طلسمات

خانه » همه » مذهبی » استاد من سوسک بود

استاد من سوسک بود

استاد من سوسک بود

ابوالحجاج اقصری، یکی از دانشمندان برجسته‏ى زمان خود بود. روزی یکی از شاگردانش از او پرسید: «معلم تو چه کسی بود؟». در پاسخ گفت: «معلم من سوسک بود!».
شاگردان، گمان بردند که او شوخی می کند؛ ولی او به آنها گفت: «جدی می گویم». یکی از او پرسید: «چگونه، سوسک، معلم تو بود؟».

3a85c4e0 903e 450c b5af 27007556fc8f - استاد من سوسک بود
MKD05 - استاد من سوسک بود
استاد من سوسک بود

ابوالحجاج اقصری، یکی از دانشمندان برجسته‏ى زمان خود بود. روزی یکی از شاگردانش از او پرسید: «معلم تو چه کسی بود؟». در پاسخ گفت: «معلم من سوسک بود!».
شاگردان، گمان بردند که او شوخی می کند؛ ولی او به آنها گفت: «جدی می گویم». یکی از او پرسید: «چگونه، سوسک، معلم تو بود؟».
او در پاسخ گفت: در یکی از شب های زمستان، آخرهای شب برخاستم و کنار چراغ پیه سوز که پایه‏ى بلند دارد، مشغول مطالعه‏ى کتاب شدم. ناگهان دیدم سوسکی از پایه چراغ، بالا می رود و در نیمه‏ى راه، به زمین می افتد؛ اما خسته نمی شد و باز، تکرار می کرد. پیش خود شگفت زده شدم. برخاستم، رفتم وضو گرفتم تا نماز صبح را بخوانم. نماز را خواندم و سپس به کنار چراغ برگشتم. دیدم همان سوسک، بالای چراغ، کنار شعله آن نشسته است. گویی می گوید: «ای شیخ! اگر می خواهی! به مقام بلند علم برسی، باید پشتکار و استقامت داشته باشی ».
این درس را از او آموختم که برای وصول به هدف، باید استقامت کرد و هرگز خسته نشد و هر قدر بر انسان، شکست و فشار وارد گردد، باز دنبال کار را بگیرد، قطعا به هدف می رسد، من نیز چنین کردم تا به این مقام رسیدم. بابراین تعجب نکنید که من می گویم : استادم سوسک بود.
به نقل از : داستان ها و پندها، ج 8، ص 167 و 168.
منبع:مجله ی حدیث زندگی شماره 5

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد