براي پي بردن به اين كه كدام تفسير از ميان اين همه تفاسير، جامعتر و دقيقتر است، ابتدا مطلبي كوتاه در مورد روش هاي تفسيري بيان مي شود و سپس به مهمّ ترين تفاسير اشاره مي شود.
مفسّران از نظر روش و اسلوب تفسير، اختلافات بسياري دارند. هر يك از آنان قرآن كريم را از زاويهاي و ديدگاهي خاص مورد مطالعه قرار دادند، به گونهاي كه هر يك از تفاسير آن ها با هم مختلف و برداشتها از يكديگر متفاوت و جهات آن ها از هم متمايز مي باشد. مفسّراني كه تنها از آثار معصومان ـ عليهم السّلام ـ و يا صحابي و تابعين پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به فهم و درك آيات قرآن روي آوردهاند؛ براي اجتهاد و درك مفسّران جايگاهي قائل نيستند. فقط به نقل مأثورات[1] اهتمام مي ورزند و بر روايت وارده تكيه مي كنند. به عنوان نمونه تفسير البرهان اثر علّامه بحراني و يا نور الثقلين اثر علّامه حويزي و از تفاسير اهل سنّت، الدر المنثور سيوطي، از اين گونه تفاسير مي باشند.
برخي برخلاف دسته ي پيش، آيات قرآن کريم را تنها از زاويه ي عقل و كاوش هاي خرد ورزانه تفسير ميكنند و معيارهاي عقلي و احياناً دريافتهاي حسي را ملاك برداشت از پيام قرآن قرار دادهاند. از نظر گرايش و اسلوب، در ميان مفسّران اين گونه روش ها و اسلوب وجود دارد:[2] گروهي آيات قرآن کريم را تنها از نقطه نظر ادبيات و بلاغت و فصاحت قرآن کريم مورد بررسي قرار داده و كتابهاي تفسيري خود را مالامال از بحثهاي ادبي و بلاغي كرده و از اين منظر به كلمات و آيات قرآن کريم چشم دوختهاند، مانند جوامع الجامع از علّامه طبرسي و از تفاسير اهل سنّت، الكشاف زمخشري.
و گروهي ديگر به مباحث فلسفي و كلامي توجّه بيشتر كرده، يا در شرايط تاريخي خاص مبارزات اعتقادي در ميان مسلمانان، نقش اصلي را به توضيح اين دسته از آيات مورد مناقشه دادهاند و لذا صبغه ي تفسيري آن ها مذهبي و كلامي شده است. مانند: تفسير القرآن (ملاصدرا)، متشابه القرآن (ابن شهر آشوب) و از اهل سنّت: بيان المعاني (آل غازي).
دستهاي ديگر به مسائل عرفاني و اشارات معنوي و تأكيد بر مسائل اخلاقي و اشارات سير و سلوكي روي آوردهاند و جلوه ي تفسيري آن ها در گرايش به اين دسته از مباحث بوده است. مانند بيان السعادة (گنابادي) و از اهل سنّت: كشف الاسرار (ميبدي) و بالاخره دستهاي ديگر به آيات هستي شناسي قرآن کريم عنايت بيشتر نشان داده و آياتي كه درباره ي آفرينش آسمان ها و زمين، انسان و پديدههاي طبيعي نازل شده تفسير كرده و با به كارگيري معلومات خود به تفسير علمي قرآن كريم روي آوردهاند. مانند الجواهر از طنطاوي، و موارد ديگر نيز قابل طرح است. براي اطّلاع بيشتر به تفسير و مفسّران، اثر آيت الله محمّد هادي معرفت مراجعه شود.
اين بود نمونههايي از تفسير مفسّران كه در تفسير خويش از يک جهت خاص به آن پرداختهاند، امّا پارهاي از تفاسير وجود دارند كه به طور جامع به آن ها پرداخته اند. در اين قسمت به مهمّ ترين تفاسيري که به تفسير همه جانبه پرداخته است، اشاره مي شود:
الف. تفسير مجمع البيان:[3]
اثر ابوعلي فضل بن حسن طبرسي (قرن چهارم و پنجم). اصل تفسير مجمع البيان به زبان عربي است. به زبان فارسي نيز ترجمه شده است كه توسط انتشارات فراهاني، در 27 مجلد چاپ شده است. اين تفسير، يكي از مهمّ ترين و ارجمندترين تفاسير جهان اسلام است كه دانشمندان شيعه و سنّي آن را مورد توجّه قرار دادهاند و از آن به عنوان يكي از منابع تفسير ياد كردهاند. و آن را از جمله تفاسير قديمي دانستهاند كه به نيكوترين صورت با الگويي مناسب و ضمن عنوانهاي مكرر و ثابت تنظيم شده است. مجمع البيان شامل مباحثي چون قرائت، اعراب، لغات، بيان مشكلات، ذكر موارد معاني و بيان شأن، نزول آيات، اخبار وارده در آيات و شرح و تبيين قصص و حكايات است.
ب. تفسير الميزان في تفسير القرآن:
اثر علّامه فقيد سيّدمحمّد حسين طباطبايي، از مفسران بزرگ دوران معاصر شيعه است. الميزان يكي از بزرگترين آثار علمي و جامع تفاسير ميباشد و به حقّ در نوع خود كمنظير و مايه ي مباهاتي و افتخار شيعه است. ويژگي مهمّ اين تفسير به كارگيري تفسير قرآن کريم به قرآن کريم است. اين روش در كار مفسّر تنها در كنار هم گذاشتن آيات براي درك معاني واژه خلاصه نميشود، بلكه موضوعات مشابه و مشترك در سورههاي مختلف را در كنار يكديگر قرار ميدهد و آن ها را تحليل و مقايسه ميكند و براي درك پيام آيه به شيوه ي تدبّري و اجتهادي توسّل ميجويد. علّامه طباطبايي در آغاز تفسير مقدمهاي نگاشته و در آن نگاهي اجمالي به سير تطور تفسير و روش هاي آن کرده است. در اين مقدمه ديدگاه خود را درباره ي تفسير و چگونگي برخورد با آن و تفاوت كلي با بسياري از روش ها و نگرش اي تفسيري موجود آشكار ميكند. يكي از ابعاد الميزان، جامع گرايي اين تفسير است. بيگمان اين خصيصه از انديشه و گرايشهاي اجتماعي مؤلف برخاسته و به مباحثي چون حكومت، آزادي، عدالت اجتماعي، نظم اجتماعي، مشكلات امت اسلامي، علل عقب ماندگي مسلمانان، حقوق زن و ده ها موضوع روز روي آورده و بهاي لازم داده است. اصل الميزان عربي و حدود 20 جلد و ترجمه ي فارسي آن توسط سيّد محمّد باقر موسوي همداني صورت گرفته كه دفتر انتشارات تبليغات اسلامي حوزه ي علميه ي قم در 20 مجلد آن را چاپ كرده است.
ج. تفسير نمونه:
اثر آيت الله مكارم شيرازي و جمعي از فضلاي حوزه. تفسير نمونه از متداول ترين تفاسير فارسي عصر ماست كه به زبان ساده و گويا و قابل استفاده براي عموم به نگارش درآمده و مورد استقبال اقشار مختلف قرار گرفته است. اين تفسير كامل و شامل تمام قرآن کريم و در 27 جلد و با ويژگي عصري و اجتماعي بودن در ميان قرآن کريم پژوهان مطرح است. زيرا مناسب با نيازها و پرشهاي عصر پيام قرآن کريم را با زبان روز تبيين كرده و از مباحث فني و كلاسيك ادبي پرهيز نموده است. اين سه نمونه بهترين و جامعترين تفاسير در بين تفاسير گوناگون است كه مطرح شد. پس نتيجه بحث اين شد كه ما ابتدا بايد بدانيم كه روش ها و اسلوبهايي كه مفسبران در تفاسير خودشان آورده بر چه پايه و مباني است و ثانياً بايد به دنبال بهترين اسلوب و تفسير رفت كه جامع همه ي مباحث چون جنبه ي تفسيري قرآن کريم به قرآن کريم، تفسير تطبيقي، كلامي، فلسفي، عرفاني، و تفسير عصري و اجتماعي و… كه از ميان اين همه تفاسير سه تفسير به بيان موضوعات كلّي پرداختهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيت الله محمّد هادي معرفت، تفسير و مفسّران،قم: انتشارات مؤسسه ي فرهنگي التمهيد،ج 1و2، 1379.
2. حبيب الله جلاليان، تاريخ تفسير قرآن كريم، تصحيح و تعليق محمّد رضا آشتياني، ناشر: انتشارات اسوه، 1372 .
3. آيت الله استادي، آشنايي با تفاسير قرآن مجيد و مفسّران، قم: انتشارات مؤسسه ي در راه حق، 1377.
4. دكتر سيّد رضا مؤدّب، روشهاي تفسير قرآن، قم: انتشارات اشراق، دانشگاه قم، 1380.
5. بهاء الدين خرمشاهي، دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي، ناشر: انتشارات دوستان و ناهيد، 1377 ،ج1.
6. سيّد محمّد علي ايازي، سير تطور تفاسير شيعه، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379.
پي نوشت ها:
[1] . مأثورات: مأثور، تفسيري است كه مفسر فقط كلام معصوم ـ عليه السّلام ـ و غير معصوم مانند صحابه را در تفسير خويش ميآورد. (تفسير روايي)
[2] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي، تهران: انتشارات دوستان و ناهيد، 1377 ش، ج 1، ص 637.
[3] . ر.ك: ايازي، سيد محمد علي، سير تطور تفاسير شيعه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم، تهران، 1379، ذيل تفاسير مربوطه.