مسائل اخلاقي در هر زمان بويژه در عصر و زمان ما از اهميّت بسيار بالايي برخوردار است، چرا كه عوامل و انگيزههاي فساد در عصر ما از هر زماني بيشتر هست.
اكتساب صفات اخلاقي و منزه كردن قلب از رذائل اخلاقي از مهمترين مباحث قرآني و از يك نظر مهمترين هدف بعثت پيامبران الهي را تشكيل ميدهد، زيرا بدون اخلاق نه دين براي مردم مفهومي دارد و نه دنياي آنها سامان مييابد چنان که گفتهاند:
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند قومي كه گشت فاقد اخلاق مردني است
نخست بايد بدانيم بين فضائل اخلاقي و رذائل اخلاقي چه نسبتي وجود دارد؟[1] به نظر ميرسد رابطه تضاد باشد، همچون سردي و گرمي، يعني نميشود در شخصي يك صفت اخلاقي باشد و ضدّ آن هم باشد نميشود هم راستگويي باشد وهم دروغگويي.
پس از اين ارتباط منطقي بدين نتيجه ميرسيم با اتصاف به يك صفت اخلاقي دو نتيجه حاصل ميگردد (صفت نيكو، دفع رذائل اخلاقي) اگر چه راههاي ديگري نيز براي دفع رذائل اخلاقي هست كه در ذيل اشاره ميشود:
ابتدا راه تحصيل ارزشهاي اخلاقي:
1. بيداري
نخستين مرحله براي رسيدن به اين هدف بيداري از غفلت است كساني هستند که به خاطر پيروي از غرائز حيواني خود توجه به اطراف موضوع ندارند و توجه نميكنند كه راه ديگري هم وجود دارد و هدفهايي در كار هست كه بايد آن راه را پيمود و به آن هدفها رسيد حقي هست كه بايد پذيرفت و باطلي هستند كه بايد رها كرد و راه صحيحي هست كه بايد برگزيد و راه خطايي كه از آن بايد كناره گرفت، (در ارتباط با همين نخستين قوم هست كه يكي از وظايف انبياء با عنوان ذكر (يعني خارج كردن مردم از حالت غفلت) و انبياء با عنوان مذكِّر معرفي شدند)
قرآن از اين گروه با عنوان غافلان ياد ميكند و آن ها را در حكم چهارپايان به حساب ميآورد.[2]2. تحقيق براي تحصيل علم
بعد از آنكه انسان توجه پيدا كرد در عالم چنين حقايقي نيز ممكن است وجود داشته باشد براي او شك و ترديد پيدا ميشود و از خود ميپرسد آيا آنچه انبياء ميگويند حقيقت دارد يا نه؟ براي پاسخ به اين سؤال لازم است به يقين برسد روايات زيادي هستند كه با مبارزه به ظنّ گرايي پرداخته و ميفرمايند اساس كار انسان، بايد علمي و تعييني باشد و از آن جمله ميفرمايد: « وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئا»[3]البتّه علم و ايمان لازمه عقلي طرفيني ندارند بلكه علم مقدمه و علت ناقصه ايمان است كه بدون وجود علم ايمان كه معلول هست تحقق پيدا ميكند و از اينجاست كه خداوند در قرآن ميفرمايد: « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء »[4] اكنون پس از آنكه معلوم شد علم شرط ايمان است، اين سؤال مطرح ميشود كه راه تحصيل علم نسبت به متعلقات ايمان (توحيد، نبوت، معاد) چيست؟ جواب آن است كه كليد علم و بينش، فكر و انديشه است در اين زمينه آيات فراواني وجود دارد مثل « كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون »[5] و آنچه از آيات قرآن به دست ميآيد اين هست كه ايمان مقتضي عمل صالح هست و ما را بر انجام عمل صالح و در نتيجه اكتساب صفات اخلاقي وادار ميكند مثل آية 137 سورة بقره ميفرمايد: « فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا » البتّه ايمان در صورتي ميتواند فضائل اخلاقي و اعمال صالح و تقوا را بيفزايد كه زنده و فعال و به تعبيري ايمان مطلق و كامل باشد نه اينكه ايمان به بعض باشد ايمان به خدا و كتاب خدا باشد امّا ايمان به رسول خدا و امامت نباشد ايمان تبيعضي شديداً در قرآن نهي شده است « ْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا….»[6]3. استعانت از عقل و شرع جهت گزينش صفات نيكو
اكنون كه به اين مرحله (كسب ايمان) دست يافتي در مرحلة عمل و گزينش صفات نيكو بايد از همان عقلي كه خدا را برايت اثبات كرد توحيد را اثبات كرد كمك گرفته تا كار «خوب» را از كار «بد» تشخيص بدهي و تا آنچه را در اين زمينه عقل ميفهمد از عقل و آنچه را نميفهمد از شرع دريافت كني.[7]4. دقت در آثار و پيامدهاي اعمال
افزون بر اين بايد در آثار فعل و ترك كارهاي خوب و بد نيز به دقت بينديشي تا به دست خود به گمراهي ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون ».[8] مهمترين انگيزه براي كار شايسته محبت خدا و اولياء خداست محبت الهي هست كه در برابر همة گناهان و جاذبههاي منحرف كننده به انسان استقامت و پايداري ميدهد در حديثي قدسي آمده «يا موسي حبِّبني الي خلقي»؛ مرا به خلق محبوب كن»[9] خدا در قرآن كريم در يك آيه به صورت مختصر و مفيد بهترين راهكار را ارائه ميدهد و ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم «…»[10]5. تزكيه نفس
كوتاه سخن اينكه براي مؤمنان دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهي به خداي سبحان است و آن ها را دستور ميدهد كه به خود بپردازيد و از ديگران كه اهل ضلالتند صرف نظر كنيد و در زمرة وجود آنان قرار نگيريد و از گمراهيشان نهراسيد و بدانيد حساب گمراهان با پروردگار است. پس بر مؤمن لازم است به كار خود و هدايت خود بپردازد و ضلالت و شيوع گناهاني كه از گمراهان ميبيند او را نلغزاند و مردم او را مشغول نكنند[11]با ضميمه كردن اين آيه و آية « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها »[12] به اين نتيجه ميرسيم بايد براي پرداختن به خود به تزكيه نفس رجوع آوريم تا تمام رذائل را دفع نماييم.
چون بنابر اختصار است، تنها به گامهاي مؤثر در تهذيب اخلاقي اشاره مينمايم و تفسير آيات مورد نظر را به خودتان محوّل مينمايم . گام اوّل توبه آية 8 سورة تحريم «. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا
گام دوّم مشارطة وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلا:.[13]سوم مراقبه نفس أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى. [14]چهارم محاسبه قبل از محاسبه الهي هر انساني بايد خو درا به حساب بكشد تا مبادا گناهي انجام داده باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اخلاق در قرآن آيت الله مكارم شيرازي، ج اوّل، ناشر مدرسة امام علي ـ عليه السّلام ـ چ اوّل.
2. اخلاق در قرآن، آيت الله مصباح ج 1، انتشارات مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اوّل، ص189-192.
3. الميزان، ج 6، ذيل آية 105، سورة مائده انتشارات دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين حوزة علميه قم.
4. منشور جاويد، آيت الله سبحاني، ج 1، انتشارات توحيد، چ فرهنگ.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، اخلاق در قرآن، ص 17 ـ 15.
[2] . اعراف/ 179.
[3] . يونس / 36.
[4] . فاطر/ 28.
[5] . يونس/ 24.
[6] . بقره/ 85.
[7] .بقره/85.
[8] . روم/ 41.
[9] . مصباح يزدي، محمد تقي، اخلاق در قرآن.
[10]. مائده/ 105.
[11] . الميزان، ج 6، ص 238.
[12]. شمس/9.
[13] . احزاب/ 15.
[14] . علق/ 14.