از نسل توفان (1)
از نسل توفان (1)
علامه بلخي در توصيف حجت الاسلام سيد حسن عالمي بلخابي از روحانيون مبارز افغانستان
درآمد
گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن فرزند روح الله نوه مرحوم آيت الله سيد حسين عالمي بلخابي مؤسس حوزه علميه «عالميه» در بلخاب طعم خاصي دارد. چرا که فرزند ايشان سيد محمد علي عالمي بلخابي يکي از بنيانگذاران حزب جهادي «اسلام مکتب توحيد» و از نزديکان شهيد علامه سيد اسماعيل بلخي است. آقاي عالمي در اين گفت و گو مبارزات سياسي و فرهنگي علامه بلخي و اوضاع اسفبار شيعيان افغانستان را در مراحل گذشته براي خوانندگان علاقمند شرح مي دهد:
ابتداي بحث بفرماييد که از نظر خانوادگي چه ارتباطي با شهيد بلخي داريد؟
بسم الله الرحمن الرحيم: ما خاندان عالمي با شهيد بلخي از يک قوم و از يک خاندان هستيم. مير سيد علي ولي جد بزرگ سادات بلخاب است و در حال حاضر از اين خاندان حدود دو هزار و پانصد خانواده در بلخاب زندگي مي کنند. مير سيد علي فرزندي داشت به نام سيد مراد که سادات بلخاب از نسل او هستند. نسل سيد مراد نيز به دو تيره «توفان» و «مير ولد» تقسيم مي شوند. بنابر اين ما از نسل مير ولد هستيم و شهيد بلخي از نسل توفان بود.
در ارتباط با مسائل سياسي و اجتماعي بايد گفت که شهيد علامه بلخي پس از مدتي که از زندان آزاد شد به زادگاه خود بلخاب آمد و شبي را در مدرسه عالميه گذراند. زماني که زنداني شد محاسن و موي سر او خيلي بلند نبود. ولي پس از گذراندن حدود 15 سال زندان موي سر و محاسن او بسيار بلند شده بود. او به طلاب مدرسه گفت که اين موي سر و محاسنم به خاطر مردم سفيد شده است. هنگامي که به سر پل آمد شبي را هم در مدرسه دهن شيرد گذراند. عموي من در مدرسه عالميه با اصرار زياد موي سر و محاسن شهيد بلخي را کوتاه کرد و به او گفت که نبايد موي سرتان مانند درويش ها اين قدر بلند باشد.
آيت الله عالم در آن زمان چه خدماتي براي شيعيان شمال افغانستان داشته است؟
مرحوم آيت الله عالم پدر بزرگ من حدود 100 سال پيش در شرايطي که مردم افغانستان در تنگناي شديد اقتصادي بسر مي بردند، و شيعيان نيز مخصوصاً در مناطق شمالي با تقيه زندگي مي کردند. به حوزه علميه مشهد مقدس رفت تا تحصيلات علوم ديني و معارف اسلامي را فرا گيرد. در آن زمان شيعيان را رافضي مي ناميدند. يکي از کرامات آيت الله عالم اين است که ايشان هنگام اقامت در مشهد مقدس شبي در خواب مي بيند که مي خواهد به زيارت حرم امام رضا (ع) مشرف شود. هنگامي که وارد صحن مي شود يک سيد نوراني از حرم بيرون مي آيد و به او مي گويد برگرديد به افغانستان. آيت الله عالم روز بعد اين خواب را براي استاد خود تعريف مي کند. استاد در تعبير اين خواب مي گويد شخصي که به خواب شما آمده امام رضا (ع) بوده است. پس به افغانستان برگرديد. بازگشت شما ثواب خيلي زيادي دارد.
علما و روحانيون صد سال پيش افغانستان يا شاگرد آيت الله عالم بودند يا شاگرد، شاگرد ايشان بودند که توانستند مذهب جعفري را در اين کشور گسترش دهند. در دوران آيت الله عالم اوضاع شمال طوري بود که مردم بلخاب سوره اخلاص را مي خواندند و خون ذبيحه (قرباني) را مي خوردند. آيت الله عالم در پي بازگشت به افغانستان توانست تحول بسيار عجيبي در صحنه اجتماعي تشييع به وجود بياورد.
بعد از فوت آيت الله عالم، فرزند ايشان سيد محمد حيدر عالمي که پدر بنده است، و آيت الله سيد محمد علي عالمي و آقاي سيد محمد حسن وکيل که عموهاي بنده هستند، تحصيل کردند و جامعه را به سوي رشد و کمال رهنمون ساختند. اين آقايان از جمله آيت الله عالمي که در قيد حيات هستند، خدمات ارزنده اي براي جامعه شيعه افغانستان داشته اند. به طور مثال آيت الله عالمي حدود 30 سال پيش، در دوره انقلاب اسلامي افغانستان و پس از کودتاي کمونيستي، شمال را از لوث وجود حزب خلق کمونيست آزاد کرد و رهبري مردم را بر عهده گرفت. مردم احترام خاصي به او داشتند.
زماني که علامه بلخي مبارزات سياسي اش را آغاز کرد مردم شمال افغانستان چه ديدگاهي داشتند؟ آيا او را همراهي کردند؟
زماني که شهيد بلخي فعاليت هاي سياسي را آغاز کرد عامه مردم از نظر آگاهي به حد بلوغ نرسيده بودند. او ابتدا حزب نهضت اسلامي را تشکيل داده بود. جمعي از سران و بزرگان افغانستان با او همکاري مي کردند. شخصيت هاي برجسته اي در آن حزب حضور داشتند. او ديدگاه ها و ايده هاي بسيار بالايي داشت. اما متأسفانه موفق نشد. ولي جامعه افغانستان شهيد بلخي را به عنوان يک شخصيت روحاني و متعهد خوب مي شناخت. مردم او را يک مبلغ طراز اول مي شناختند. اما جامعه از ماهيت نظام حاکم هم آگاهي کامل نداشت. نمي دانست که اين نظام به چه دليل بلخي را زنداني کرده است. مردم نمي دانستند که بلخي چه مي گويد و چه مي خواهد. لذا عامه مردم آگاهي نداشتند. مردم افغانستان به علت وجود جو اختناق و فشار حکومت نمي توانستند درباره شهيد بلخي اظهار نظر کنند يا واکنش نشان دهند. ولي مردم بلخاب که او را فرزند خود مي دانستند از مبارزات او آگاهي داشتند. به اين دليل که بلخي يک شهروند شيعه بود، فشار نظام حاکم بر شيعيان بيش از ساير اقوام بود. زماني که شهيد بلخي آزاد شد آنگاه نظام حاکم يکسري آزادي هاي عمومي براي مردم شيعه قايل شد. اين مبارزات شهيد بلخي بود که آزادي براي مردم به ارمغان داشت. نظام حاکم تا آن زمان به شيعيان اجازه نمي داد تا در اذان «اشهد ان عليا ولي الله بگويند». اذان شيعه در افغانستان به کلي ممنوع بود.
شهيد بلخي پس از آزادي از زندان از مبارزه دست نکشيد. اولين اقدام او ملاقات با ظاهرشاه بود. او در جريان صحبت هاي طولاني با ظاهرشاه به او گفت من براي چه 15 سال زنداني شدم؟ مردم مي پرسند که من براي چه زنداني شدم؟ لذا علامه بلخي در اين ملاقات خواسته هاي مردم را با او در ميان گذاشت. يکي از خواسته هاي مردم آزادي اذان شيعيان بود. و ظاهرشاه به شيعيان اجازه داد مراسم مذهبي خود را آزادانه برگزار کنند. از آن پس مساجد و حسينيه هاي شيعيان در کابل فعال شده و مردم به آزادي نسبي دست يافتند. صداي دلنشين «اشهد ان عليا ولي الله» از مناره هاي مساجد پخش مي شد. اينها بخشي از دستاوردهاي شهيد بلخي براي مردم افغانستان بود.
دامنه فعاليت هاي شهيد بلخي تا چه اندازه گسترده بود؟
فعاليت شهيد بلخي سرتاسر افغانستان را در برداشت. هنگامي که ملاحظه مي کنيد که شخصيت هاي گوناگون از مناطق مختلف افغانستان با او همکاري مي کردند. اين نشان مي دهد که طيف هاي گوناگوني از سر تاسر افغانستان در حزب ارشاد اسلامي حضور داشتند و با علامه بلخي همفکري و همکاري مي کردند. زماني که او در مرکز اقامت داشت طبيعي است که مسئولان نظام در مرکز زندگي مي کنند. بلخاب در مناطق شمالي افغانستان واقع شده است ولي مزار مرکز استان شمال افغانستان است. بلخاب يک منطقه دورافتاده در شمال افغانستان است اغلب مردم از مبارزات شهيد بلخي شناخت نداشتند. کساني که شناخت داشتند از رجال سياسي و شخصيت هاي اين منطقه بودند. اين شخصيت ها مي دانستند که نظام ظاهر شاه يک حکومت فاسد و خانوادگي است و تا زماني که اين خاندان حکومت مي کند مردم افغانستان طعم آزادي را نخواهد چشيد. شهيد بلخي با اين نيت قيام کرد تا مردم از نظر مذهبي و اجتماعي آزاد شوند هر قوم و مذهبي بتواند آزادنه عقايد خود را بيان کند.
پس از زنداني شدن شهيد بلخي مدارس ديني و حوزه هاي علميه شيعه يا نخبگان افغانستان چه واکنشي نشان دادند؟ آيا براي آزادي او تلاش هايي به عمل آمد؟
آري… تعدادي از شخصيت هاي بلخاب همچون سيد محمد خان که از بستگان ماست فشارهايي بر دولت وارد آورد. برخي از نمايندگان بلخ و سنگ چارک به کابل رفتند و براي آزادي شهيد بلخي تلاش کردند. مسئولان نظام به اين شخصيت ها اسناد و مدارک نشان دادند و گفتند که آقاي بلخي قصد کودتا داشت، و گروه او مي خواستند ظاهر شاه را اعدام کنند. ظاهرشاه براي جلوگيري از واکنش شيعيان ناچار شد علامه بلخي را در زندان نگه دارد، و از اعدام او خودداري کند. زيرا نظام حاکم با اسنادي که از کودتاچيان در اختيار داشت نمي بايست بلخي را آزاد مي کرد. ولي بر اثر فشار شخصيت هاي شيعي بود که پس از 15 سال زندان بلخي را آزاد کرد و از او عذرخواهي هم کرد. پس از آن هم به شيعيان آزادي اظهار عقيده و بيان داد. اينها امتيازاتي است که ظاهر شاه به شهيد بلخي داد.
با توجه به شرايط آن روز بفرماييد که انديشه شهيد بلخي چگونه تبلور يافت. از چه طريق با علماي جهان اسلام ارتباط برقرار کرد؟
در حقيقت شهيد بلخي از دوران کودکي يک نابغه بود. کساني که در جامعه نابغه هستند به راحتي مي توانند به اهدافشان برسند. يکي از معدود شخصيت هاي افغانستان که نبوغ فکري داشته شهيد بلخي بوده است.
اين دقيقاً فرمايش امام است؟
اين نفس فرمايش حضرت امام (ره) است که علامه بلخي را سيد جمال الدين ثاني ناميد. اصولاً علامه بلخي براي کسب فيض و راهنمايي به محضر امام خميني (ره) رسيد و امام رهنمودهاي لازم را به او ارائه فرمود.
در زماني که علامه بلخي در حوزه علميه مشهد درس مي خواند با آيت الله وحيد خراساني همدرس بوده است. بنده در سال 1386 خدمت آيت الله وحيد رسيدم. ايشان نام زادگاهم را از من جويا شد و به ايشان گفتم که من از بلخاب هستم. بعد آيت الله وحيد پرسيد که چه نسبتي با علامه بلخي دارم. در اين ديدار آيت الله وحيد خيلي از علامه بلخي تعريف کرد و او را جوان با استعداد و مبارزي مؤمن توصيف کرد.
موقعي که علامه بلخي در سال 1346 از نجف اشرف به قم آمد، مراجع وقت قم همچون آيت الله سبحاني و آيت الله ناصر مکارم شيرازي که آن روز به درجه اجتهاد نرسيده بودند از او استقبال کردند. به افتخار علامه بلخي جلسه با شکوهي در حوزه علميه قم برگزار شد. آيت الله مکرام در معرفي شهيد بلخي او را از شخصيت هاي بزرگ جهان اسلام توصيف کرد. او در يک سخنراني در حوزه علميه قم در تشريح اهداف مبارزات خود چنين گفت: «31 سال پرچم مبارزه را به دست خود گرفتم. 15 سال تبعيد، تحمل مشقت ها و تلخي ها خيلي زود گذشت. 15 سال هم زندان مسئله است که شايد رفقا اطلاع داشته باشند. از اول نوروز سال 1329 تا آخر سال 1343 در کابل زنداني شدم. اين 15 سال را در اطاق تاريک و سرد زمستان کابل سپري کردم. ولي زندگي همين است. تنها عشق و علاقه به مرام خود داشتم و جز اين چيز ديگر نبود». سپس بلخي اشعاري را از علامه اقبال لاهوري مي سرايد:
زندگي اندر خطرها زيستن
بي خطرها زيستن، نازيستن
زندگي اندر خطرها زندگي است
بي خطرها زندگي شرمندگي است
زندگي اندر خطرها زنده تر
زنده تر، رخشنده تر، تابنده تر
زندگي مي بايدت اندر نبرد
روحيات تازه اي مي جو، چو مرد
علامه بلخي افزود: «بزرگان اين طور زندگي کرده اند، پس نبايد از مظلوميت و بيچارگي و دست خالي خود مأيوس شد. فقط مرام صحيح و تعقيب مسلک، راه کاميابي و عامل پيروزي است. من در اين مبارزه آرزوي شخصي نداشتم، و کرسي و سلطنت نمي خواستم. حدود چهار ميليون شيعه افغانستان در محروميت کامل بسر مي بردند. چاره ديگري نداشتم و حرکتي کردم مظلومانه، براي اثبات قانون تشيع و گرفتن حق به ضرب زور از حلقوم زور. ارمغان امروز من همين اين است که چهار ميليون شيعه امروز آزاد است، تقيه کنار رفت. اين محصول چيست؟ محصول مبارزه، زحمت و رنج است، خيلي خوب، نحوه مبارزه هرچه مي خواهد باشد. گاهي کشته شدن و گاهي کشتن است، هر زمان اقتضايي دارد». اين سخنان نشان مي دهد که شخصيت شهيد بلخي در حوزه هاي علميه قم و نجف و مشهد و افغانستان خيلي جا افتاده بود.
علامه بلخي در زمينه گسترش آگاهي مردم افغانستان چه نقشي داشت؟
نگاه کنيد شهيد بلخي آثار و اشعاري که در زندان تنظيم کرد که در مجموع بيش از 75 هزار بيت شعر تنظيم کرده که به دست فرزندان مردم افغانستان رسيده است. هنگامي که اشعار بلخي در زندان «بلخي ز زندان هر نفس تلقين همت مي کند» را مي خوانيد احساس مي کنيد که اين اشعار يک دنيا مبارزه است. اشعار بلخي آگاهي بخش جوانان و فرهيختگان و سياستمداران افغانستان است. اين اشعار تحول عظيمي ايجاد کرد که در نسل هاي بعد از او هم ادامه داشت. انقلاب و جهاد ملت افغانستان در پرتو فکر و انديشه بلخي بوده است. اين اشعار تأثير به سزايي در زمينه گسترش آگاهي مردم افغانستان داشت. پس از آزادي از زندان هم رفتار و عملکرد ظاهر شاه را تقبيح مي کرد.
منبع: شاهد ياران شماره 64
/ج