ویلی برانت با مخالفت های داخلی روبه رو شد و برانت اکثریت پارلمانی خود را در بوندستاگ از دست داد، اما وی توانست در انتخابات زودهنگام سال 1972 پیروز شده و بار دیگر صدراعظم المان غربی شود، در دومین دوره صدراعظمی ویلی برانت پیمان هایی را با جمهوری دموکراتیک المان (المان شرقی) در سال 1972 و چکسلواکی در سال 1973 امضا کرد
خلاصه ویلی برانت ناگزیر گردید در روز 7 ماه می سال 1974 از مقام خود استعفا دهد، ویلی برانت در سال 1976 به سمت منشی عمومی سازمان بین المللی سوسیالیسم انتخاب شد و در این مقام تلاش کرد روابط جدیدی میان کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه بر مبنای اصول تازه ای را ایجاد کند که به تاسیس کمیسیون شمال – جنوب منجر گردید، از سال 1989 میلادی وی یکی از طرفداران فعال اتحاد مجدد دو آلمان بود، ویلی برانت در سال 1992 میلادی درگذشت.
انقلاب صلح با زانو زدن
تا پیش از ۷دسامبر ۱۹۷۰، مردم ورشو آخرین باری که سیاستمدار ارشدی از آلمان را دیده بودند، در دوران جنگ جهانی دوم بود، یعنی همان زمانی که شهر و کشورشان زیر چکمههای سربازان ارتش هیتلری له میشد. “مهمان” آمده از آلمان هم کسی نبود جز خود هیتلر.
مترجم ویلی برانت میگوید که روز ۷ دسامبر ۱۹۷۰ که صدراعظم آلمان غربی و و همراهانش در ورشو به سر میبردند نیز، فضایی سرد میان آنها و رهبران لهستان حاکم بود و پیش میآمد دقایقی که حرفی بیناشان رد و بدل نمیشد، ولو که برانت در همان روز قرار بود پای قراردادی را امضا بگذارد که بخشی از شرق آلمان را همانطور که متفقین در کنفرانس پتسدام آلمان تعیین کردند، عملاً جزیی از خاک لهستان میشناخت و آلمان دیگر مدعیاش نبود. پیشتر حکومت مستقر در شرق آلمان این مرز را به رسمیت شناخته بود اما در مورد آلمان غربی سفر برانت قرار بود به آن تحقق بخشد.
استدلال برانت در برابر غوغای محافظه کاران و محافل راست آلمان که او را به خیانت متهم میکردند این بود که «اروپا را به ویرانی کشیدهایم و طاعون مرگ و نیستی را به جان مردم آن و به خصوص لهستانیها انداختهایم، حالا فکر میکنید که هنوز هم می توان بر ادعای مناقشهانگیز خودمان نسبت به اراضی این سوی رود اودر- نایسه پافشاری کنیم؟»
پیشاز ظهر روز ۷ دسامبر برانت برای ادای احترام به همهی آن ۷ هزار نفری که در جریان قیام سه هفتهای گتوی ورشو در آوریل ۱۹۴۳ از پای درآمدند و همهی آن سه میلیون لهستانی قربانی مرگ و تجاوز قوای هیتلر رفت که تاج گلی در پای بنای یادبود قربانیان گتو بگذارد. بر آن زمین نمناک از اثر برف شامگاه قبل خم شد که روبان گل را به رسم رایج راست و ریس کند، اما به جای راستشدن، زانو زد. به یک باره همهمه هیات همراه و خیل خبرنگاران فرو خفت، حادثهای شگفت روی داده بود.
ویلی برانت زانو زد تا از بابت جرم و جنایت و دهشت و تالانگری آلمان در جریان جنگ جهانی دوم از مردم جهان عذر بخواهد، ولو که خودش مخالف این جنگ بود و سروکارش به آوارگی از میهنش کشیده بود. او برای خودش نیازی به عذرخواهی نداشت، برای مردم و ارتشی که هیتلر را به جنایت یاور شدند زانو زد تا عذر بخواهد از مردم سراسر جهان و به یادها بیاورد که وجدان انسانی نباید از کنار جنایتهای کوچک و بزرگ به راحتی بگذرد.