استفاده از قرآن از ولادت تا وفات
الف: در ازدواج ، بر سفره عقد حتماً باید قرآن به ویژه قرآن نفیس و شکیل ترجیحاً با رنگ جلد سفید یا سبز نهاده شده باشد، و زوج جوان پس از خوانده شدن خطبه عقد، قرآن را باز می کنند و چند آیه و عبارت یا یک سوره کوتاه می خوانند. و اصولاً مهریه هرچه باشد، یک جلد کلام الله مجید هم در عقدنامه ذکر می شود. و در طول مدت زندگی آن قرآن را با حرمت محفوظ می دارند و چه بسا نام کودک یا کودکان خود را در همان مصحف که مصحف خانوادگی می شود، می نویسند. و اخیراً در پایان بعضی مصحف ها جایی برای این منظور در نظر گرفته اند. هنگام رفتن عروس به خانه شوهر او را از زیر آینه و قرآن رد می کنند ( یعنی عروس و در بعضی مناطق داماد هم از زیر قرآن که بالا نگه داشته شده رد می شوند و سپس برمی گردند و آن را می بوسند و پیشانی بر آن می گذارند و گاه این عمل سه بار تکرار می شود). و هنگاتم فرستادن جهیزیه عروس به خانه داماد قرآن و آینه و چراغ لاله را می برند.
ب: چنانکه در نصاب الصبیان هم آمده « رجب مصحف و ماه شعبان به گل» ، مستحب مؤکد و رسمی رایج است که هلال ماه رجب را با نظاره به مصحف شریف، ببینند.
پ: برای خواند قرآن باید آن را باز کرد و خواندن و از ورق زدن مکرر در مکرر آن، که شائبه بی حرمتی دارد جلوگیری کرد. اگر کسی می خواهد سوره خاصی را بخواند، باید با مراجعه به فهرست سوره های قرآن، سوره مورد نظر خود را بیابد. همچنین تر کردن سرانگشت برای ورق زدن قرآن، روا نیست. پس از پایان قرائت بخشی یا سوره ای از قرآن باید آن را بست و بوسید و محترمانه در لفاف و جای مخصوص آن روی رحل یا طاقچه یا طبقه کتابخانه قرار داد. در میان بعضی از عامه مردم این تلقی بدون دلیل شایع است که اگر قرآن باز بماند، شیطان آن را خواهد خواند.
ت: در بعضی مناطق از قرآن خیلی کوچک در قاب طلا یا نقره به عنوان زینت (گردن بند) دوشیزگان و بانوان استفاده می شود. و گاه برای آنکه مبادا با حرمت قرآن منافات داشته باشد، فقط قاب زرین و سیمین آن را به شکل مصحف کوچکی درست شده، به کار می برند.
ث: در بعضی مناطق- از جمله خراسان- هنگامی که باران بیش از حد و سیل آسا ببارد، برای بند آمدن آن، قرآن را با احترام زنجیر می کنند و معتقدند که این عمل باعث بند آمدن باران می شود. در بعضی مناطق- از جمله قزوین- با خواندن بعضی آیات قرآنی، و سپس ترانه های برخاسته از دردمندی و نیاز مردم ( به ویژه روستاییان و کشاورزان) از خداوند می خواهند که به حرمت قرآن، باران بفرستد و چنین می خوانند: « ای خدا بده باران/ از بهر گنهکاران/ یک مشت گندم داشتیم/ پشت دروازده کاشتیم/ از خدا امید داشتیم/ ای خدا بده باران/ از بهر گنهکاران »
ج: سوگند ( قسم) به قرآن. سوگند خوردن به کتاب های آسمانی، قدسی یا مقدس در میان پیروان همه ادیان رواج دارد. حافظ می گوید: ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآنی که اندر سینه داری. و هم اهل سیاست یا کسانی که سروکارشان با اهل سیاست افتاده گاهی قرآن را مهر و امضا می کنند که حاکی از قول دادن اکید برای انجام دادن یا ندادن کار است. مانند قرآن مهر کردن (های) محمد علی شاه قاجار که « با مشروطه طلبان مبارزه و معارضه نکند» یا قرآن مهر کردن (های) کسانی چون ظل السلطان که غالباً، بلکه همیشه به قول و قسم خود وفا نمی کردند، و حداکثر برای شکستن قسم، کفاره ای می پرداختند. گفتنی است که از نظر فقهی و شرعی، قسم به قرآن اگر چه در محضرها، دادگاه ها، مجالس، و موارد دیگر چنین رسمی از دیرباز رایج و گسترده بوده، کافی نیست. یا شاید به تعبیر دقیق تر، بتوان گفت قسم شرعی فقط با آوردن واو ( و «ب» و «ت») قسم بر سر اسم جلاله ( به صورت والله/ بالله/ تالله یا ترجمه دقیق آن به زابن های دیگر) منعقد می گردد. به قسم های قرآنی دیگر هم صد البته باید نظر به حرمت قرآنی و تصریح قرآن وفا کرد: که می فرماید اوفو بالعقود (مائده، 1) که مفسران بالعقود را بالعهود تفسیر کرده و معتقدند که وفای به عهد، حتی بدون قسم هم واجب است تا چه رسد که شفیع ساختن قرآن هم در میان باشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل شصت و هفتم آمده است: « نمایندگان باید در نخستین جلسه مجلس به ترتیب زیر سوگند یاد کنند و متن قسم نامه را امضاء نمایند. بسم الله الرحمن الرحیم. من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم…» گفتنی است که در ذیل این اصل آمده که نمایندگان اقلیت های دینی این سوگند را با ذکر کتاب آسمانی خود یاد می کنند. در محاکم اسلامی هم در مواردی که سوگند ( قسم، یمین) لازم است، قاضی یا حکم شرع، کسی را که باید قسم بخورد، با قرآن و در حضور قرآن به نام خداوند متعال قسم می دهد.
در زبان های محاوره هم با تعبیرات مختلف از قسم به قرآن یاد می کنند: به قرآن، به قرآن مجید/ به قرآنی که سینه محمد (ص) است، به آیه آیه های قرآن، یا دست می زنم روی قرآن که …، و حتی به تعبیری ناروا و بی ادبانه، برای آنکه کمال بی گناهی یا صدق ادعای خود را برسانند می گویند: با دو پا روی قرآن می روم که … [ که واقعاً تعبیر رکیک و سخیف و منافی ادب شرع است. منظور از قول اخیر این است که: حرمت قرآن را زیر پا گذاشته باشم، اگر …]، قرآن به کمرم بزند اگر …، خصم قرآن باشم/ قرآن خصمم باشد اگر ….، در زمینه ای متفاوت گویند: « اگر پیراهن از قرآن بپوشی باور نمی کنم». حال باید دید « پیراهن قرآن» چیست؟ در فرهنگ فارسی عامیانه تألیف استاد ابوالحسن نجفی پیرهن قرآن: « قطعه چلوار به شکل پیراهن گشاد بی آستین که سی جزء قرآن را روی آن نگاشته باشند.» تعریف شده سپس این شاهد آورده شده: « [ روز حمام زایمان] یک کلاغی به سر زائو می بستند، یک چادر شب به کمرش می زدند و او را زا قلعه یاسین [ که تصحیف حلقه یاسین است که خود نویع پیرهن قرآن است، ویل فقط سوره یس/ یاسین روی آن نوشته شده … نگارنده این سطور[ یا از توی پیراهن قرآن رد می کردند.»(1) ((از خشت، 62). مرید و صلاحیه ای که در داخل قلاب آورده شد، در خود همین فرهنگی فارسی عامیه است: « حلقه یاسین/ قلعه یاسین: پارچه بلند و باریک که سوره یاسین [ یس، سوره سی و ششم قرآن] با مرکب سیاه روی آن نوشته شده باشد و دو سر آن را به هم دوخته باشند تا به شکل حلقه دراید و چون کسی عازم سفر شود، برای حفظ او و دفع بلا، سه بار او را از میان این حلقه بگذرانند:
قشون … با زن و بچه و زال و زانول از میان قلعه یاسین گذشتند … و توی کشتی های اسقاط چپیدند.، (توپ مراوری، 51).
پهلوانان زبان بسته را با زبان بازی و پشت هم اندازی به رسم جهاد و شاه و میهن … از توی حلقه یاسین در کردند و به جان یکدیگر انداختند و به کشتن دادند. ( ولنگاری، 64)(2).
چ: قرآن (به) سرگرفتن در شب های احیا ( یا با تلفظ اغلب مرم: احیا). ابتدا یک توضیح و رفع ابهام لغوی و لفظی لازم است. یک معنای «سرگرفتن» یعنی آغاز کردن. صورت ادبی تر آن « از سر گرفتن» است. چنانکه حافظ گوید « و آن پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت». چنین جمله ای بارها گفته و شنیده می شود: شمال سالی چند بار قرآن، یا دیوان حافظ را سر می گیرید؟ یعنی آغاز می کنید برای دوره کردن و سراسری خواند. پیشتر اشاره کردیم این جزو رسم های اغلب خانواده های ایرانی است که سالی یک بار و در رمضان هم یک بار جداگانه قرآن را سر می گیرند. اما آنچه در اینجا مطرح است، به سر گرفتن است. یعنی در مجلس احیائ، غالباً در مساجد و تکایا، که مراسم دسته جمعی احیا در شب های قدر برگزار می شود، قرآن را با احترام بر سر خود نهادن و دعاهای قرآنی یا غیر قرآنی خواندن و تضرع داشتن. در همان فرهنگ فارسی عامیانه، که از آن مواردی نقل شد، آمده است: « قرآن سر گرفتن»: قرآن را با بر سر نهادن و دعا خواندن ( خاصه در شب های احیا): « نماز تمام شد. مادرم و خاله سر سجاده نشستند… قرآن سر گرفتند… اشک می ریختند و دعا می کردند.» ( قصه های کوچه، 107)، « هجوم بردند به سمت مسجدها … و تا صبح قرآن سر گرفتند و أمَّن یجیب خواندند.» (نون و القلم، 183)(3). احیا از بهترین رسم های روح بخش بسیار کهن اسلامی است که هم در میان اهل سنت و هم تشیع قدمتی کمابیش به اندازه تاریخ اسلام دارد. البته با تحول و تکامل و افزود و کاست ادعیه و آداب، در اینجا آنچه از مراسم احیائ که ربط قرآنی دارد یاد می شود. ملامحسن فیض کاشانی در شرح خود بر احیاء علوم الدین ابوحامد غزالی- که شب های لازم الاحیاء را پانزده شب در سال دانسته است- می نویسد: « و این شب ها در نزد ما مظان لیلة القدر است، به ویژه شب های نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، خصوصاً شب بیست و سوم [و سایر شب های فرد دهه آخر رمضان] و چهار شب دیگر در سال؛ از حضرت امیرالمؤمنین نقل شده که دوست می داشته چهار شب از سال را به فراغت و احیا بگذراند و آن چهار شب عبارتند از: شب اول ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر، و شب عید قربان» [ از اداب این شب ها غسل است و نماز همراه با ذکر استغفار و توبه …] سوم گشودن مصحف شریف و خواندن این دعا [الّلهم اسئلک بکتابک المُنزَل …] سپس حاجت خواستن. چهارم گذاشتن مصحف شریع بر سر و خواندن این دعا: الّلهم بحقِّ هذا القرآن و بحقِّ مَن أرسلتَه و بحقِّ کلِّ مؤمنٍ مَدَحتَه فیه و بحقک علیهم. فلا احدٌ أعرافُ بحقّک منک ( پروردگارا به حق قرآن و به حق رسولانت و به حق هر مؤمنی که در قرآن به نیکی ستوده ای و به حق خود بر آنان و هیچ کس حق تو را بهتر از تو نمی داند). سپس هر یک از این عبارات دعائیه را که التجا به ذات حق و توسل به چهارده معصوم (ص) است، هر یک ده مرتبه ادا کردن، به این ترتیب: بِک یا الله- بمحمَّدٍ -بعلی- بفاطمهٍ^- بالحسن- بالحسین… [ تا امام دوازدهم] سپس حاجت خواستن و طلب آمرزش و خواندن ادعیه دیگر. [ سپس در اعمال خاص شب بیست و سوم رمضان که محتمل القدرترین شب هاست، اعمالی مشترک با شب های دیگر. و اعمالی خاص این شب یاد شده از جمله] 1- خوانده سوره روم و عنکبوت. از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: « هرکس سوره های عنکبوت، روم را در شب بیست و سوم رمضان بخواند، سوگند به خداوند که اهل بهشت است، و هیچ کس را استثنا نمی کنم، و از بابت این سوگند نگران نیستم، چه این دو سوره نزد خداوند منزلتی شایان دارند.»، 2- خواندن سوره حم دخان، 3- خوانده سوره قدر ( در بعضی روایات هزار مرتبه)، 4- خواندن دعای معروف اللهم کن لولیک و سایر ادعیه که در کتب دعا مسطور است، و به دنبال هر نماز یا دعا طلب مغفرت کردن و از خداوند عافیت خواستن».
ح: رشته ای از علوم و فنون قرآنی به نام خواص القرآن (الآیات) یا فضایل القرآن ( الآیات) وجود دارد که برای قرائت هر یک از سوره ها یا ( مجموعه) آیه های قرآنی خاصیتی و فضلیتی قائل است که به خواننده می رسد.(4) از جمله 1- شفا و درمان بخشی و دفع آفات و چشم زخم که در سوره فاتحه نهفته است. قبلاً درباره آن سخن گفته شد، 2- درباره آیة الکرسی و اثرات مجرب آن در حفظ 3- آیه آخر سوره کهف [ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یوحَى إِلَی أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا کهف، 110]. در کافی از حضرت صادق (ع) روایتی نقل شده به این مضمون که هیچ بنده ای نیست که آیه آخر سوره کهف را قبل از خواب بخواند مگر آنکه در وقتی که بخواهد بیدار شود. 4- آیه و ان یکاد ( آیات 51 و 52 سوره قلم) که از حسن بصری روایت شده که بالخصوص جهت دفع چشم زخم است و در شعر حافظ هم تلویحاً به این خاصیت اشاره شده است: حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید ( یعنی خلوت و مجلس دوستانه و عارفانه ای دارید که همه خواص یاران حضور دارند. لذا برای آنکه این جمع و بزم روحانی تکرار شود و درچار افت چشم شور/ چشم زخم نشود، ایه / آیات و ان یکاد را بخوانید و در را ببندید، که مجلس امن تر شود). و از این آیه ( وَإِنْ یکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ… ) انواع تابلوها حرزها و حتی گردن بند و بازوبند طلا سازند و در خانه ها گذراند یا همراه خود نگه دارند. 5- خواند آیه 9 سوره یس: وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا … برای مخفی ماندن از دید دشمن که به آن اشاره شد. 6- خواندن عبارات قرآنی وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالْوَصِیدِ، (کهف، 18) که از حمله و آواز سگ در امان می دارد. به مورد استفاده دیگر از این عبارت قرآنی، که به سنگ مقابر می نویسند، پیشتر اشاره شد. 7- برای توفیق در یافتن گمشده ای آیه وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ… ( انعام، 59) و نیز آیه إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ (طارق، 8) توصیه شده است. 8- نیز خواند و بر ورقه ای نوشتن آیه … قُلْنَا یا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ، (انبیاء، 69) و بر گردن فرد تب دار آویختن، به اذن الهی تب او را برطرف می سازد. و موارد مشابه بسیار بیش از اینها است و غالباً به تجربه مؤمنان پاکدل که بدین وسیله دعا درمانی می کنند، بسیار است و کتاب ها در این باب نوشته اند.(5)
خ: تکمله خواص القرآن (الآیات) دعاهای قرآنی و غیر قرآنی یا مرکب از هر دو است که باب وسیعی از « دعا درمانی» و اثر بخشی کتاب آسمانی ماست و مؤمنان به سایر ادیان الهی هم مشابه همین آثار و خواص را برای کتاب مقدس خود قائلند و به یک مورد از آن اشاره می شود. « در عوذات [= تعویذهای/ حرزهای] مأثوره … به جهت رفع دشوار زاییدن زنان بنویسد بر پوستی [ و توسعاً کاغذی] بسم الله الرحمن الحیم …. کأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ مَا یوعَدُونَ لَمْ یلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ (احقاف، 35) کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَهَا لَمْ یلْبَثُوا إِلَّا عَشِیةً أَوْ ضُحَاهَا (نازعات، 46)، إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ(آل عمران، 35). پس ببندد آن را بر ران راست او، و چون فرزندش متولد شد آن را باز کند و نیز روایت شده که بخواند بر آن فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ … رُطَبًا جَنِیا ( مریم، 23-25). پس صدا بلند کند به این آیه: وَاللهُ أَخرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکَم لَا تَعلَمُونَ شَیئًا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمعَ وَ الأَبصَارَ وَ الأَفئِدَة لَعَلَکُم تَشکُرُونَ(6)
حاصل سخن خود را درباره دعاهای قرآنی چنین خلاصه می کنیم: الف: دعاهایی برای موقعیت های خاص هست، ب: دعاهایی برای حصول حاجات یا دفع بلیات و برطرف شدن دردهای خاص وجود دارد، پ: از بعضی دعاها مثل چهار قل یا و ان یکاد یا آیة الکرسی حرز و تعویذ و بازو بند می سازند. ت: گاه نیز همه قرآن ( پیرهن قرآن) یا سوره یس/ یاسین ( حلقه یاسین) را می نویسند و هر کس که بخواهد برای حفظ از میان آن می گذرانند. معروف است که شاه اسماعیل اول صفوی که رشادت و شجاعتش معروف است، در زیر زره خود « پیرهن قرآن» بر تن داشته است. ث: گاه نیز دعانویسان یا مردم عادی پاکدل و خوش اعتقاد سوره حمد یا چهار قل یا آیة الکرسی و بعضی دیگر از ایات قرآنی را با زعفران در درون ظرف پاکیزه چینی می نویسند، سپس آن را با آب طاهر و ترجیحاً آب زمزم یا نیسان، می شویند و آب شسته شده (غساله) را به بیماران می نوشانند. د: پناه بردن به قرآن در حالت احتضار، مستحب است برای آرامش روحی و روانی فردی که در آستانه مرگ است، سوره یس/ یاسین، الصافات، احزاب و آیة الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سویه اعراف یعنی آیه إنَّ ربَکم الذّی خلق السماوات… و سه ایه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.(7) طبق وصیت متوفی، با رعایت احتیاط اگر کفن دارای آیاتی از قرآن باشد، یا بر پارچه سفید ایاتی از قرآن بنویسند، به شرط آنکه، احتمال سرایت رطوبت و نجس شدن آنها نرود، بلا مانع است.(8). قرار دادن قرآن کریم بر روی سینه متوفی هم رسم است و گمان نمی رود از نظر فقهی اشکالی داشته باشد. و یکی از رسوم دیگر در این زمینه این است که بالای سر فرد درگذشته، و اگر در مسجد امانت گذاشته شود، در طول شب قرآن خوانده شود. فقها بر آنند که خواندن و اهدای ثواب قرائت قرآن به روح فرد درگذشته، جزو حسنات است و بر خلاف نظر بعضی از فقهای اهل سنت، فقهای شیعه بر آنند که ثواب این عمل و هر حسنه ای که هدیه به روح کسی شود، به او می رسد؛ حتی اگر متوفی، مؤمن ولی معصیت کار بوده باشد.(9) بیشتر سوره هایی که برای متوفی خوانده و ثواب آنها به روحش نثار می شود تبارک (ملک)، یس/ یاسین، و الرحمن است. اما بعضی یک یا چند ختم (دوره) قرآن برای متوفی می خوانند یا متوفی در حیات خود وصیت می کند که، فی المثل از ثلث مالش، برای او چند دوره ختم قرآن به شیوه استیجاری ( با پرداخت حق الزحمه به قاری با سواد و صحیح القرائه)، خوانده شود. و دادن اجرت در این مورد بی اشکال است.(10)
ذ: استخاره یا تفأل به قرآن. یکی از دلپذیرترین رسم های کهن مسلمانی، خیرجویی و مشورت خواهی از خداوند است. قدمت استخاره به اندازه قدمت قرائت، حفظ، و کتابت و در یک کلام، تاریخ خود قرآن است. با این تفاوت که آنچه ابتدا رسمیت و رواج عبادت وار اجتماعی یافته است، طلب خیر با دعا و نماز (صلاة الاستخاره) خاص آن بوده است. در کتاب ( قرآن) و سنت (احادیث و اخبار معصومین (ع) آیات و اثار بسیاری هست که مسلمانان را به واسپردن کار خود به خداوند (توکل) و انتظار خیر فقط از خداوند داشتن توصیه می کند. ولی در پایان این مقاله قصد ما آن نیست که تاریخچه ای از استخاره و انواع آن ( البته مراد ما نوع اصلی استخاره، یعنی استخاره قرآنی است) به دست دهیم که خود نیاز به مقاله ای مفصل دارد و حتی کتاب ها درباره آن نوشته اند و به بعضی از آنها که منبع و مرجع همین گفتار کوتاه هم بوده اند، اشاره می کنیم.
گفتنی است که در حوزه تمدن های یونانی، مصری، رومی، هندی، چینی، و ایرانی، اعتقاد به فال نیک ( مرغوا) و فال بد ( مروا یا به عربی طائر/ تطیر/ طیره) و نیز سر کتاب باز کردن که همان تفأل کتابی و جست و جوی بیرون- شد به هنگام سرگشتگی یا حیرت و دودلی در امور مهم، ریشه و رواج داشته است.(11) از منابع اهل سنت در مسند جابر بن عبدالله آمده است که: « حضرت رسول (ص) به ما در همه امور استخاره ( به معنای مطلق و به دل افتادن خیر و خیرجویی) را همانند [قرائت و تفسیر] سوره های قرآن آموزش می داد. سپس می فرمود این دعا را بخوانید: الّلهم انّی استخیرک بعلملک و استقدرک بقدرتک …(12) و در منابع شیعی از حضرت امام جعفر صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل شده است، حضرت پیامبر (ص) به اصحاب خود استخاره می آموخته است؛ همان گونه که قرآن مجید را تعلیم می داده است. استخاره ای که ایشان تعلیم می داده به صورت نماز و دعا بوده است. نماز استخاره نمازی مستحب و دو رکعتی نظیر نماز صبح است. پس از پایان نماز، باید صد (و یک) بار این دعا را گفت: استخیر الله برحمته سپس آنچه خداوند به دل او از انجام دادن یا ندادن فعل مورد نظرش انداخته است، به آن عمل می کند، در اغلب کتب معتبر ما مانند مصابح المتهجد شیخ طوسی، و مصباح کفعمی و … ادعیه خاص انواع استخارات ( نماز استخاره یا استخاره با نماز، استخاره با دانه های تسبیح یا سنگریزه یا نظایر آن و با رقعه های چرمی و کاغذی که به آن استخاره ذات الرقاع گویند) آمده و از همه مهم تر اینکه، دعای سی و سوم صحیفه سجادیه حضرت امام زین العابدین خاص استخاره است.(13)
از امام صادق و امام موسی کاظم و امام رضا و امام مهدی (ع) نیز دعاهای خاص استخاره روایت شده است.(14) مرحوم علامه مجلسی در رسانه مفرده ای که در آداب استخاره دارد از جمله چنین آورده است: « مفتاح چهارم. در بیان استخاره به قرآن مجید. کلینی ( رحمه الله) از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که تفأل مکن به قرآن ( اصول کافی، 629، ج7). مشایخ ما ( رحمهم الله) این حدیث را تأویل می کردند که مراد از نهی فال گشودن از قرآن است که احوال آینده را از آیات مناسبه استنباط کنند. چنانچه بعضی از جهال این را وسیله روزی خود کرده، به این نحو مردم را فریب می دهند… و استخاره به قرآن مجید به چندین طریق معروف است و در بعضی از کتب مذکور است: اول آنکه، بعد از طلب خیر از جناب مقدس ربانی، مصحف را بگشاید و ایه اول صفحه دست راست را ملاحظه نماید. اگر ایه رحمتی یا امر به خیری باشد خوب است و اگر آیه غضبی یا نهی از شری یا امر به شری یا عقوبتی باشد، بد است و اگر ذوجهتین باشد یا مشتبه باشد، میانه است». شیوه های دیگری نیز در همین کتاب برای استخاره با مصحف نقل شده است.(15)
در تکمیل آنچه گفته شد باید افزود در استخاره بعضی به اوقات شبانه روزی یا ایام هفته هم توجه می کنند که اعتباری ندارد و دخالت دادن احکام نجوم در این عمل خالصانه نیایشگرانه و پارسایانه نادرست است. دیگر آنکه، استخاره در امور واجب و حرام معنا ندارد. در مستحبات بین فقها شک و بحث است. امر مسلم این است که بهتر است در مکروهات هم استخاره نکنند پس می مانند فقط مباحات، و تا حدودی و به قولی یا اقوالی- مستحبات. اینکه در بعضی مجامع حدیث اهل سنت و شیعه نهی از استخاره آمده است هم پاسخی که مرحوم مجلسی داده درست است و نباید با قرآن فال زد که خلاف شأن و حرمت قرآن است. دیگر اینکه، خود این نهی ها حاکی از رواج است.
سوم اینکه به آیاتی از قرآن کریم می توان استناد کرد که رجوع به کتاب الله را توصیه می فرماید:
فَإِن تَنَازَعتُمن فِی شَیءٍ فَرَدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ …،
( … هر گاه در امری اختلاف نظر یافتید، آن را به [کتاب] خدا و سنت] پیامبر عرضه بدارید). (نساء، 59)
دلیل صحت این برداشت این است که مستقیماً به خداوند نمی توان عرضه داشت و به حضرت پیامبر و جانشینان و ائمه طاهریان (ع) هم تا زمان حیاتشان می شد عرضه مسائل و مشکلات کرد. پس باید به کتاب و سنت رجوع کرد. قرینه دیگر عبارت سائر و کلمه قصار معروف است الخیرة عند الحیرة ( استخاره به هنگام حیرت باید کرد).
افراط در استخاره هم خلاف رأی اولو الألباب و احترام قرآن است که حتی بعضی از کسان برای اینکه فلان خوراکی ( اگر دوا باشد، باز محملی و وجهی دارد) آیا زیان بار است یا نه و آن را بخورند یا نه هم به قرآن استخاره می کنند. بهتر است در این گونه موارد، اگر از عهده وسواس و وسوسه و خلجان خاطر خود بر نمی آیند لااقل به تسبیح روی آورند.
از آداب استخاره، داشتن طهارتین است و رو به قبله بودن و خواندن دعاهای خاص است که امروزه ( سه بار) خواندن آیه و عنده مفاتحُ الغَیبِ لا یعلَمُها الّا هُو…، ( انعام، 59) و گفتن یک بار: لا یعلَمُ الغَیبَ إلا هو ( یا الله) و عبارت دعایی دیگر نظیر: یا من یعلم اهد من لا یعلم ( ای که همه رازها را می دانی، آن کسی را که چیزی نمی داند، راهنمایی کن) و در پایان ادعیه بعضی قبل از گشودن مصحف به شیوه اتفاقی، گفتن ( سه بار) این دعا: استخیرک یا الله ( خداوندا از تو خیر می طلبم) و سپس گشودن اتفاقی ( بدون محاسبه) مصحف به شیوه ای که چند سطر پیش از قول مرحوم مجلسی آوردیم. در باب عمل نکردن به مفاد استخاره و عمل نکردن به امر و نهی آن، بعضی از فقها گویند باید کفاره پرداخت و تا شش ماه در آن مورد استخاره مجدد نکرد. می توان گفت که هم روی آوردن، هم مذهبان شیعه ما به استخاره افراطی است، و هم پرهیز اهل سنت نوعی تفریط است. حافظ که با همه گرایش و تعلق خاطرش به تشیع، جزو اهل سنت است و در اصول عقاید اشعری و در فروع ( شرعیات و فرعیات عبادی) شافعی است؛(16) بارها به استخاره به نحوی اشاره دارد که حاکی از اعتقاد به این رسم محبوب است: هر وقت خوش که دست دهد مغتن شمار/ در کار خیز حاجت هیچ استخاره نیست؛ که علاوه بر اعتقاد حافظ به نفس عمل استخاره، حاکی از این نکته هم هست که استخاره را در مندویات یا مستحبات غیر لازم می دانسته است. در جای دیگر گوید: به عزم توبه سحر گفتن استخاره کنم/ بهار توبه شکن می رسد چه چاره کنم، که طنز نهفته زیبایی دارد؛ زیرا توبه هم در شریعت و هم در طریقت واجب است، و استخاره چنانکه اشاره شد به واجبات تعلق نمی گیرد. یا در اشاره مهم دیگری در مثنوی آهوی وحشی می گوید: مگر وقت وفا پروردن آمد/ که فالم لا تَذَرنی فرداً آمد، که از آن سه نکته بالصراحه استنباط می شود، 1- اعتقاد و عمل او به استخاره، 2- از استخاره یا کلمه « فال» یاد کردن، 3- و ذکر خوب آمدن استخاره که قول حضرت زکریا (ع) می آید که به درگاه خداوند تضرع می کند که خداوند مرا تنها نگذارد [ که تو خود بهترین بازماندگان ( و توسعاً مصاحبان در ذکر و فکر مؤمنان هستی)]، (انبیاء، 89).
در اثار قدیم و جدید، و در عرف کتبی و شفاهی جه بسیار استخاره های شگفت آور پیش آمده که یک نمونه آن نقل می شود. در کتاب سر گذشت های تلخ و شیرین قرآن تألیف و گردآوری حاج شیخ غلامرضا نیشابوری، که از نظر بحث ما و قرآن در فرهنگ عامه کتابی ارزشمند است، چندین و چند استخاره شگفت انگیز نقل شده است که یکی را نقل و به بعضی دیگر در پی نوشت اشاره می کنیم. در این کتاب از قول یکی از روحانیون دانشمند و صداق القول به نام علی عراقچی نقل شده که سه بار در فاصله 15 سال درباره امام خمینی (ره) از خرداد 1342 تا آغاز انقلاب اسلامی، به قرآن کریم روی می آورد، و سرنوشت یا شأن ایشان را جویا می شود و هر سه بار آیه مبارکه وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا، (اسراء، 81)(17) می آید.
این نوشته را به همین حسن ختام، خاتمه می دهیم. با اقرار به این نکته که نگارنده هم تصور نمی کرد که ژرفا و پهنای نفوذ عظیم و زندگی ساز قرآن کریم در حیات فرهنگی و فرهنگ عامه مسلمانان، به ویژه ایرانیان، تا این حد است.
پی نوشت ها :
1. ر.ک: فرهنگ فارسی عامیانه، تألیف ابوالحسن نجفی، ج2، ج1، ص 278، ذیل « پیرهن قرآن».
2. ر.ک: فرهنگ فارسی عامیانه، (پیشگفته)، ج1، ص 500، ذیل «حلقه یاسین/ قلعه یاسین».
3. ر.ک: فرهنگ فارسی عامیانه، (پیشگفته)، ج2، ص 1084، ذیل «قرآن سر گرفتن».
4. ر.ک: « احیا»، نوشته بهاء الدین خرمشاهی. دایره المعارف تشیع، پیشگفته، ج1، ذیل « احیا».
5. ر.ک. الاتقان ( پیشگفته). ج4، ص 158-166 ( نیز پس از آن)؛ نیز: دایره المعارف تشیع، ج7، ص 308، مقاله های « خواص سور قرآن» نوشته پرویز اذکایی و «خواص القرآن» به قلم همو، ص 311-312؛ نیز: «خواص قرآن= فضایل القرآن» نوشته سید محمد حسینی، ص 309-311. نیز: ر.ک: القرآن، فضائله و آثاره فی النشأتین. تألیف الحاج فخری الشیخ سلمان الظالمی النجفی، چاپ سوم، بیرون، دار الزهراء، 1414 ق.
6. ر.ک: مفاتیح الجنان. تألیف حاج شیخ عباس قمی. مترجم حجت الاسلام موسوی دامغانی، مصحح متن حسین استادولی. تهران، انتشارات لوح محفوظ، 1378. در حاشیه ان، باقیات صالحات، در عوذات [ تعویذهای / حرزهای] مأثوره، « به جهت دشوار زاییدن زنان»، حاشیه ص 496-498.
7. ر.ک: استفتائات قرآنی ( پیشگفته)، ص 21، ماده 17.
8. ر.ک: استفتائات قرآنی (پیشگفته)، ص 146-147، ماده های 10-12.
9. ر.ک: استفتائات قرآنی (پیشگفته)، ص 148، ماده 13.
10. ر.ک: استفتائات قرآنی (پیشگفته)، ص 158-159، ماده های 37-39.
11. [سر کتاب باز کردن/ تفأل به اثر هومر، ویرژیل و کتاب مقدس (عهدین)]
“Sortes Homericae, Vergilianae, Bibilicae”,
By M. R. P. McGuire, New Catholoc Encuclopedia, 2nd et, 14. vols.
Detriot, New York … , Gale, 20003. vol.13. p. 328.
12. ر.ک: فتح الابواب، بین ذوی الألباب و بین رب الأرباب فی الاستخارات. تألیف ابوالقاسم علی بن موسی ابن طاووس. تحقیق حامد الخفاف. قم، مؤسسه آل البیت (ع)، 1409 ق، ص 150.
13. ر.ک: « استخاره» نوشته بهاء الدین خرمشاهی، دایره المعارف تشیع، ج2.
14. ر.ک: فتح الابواب (پیشگفته)، ص 198-207.
15. ر.ک: مفاتیح الغیب در آداب استخاره. تألیف علامه محمد باقر مجلسی، تحقیق سید مهدی رجائی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1367، ص 42، 43، 47.
16. « آیا حافظ شیعه بوده است؟» در حافظ حافظه ماست ( پیشگفته) ، ص 249-275.
17. ر.ک: سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن ( پیشگفته)، ج1، ص 161-162.
منبع مقاله :
خرمشاهی، بهاء الدین؛ ( 1390)،قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول